انیمه: Banana Fish

35
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
نویسنده‌ی مانگا: Akimi Yoshida
کارگردان: Hiroko Utsumi
ژانر: جنایی، مهیج، تراژدی
شبکه‌ی پخش: Fuji TV

از زمان انتشار مانگای بنانافیش تا ساخته شدن انیمه‌ی آن بالغ بر بیست سال می‌گذرد؛ اما بالأخره یک نفر (هیروکو اوتسومی) تورش را در دریای نامتناهی مدیای ژاپن انداخت و گرچه ممکن است عمر بعضی‌هایمان به دنبال‌کردن قسمت به قسمت مانگا قد ندهد، اینکه بعد از این همه وقت، موزماهی به این خوبی را صید کرده باشند، چه‌بسا می‌تواند روزهای تاریک مدیای نیم‌کره‌ی غربی را به «روزهای خوش» مبدل کند. هرچه نباشد این مطلب هم بیشتر از آنکه بخواهد مثل یک پیشنهاد آبرومند با تعریف کردن داستان انیمه شما را به دیدن آن ترغیب کند، رابطه‌ی پیچیده‌ی دنیای غرب و دنیای شرق را در تاروپود 24 قسمت بنانافیش دنبال می‌کند.

بنانافیش برای آن دسته از ژاپن‌دوستان در عین حال غرب‌زده –ی خود/دیگرآزار- که دلشان نمی‌آید بالکل از سر سفره‌ی قبله‌ی آمال و مهد آسمان‌خراش‌ها- البته آن‌هایی که مشابه‌شان در توکیو پیدا نمی‌شود- و مجسمه‌ی آزادی بلند شوند انتخابی به غایت به‌جاست؛ چه‌بسا بتواند اهرم فشاری برای گرواندن متحجران گریزان از فرهنگ ژاپن و مجموعاً خاور دور باشد. چه، اگر اسم انگلیسی بدون دخل و تصرف و اشاره‌ی آن به کتاب‌ سلینجر (یک روز خوش برای موزماهی) برای غرب‌زدگی کافی نیست، اکثر شخصیت‌های بنانافیش ازجمله پروتاگونیست همه‌فن حریف، هرچند تروماتیزه‌ی داستان، اَش یا همان اسلان، امریکایی‌اند و همگی هم بلااستثنا به حال دوتراگونیست ژاپنی‌مان، اِی‌جی، غبطه می‌خورند و روی هم رفته یا خودشان ژاپنی‌اند یا دلشان می‌خواسته که ژاپنی باشند. به این ترتیب هم ژاپنی‌ها و ژاپنی‌دوستان راضی اند که دنیای معصومانه‌شان در برابر کنتراست کثافت و خونریزی غرب نمایش داده می‌شود و هم غرب‌زدگان با کمی اغماض این تصویر تیره و تار از جهان مورد علاقه‌شان را به دست‌اندازی‌های فرهنگی و اوپنینگ‌های کمابیش انگلیسی‌زبان و هات داگ و سنترال پارک می‌بخشند.

در اینجا به نحوی دنیای غرب و شرق تصویر همدیگر را تکمیل می‌کنند و این همکاری است که شکنجه‌ی دلپذیر حوادث ناگوار و منتها درجه‌ی بنانافیش را شکل می‌دهد. ژاپنی‌ها می‌توانند –و احتمالاً طبق سابقه‌ی تاریخی‎شان حق مسلم خود می‌دانند- که هرگونه جنایت و فساد که به مخیله‌شان راه می‌برد به –مافیای- امریکا نسبت دهند؛ تقریباً مشابه دیدی که خود امریکایی‌ها نسبت به مافیای ایتالیا دارند. گرچه هنوز از توصیفات گرافیک کارهایی که فقط غربی‌ها می‌توانند انجام دهند شرم حضور دارند ولی می‌توانند موحش‌ترین تصویری را که اسماً می‌توانند به آن اذعان دارند –بدون خطر اسپویل بخوانید: تجارت کودکان- بارها و بارها روی کار بیاورند و با احساس دلخراشیدگی ناشی از آن بیننده را میخکوب کنند. کاری که نه در دنیای رومیِ رومِ غرب امکان‌پذیر بود و در دنیای زنگیِ زنگ شرق.

