سریال: رژیم غذایی سانتا کلاریتا Santa Clarita Diet
اصولاً فیلمهای حالبههمزن که تویش یک نفر را میخورند یا خون و سایر مایعات بدن همهجا میپاشد، برایم لذتبخش نیستند. ولی از طرفی عاشق سریالهای کمدی موقعیت مثل Archer و Arrested Development و Community هستم. داستانهایی که کمدی را در موقعیتی استرسزا به نمایش میگذارند و روی اشتباهات شخصیتها میچرخند. دن هارمون در مورد کمدی نوشتن چنین نظری دارد:
مزخرف بنویس. سعی کن بدترین نویسندهی ممکن باشی. چون آدم وقتی شروع به نوشتن میکند دهن خودش را سرویس میکند که بهترین نویسندهی ممکن باشد و درگیر ایدهی «خوب بودن» است. واقعیت این است که بهترین راه خوب نوشتن این است که بنویسی. ولی وقتی تحت فشار حتماً خوب نوشتن نباشی، مینویسی.
سازندهی سانتا کلاریتا آقای ویکتور فرسکو هم دقیقاً چنین رزومهای دارد. اکثر ساختههایش اصلاً در ذهن کسی نماندهاند و بیرون از آمریکا هم طرفدار خاصی ندارد. مثلاً فکر نمیکنم بجز کسانی که سیتکامهای آمریکایی را مثل خوره تماشا میکنند و آرشیوهای سراسری دارند یا عمیقاً عاشق هلن هانت هستند، Mad About You را به یاد داشته باشند. سریالی در مورد یک زوج آمریکایی که در نیویورک زندگی میکنند و رفرنسهای عجیبی هم به Friends دارد. اما سانتا کلاریتا لحظهی درخشش فرسکو به عنوان هنرمند کمدیساز خفن است.
داستان خیلی ساده است. یک زوج کارشناس مسکن آمریکایی خوشگل و خوشلباس، وسط فروش یک خانه، دچار فاجعهای میشوند که زندگیهای کوچک بانمکشان را برای همیشه تغییر میدهد. شیلا(دختره) تمام وجودش را روی دکوراسیون بینظیر خانه بالا میآورد، وارد شوک میشود، میمیرد. ولی بعد از مدتی بیدار میشود و همکار و رقیب کاریاش گری(با بازی نیثان فیلون) را میخورد.
البته شیلا از هر نظر دیگر هنوز همان همسر موفق آمریکایی حاشیهی شهرنشین است. یک همسری دارد(جول) که همیشه درگیر کارهای بیاهمیت پسرانه است و مثلاً وسط زامبی شدن زنش، به نظرش مهمترین کار ممکن ساختن کتابخانهی چوبی است. یک دختری دارد که با نهایت سارکازم ممکن پدر و مادرش را مورد عقوبت نوجوانانه قرار میدهد و تصمیمات والدینانهشان را زیر سوال میبرد. همسایههایی که مدام درحال فضولی هستند و اصلاً زامبیبودن را برای شیلا راحت نمیکنند. تنها فایدهی زامبی شدن شیلا این است که اعتمادبهنفسش به مراتب بیشتر میشود.
کمدی داستان در موقعیت غیر ممکنیست که همهی یاروها درش قرار گرفتهاند ولی کمدی کلامی بینظیرش تنهبهتنهی بهترین ساختههای دن هارمون و وس اندرسون و جاس ویدن میزند.
هنوز دو فصل بیشتر از این سریال نتفلیکس نیامده و در مجموع بیست اپیزود از آن منتشر شده. ولی شوق و ذوق من برای دیدن ده قسمت بعدی قابل بیان نیست. به خصوص با سیزنفینالیای که پایان فصل دوم بود. به امید این که سریال ناامیدم نکند.
-
سارکازم = یعنی چی ؟؟
سیتکام= یعنی چی ؟؟
رفرنس= یعنی چی ؟؟ -
سارکزم همون sarcasm ئه منتها معادل فارسی دقیقی نداره … شما بگیر یه چیزی هول و هوش «متلک» یا «کنایه»
سیتکام یه نوعی از سریاله … همون نوعی که رو سن نمایشی فیلمبرداری میشه و آدما میان در حین فیلمبرداری نگاه میکنن و صدای خندهشون هم هست تو سریال مثل Friends مثلا
رفرنسم که ارجاع … منتها خودش خیلی مصطلحه