به همین دلیل است که در مدیای امریکایی هرچیزی که به مفهوم آزار/تسلی (hurt/comfort) نزدیک شود از بیخ و بن بنجل و -زبانم لال- تینیجری است؛ احتمالاً چون امریکایی‌ها به اندازه‌ی کافی kawaii نیستند و خرس‌گنده‌ها باید خودشان را جمع و جور کنند. اما در سایه‌ی لایزال ژاپن، اَش می‌تواند درعین حال هم به بی‌رحمی و بزن‌بهادری رئیس مافیای زیرزمینی امریکا باشد و هم به کاواییّت نوباوه‌ای زخم‌خورده که به بهترین دوست –و در پاورقی معشوق- اِی‌جی تبدیل می‌شود.

بنانافیش یک تراژدی تمام و کمال است؛ در دنیای کثیفی که فرسنگ‌ها از بهشت موعود –ژاپن- فاصله دارد، با معرفی «بنانافیش» به‌عنوان آیتم سای‌فای و در خدمت پلات داستان، شرح آلام جوانکی هفده‌ساله است بر روی تیغ دولبه‌ی پذیرفتن خود به‌عنوان قاتل بی‌رحمی که از خردسالی برای آن تربیت شده و کودکی بی‌پناه که از دست پدوفایل‌ها و شکنجه‌گرانی که بزرگش کرده‌اند به دنیای آرام و بی‌دغدغه‌ی اِی‌جی پناه می‌برد و اِی‌جی که مجذوب این قاتل کم‌سن و سال‌تر از خودش می‌شود و معصومیتی در او می‌بیند که خود اَش مدت‌ها از وجودش بی‌خبر بود –و به خاطر همین نزدیکی به اش تقریباً به خاک سیاه می‌نشیند-. بنانافیش به‌شما فرصت دست انداختن به جعبه‌ی دستمال کاغذی و پاک کردن اشکهایتان را نخواهد داد یا نمی‌گذارد در حدفاصل تنفس بین هق‌هق‌هایتان به نکته‌ی بامزه‌ای برخورد کنید و دفعه‌ی بعد که خواستید گریه‌تان را از سر بگیرید خنده را هم همراهش کنید. مثل این است که یک خدای ژاپنی/امریکایی از هرچه در مدیای بین‌المللی، دلخراش و جانکاه یافته به سمتتان گلوله پرتاب کند، گلوله‌هایی که یکی بعد از دیگری توانایی‌تان در دراپ‌کردن انیمه و کنارگذاشتنش برای وقت دیگر را هدف می‌گیرد.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. م.ن

    من اصلا با گفته های شما موافق نیستم این یه واقعیت هستش که در ژاپن انگونه موارد ( کودک ازاری و…) خیلی کمتر از امریکا هستش یه نگاه به امار بکنین توکیو جزو امن ترین شهر های جهان هستش به نظرم فقط خواستین یه انتقادی کرده باشین اگر هم کسی قراره این حرف هارا بزنه یک امریکایی فوق نژاد پرست هست نه یک ایرانی شریفی مثل شما به امید اینکه یکم افق دیدتون رو گسترش بدین سپاس

    1. Asma

      نویسنده درست میگه اتفاقا

    2. alii

      ژاپن به آمار تجاوز بالا و چیز های بد دیگر خیلی معروفه

  2. :-)

    لطفا چند انیمه شبیه این معرفی کنید

    1. ^_^

      Given
      Yuri on ice
      Sk8 infinitives
      Shiguang dailiren
      Moriarty the patriot

    2. ترانه

      91روز رو ببین

    3. یک نفر

      انیمه هایی که فرمودید شبیه موز ماهی نیستن ! شاید موریارتی وطن پرست باشه اما بقیه نه

  3. ناشناس

    فصل دوم نداره

  4. ناشناس

    عالی بود هم انیمه هم این مقاله.. 🙂

  5. مطهره

    کیف کردم واقعا نقد جالبی بود،مرسی از نویسنده توانا

  6. مهران

    این مقاله قشنگ بود اما انیمه نسبت به دنیای واقعی خیلی اغراق آمیزه ،کسی که از بچگی تا جوانی بهش تجاوز کردن شکننده میشه،معتاد میشه،فاحشه میشه نه اینقدر ترگل بمونه وقت آزادشم مطالعه کنه،معرفت و شعورم حالیش بشه و ….من با این شخصیت سازی ها مشکل دارم یعنی نویسنده میخواسته یه چیز زیبا و عالی درست کنه بعد لگد مال و منکوبش کنه که فقط ببیننده رو زجر بده!با اون پایان مزخرفش!نویسنده روانیه!حال ما هم بد کرد.

    1. Moriarty

      ببین استادِ گرامی اَش ترگل و برگل نبود اتفاقا خیلیم شکننده بود و خیلیم سرد و بی روح شده بود چون ادمای زیادی رو کشته بود اما این هوش بالایی ک داشت باعث میشد کتاب بخونه یا برا خودش گنگستر بشه و انتقام بگیره …. تا زمانی ک ایجی میاد و این احساسات توش زنده میشه و دقيقا همینش قشنگ بود ک میخاس بگه اش با همه این قضایا هنوزم یه انسان بود با کلی احساسات و اهمیت دادن بع دیگران ک شخصیتش 360 درجه تغییر کرد و درکش اسونه ک چرا قبل ازون اینهمه ادم میکشت و چقد درد کشیدع بود

  7. .

    ببخشید انیمهش همجنسگرا که نیست نه؟

  8. ...

    ببخشید انیمه ش همجنسگرا که نیست نه؟

    1. ناشناس

      باشه که چی مشکلش چیه

    2. ترانه

      نیست بی ال .رابطه شخصیت های اصلی به شدت زیباست ولی بی ال نیست اما از این حقیقت که صحنه زیادی از رابطه همجنسگرایانه به تصویر میکشه نمیشه صرف نظر کرد.

    3. ب ت چ

      خب دوست نداره این مدلی ببینه به تو چه:/
      اگه واقعا روشن فکری به انتخاب همه احترام بذار

  9. M

    اش آخرش مرد یا نه

    1. ب ت چ

      هعی اره

    2. Ali

      ببخشید یه سوال اش که با تیر و تفنگ نمیمرد چرا با چاقو مرد؟😭

  10. ترانه

    انیمه بنانا فیش به جرات یکی از بهترین انیمه هایی بود که دیده بودم و حتی اون تراژدی پایان هم به سیر فراز و فرود داستان میومد ولی همون طور که شما گفتین به شدت اتفاقات و بلاهایی که سر اش و بچه های دیگه اومده بود و اون تکرار فاجعه بار مکررات خون من رو تو شیشه کرده بود!!!ولی در واقع روایت واقع گرایانه از بلاهایی بود که سر بچه های بی سرپرست بد سرپرست یا قاچاق شده می اومد شاید باورتون نشه ولی من وقتی برای دانشگاه در مورد پرونده کودکان قاچاق شده ایرانی توسط خود ایرانی ها رو به رو شدم دقیقا همین اتفاقات و بلاها جدا از جنسیت چه پسر و چه دختر خوندم و تصاویری دیدم که مو به تنم سیخ میکرد.اون قسمتی که اش عکسای خودش و اون پسر بچه های دیگه رو از اون مرده پس میگیره رو اگر دیده باشید من رو به شدت متاثر کرد!!شخصیت اصلی به شدت کاراکتری بود که از قدرت جذبه و اخلاقیات و حتی اون پارادکس های روحی اش میتونم بگم بهترین بود!! ولی خب حقیقت اینه که بهشتی به نام ژاپن وجود نداره و این یکی از حقیقت های تحریف شده انیمه بود.مافیا آمریکا روسیه و ایتالیا و چین و در نهایت ژاپن یک به یک قدرتمند و فساد در اونها موج میزنه ولی جالبه بدونید بدترین شکنجه های غیر انسانی برای مافیا ژاپن هستش!! در واقع مدینه فاضله ایجی وجود مثبت خودش بود و همون طور که دیدید تفاوتی نداشت کجا و در چه موقعیتی با اش قرار داره همیشه حس خوب رو به اش انتقال میداد.خیلی افسوس میخورم که دیر این انیمه رو دیدم.

  11. ناشناس

    بانانا فش انیمه یی هستش که با وجودی که مجذوبش شدم ولی پایانش نا امیدم کرد مخصوصا مرگ اش فکر نمی کردم این جوری به ساده گی بمیره دلمو شکست و اون اتفاقاتی که براش افتاد آدمی که وجدان داشته باشه براش زجر آوره ولی خوب دیگه به قول بعضیا اگه تای تا نیک غرق نمی شد فیلم سازاش نمی تونستن ایقد پول به جیب بزنن من خودم شخصا رام کام دوست دارم یعنی رومانتیک کمدی ولی اینم عالی بود ببخشید که مثل شما نظراتم اینقد ادبی نیست آخه من دبیرستانیم سال آخر.

  12. Mahdi

    سلام من خوب یاد ندارم بنویسم ولی میخواستم بگم که نقد بسیار جالبی بود من انیمه رو دیدم و خیلی خیلی دوستش داشتم و لی از پایان های قم گیم خوشم نمیاد ؛ حالا این به کنار من حرف های که گفته شده بود هم خوندم و بنظرم این انیمه هیچ مشکلی نداشت و واقعا زیبا و پر مفهوم بود .

  13. سا-یو-نا-را.

    تا قسمت اخر منتظر بودم اش یا ایجی بمیره
    چون شنیده بودم خیلی غمگینه
    ولی وسطای قسمت اخر ناامید شدم
    اما چند دیقه اخر…
    اش از هزار تا بلا جون سالم به در برد
    بعد تهش اینقدر الکی مرد؟
    هر چند که منتظر بودم بمیره، چون از داستانایی که پایان خوش مذخرف دارن متنفرم
    ولی دیگه نه اینقدر الکی
    الان ایجی نمیدونه اش مرده :)))
    این انیمه جزو غیر منتظره ترین انیمه هایی بود که دیدم
    وسط این انیمه (مخصوصا قسمت ۹) بار ها گریه کردم
    ولی قسمت اخر، انگار هیچ حسی نداشتم
    درست مثل اون روز…

  14. eri

    آخرش مرد؟ اش آخرش مرددد؟

  15. Hellbound

    آخرش اش میمیره یا زنده میمونه

  16. ناشناس

    قشنگ ترین انیمه ای بود ک دیدم هر چند واقعی نبود و بصورت انیمه بود ولی منظور رو ب تمامی بیننده گانش رسوند که چقدر ادم و کودک هستند ک مورد ازار قرار میگیرند لیاقت اش بیشتر از اینا بود ولی کاشکی میتونست ی بار دیگه ایجی رو ببینه

  17. mareya

    میتونم بگم بهترین انیمه ای بود که تا حالا دیدم من انیمه زیادی ندیدم ولی این…..
    راجب قسمت اخر هم بیاید بگم که بله اش مرد
    و درضمن برای کسانی که میخوان بدون که انیمش. بی اله یا نه باید بگم نه ولی بعضی از کرکتراش همجنستگرا بودن مثلا دینو گلزین
    ولی در کل عالی بود

  18. INEFFABLE شیپر

    خودم ریختم برگام موند از این تحلیل جذابتون
    دست مریزاد

  19. Sh

    اولین انیمه ای بود که دیدم و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم
    قسمت آخرش و مرگ اش خیلی برام ناراحت کننده بود و باید بگم سر مرگ اش کلی گریه کردم

  20. میو

    یکی به من بگه لطفا اش و ایجی عاشق هم بودن؟ یا دوستی ساده بود؟ اخه اش گفت ۱۴ سالگی عاشق یک دختر شده از طرفی واقعا نمیشه گفت عاشق ایجی نبود یکی روشنم کنه چقد درد داشت این انیمه😭😭

  21. zeyn

    هی هی پسر امکان نداره اش مرده باشه
    اش شخت تر از اینارو هم پشت سر گذاشت یه چاقو نمیتونه کاری باهاش بکنه. از طرفیم نامه ایجی جوری بود که انگار نویسنده میخاست بهمون بفهمونه اش زندست. من یکی که نمیتونم باور کنم اش مرده باشه ولی خب نمیدونم چرا نمیتونم گریمو متوقف کنم

  22. Ali

    ببخشید یه سوال اش که با تیر و تفنگ نمیمرد چرا با چاقو مرد؟😭

  23. ناشناس

    من نمی تونم مرگ اش و درک کنم نمی خواممممممممممم
    اون نمرده
    اخه کی انقدر مریضه که شخصیت اصلی و از این همه بلا رد کنه بعدش بکشتش
    پول داشتم میرفتم ژاپن نویسنده شو خفه می کردم😭😭

  24. mahdie

    عاشق این انیمه بودم بهترین انیمه ای بود که دیدم قصد داشتم دوباره هم ببینمش ولی آخرش..
    یعنی چی واقعا مسخره کردن خودشون رو نویسنده یعنی اینقدر درک پایینی داره که نمیفهمه آدم به شخصیت وابسته میشه بعد میاد اینجوری میکنه حتی هیچکس هم نفهمید اش مرد اگه اینقد دلش میخواست اش بمیره پس حداقل میذاشت ایجی و بقیه اون لحظه پیشش باشن من بیشتر از اینکه ناراحت باشم عصبی هستم واقعا دارم دیوونه میشم😡😡🤬

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • دختری که صورتش را جا گذاشت

    نویسنده: علیرضا برازنده‌نژاد
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی