انیمه: هانترهانتر HunterXHunter

7
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
سازنده مانگا: Yoshihiro Togashi
کارگردان سریال انیمه: Hiroshi Kōjina
ژانر: فانتزی، ماجراجویی، هنر‌های رزمی
شبکه‌ی پخش: Adult Swim

هانترهانتر(یا آن‌طور که قوم و خویش‌های ژاپنیمان تلفظش می‌کنند؛ هانتا هانتا) HunterXHunter(یادتان نرود که X وسطش خوانده نمی‌شود) در عین داشتن قرابتی نزدیک با انیمه‌های نوجوانانه‌ی دیگری که ممکن است اسمشان را شنیده باشید(ناروتوها و وان‌پیس‌ها و باقی دوستان) موجودیتی‌ است کاملا غریب و خاص. نه فقط برای این که اکشنش برخلاف همپالگی‌هایش روی هوا نیست و منطقی شطرنج مانند را دنبال می کند، نه فقط برای این که صرفاً پاورفانتزی‌ای برای پروجکت کردن مخاطب درون دنیای انیمه نیست؛ بلکه به این دلیل ساده و اساسی که در عین این که در بطنش یک شونن کلاسیک است، فراتر از آن یک داستان خوب است. از قضا هانترهانتر اولین انیمه‌ای هم بود که مرا جذب دنیای انیمه‌ها کرد. چرا که هانترهانتر ملغمه‌ای بود از تمام چیزهایی که تا آن زمان دوست داشتم. ماجراجویی و هیجان کتاب‌هایی که بچه‌تر بودم می‌خواندم، مثل دلتورا و هری‌پاتر را مخلوط می‌کرد با دیدی واقع‌گرایانه و منطقی تلخ و سرد. شخصیت‌های بامزه و دوست‌‌داشتنی و درعین‌حال پیچیده و چند بعدی داشت. برای من آن‌روزها منطق روایی مهم‌ترین چیز بود و هانترهانتر در عین انیمه بودن(که برای من مترادف بود با حماقت و افراط‌های بی‌پایان در قصه‌گویی) آن را داشت. انگار که صنعت‌کاری ماهر و قاهر آمده بود و هرآنچه که دوست‌داشتم را در این انیمه جای داده بود.

اما هانترهانتر چیست؟ هانترهانتر را می‌توان مجموعه‌ای بهم پیوسته از چندین روایت و قصه‌ی جدا از هم درنظر گرفت که با نخ باریکی به اسم گون و کیلوا(دو شخصیت اصلی داستان) به یکدیگر دوخته شده‌اند(بگذریم که در قسمت‌های آخری مانگا دیگر حتی همین نخ باریک هم وجود ندارد). قصه‌هایی روایتگر ماجراهایی بعید و بی‌ربط به یکدیگر؛ از یاورهای مافیای نیویورک بگیر تا وحشت هستی گرایانه‌ای که تهدیدی برای گونه‌ی انسان‌اند. از تورنومنتی برای نشان دادن شایستگی بگیر تا شرکت در بازی کامپیوتری‌ای به سبک سورد آرت آنلاین. قصه‌هایی که شاید در هر مدیوم دیگری جز مانگاها و انیمه‌ها) که از ابتدا طوری ساخته می‌شوند که تا ابد پیش بروند، (در بدترین حالت، غیر قابل تعریف و در بهترین حالت بی‌کیفیت از آب درمی‌آمدند. داستان‌هایی در باطن بی‌ربط که صرفاً به خاطر برخوردِ شخصیت‌های اصلی انیمه می‌بینیمشان. درست مثل زندگی واقعی خودمان که ممکن است هر لحظه یک غریبه‌ی عجیب ببینیم، خبری بعید بشنویم و بعدش هم برویم سراغ زندگی خودمان. اما از طرف دیگر این آشفتگی و سرگردانی ظاهری ممکن است شما را به شک بیندازد که آیا تُنِ داستان بهم نمی‌ریزد؟ نگرانیتان بی‌جا هم نیست، اگر به آرک‌های داستانی انیمه نگاه کنیم می‌بینیم که با روندی زیگزاگی، ابتدا آرکی شاد داریم و درپیش آرکی جدی و تلخ و قص‌علی‌هذا. اما با این حال می‌توان با قاطعیت گفت که هانترهانتر شاد شروع می‌شود(هرچند همان اوایل هم برخلاف انیمه‌های معمولی چون «ناروتو» و «وان پیس» خشونتش کمی غلیظ‌تر است) و رفته‌رفته داستان تاریک و تاریک‌تر می‌شود تا جایی که دیگر نمی‌توان تشخیص داد که چگونه از ماجراجویی‌های پسربچه‌ای شاد و شنگول رسیده‌ایم به فروپاشی روانی همان پسر مذکور.

اما اگر تنها نقطه قوت هانترهانتر فقط ساختار پلاتش بود، نه مرا تا به این اندازه جذب می‌کرد نه بی‌شمار طرفدار دیگرش را. هانترهانتر تجلیِ شخصیت‌هایی باورپذیر در دل منطق داستانیِ جهانش است. شخصیت‌هایی که شاید اگر با لنز دنیای خودمان بهشان نگاه بکنیم چندان رفتارهایی منطقی از خود نشان ندهند اما در بافتار ستینگ دنیایِ هانترهانتر منطقی‌ترین عملی که ممکن است ازشان سربزند را بروز می‌دهند. شخصیت‌هایی که برخلاف باقی انیمه‌ها و داستان‌های یانگ ادالت، هیچ وقعی به قهرمان‌های قصه نمی‌نهند و منتظر رسیدن آنان نیستند تا کارشان را پیش ببرند یا مثلا صرفاً واکنش‌گری باشند نسبت به اعمال شخصیت‌های اصلی. برعکس، این شخصیت‌‌های اصلی هستند که در تارِ مقاصد دیگر شخصیت‌ها گرفتار می‌شوند. شخصیت‌هایی که هریک در پی مقصود خود هستند. شخصیت‌هایی که فقط تیپ‌هایی برای گفتن دیالوگ و پیش‌برد قصه نیستند، بلکه انسان‌هایی حقیقی هستند با اهداف و مقاصد شخصی خودشان.

اما هانترهانتر زمانی ارزش واقعی خودش را نشان می‌دهد که این شخصیت‌های باورپذیر و حقیقی، این ساختارِ هوشمندانه و یونیک پلات را با پشتِ پا زدن به تمامِ قواعد داستان‌نویسیِ از پیش ایجاد شده و تمسخرِ انتظاراتِ خواننده، مخلوط می‌کند. به‌عنوان مثال می‌توان به آرک‌های آخر اشاره کرد. این آرک که حدوداً پنجاه قسمت ۲۴ دقیقه‌ای را شامل می‌شود، صرفاً در بازه‌ی زمانی پنج تا ده دقیقه درون خود انیمه رخ می‌دهد. ۱۰ دقیقه‌ای که تا سر حد امکان کشیده شده و درش تمام مونولوگ‌های درونی شخصیت‌های دخیل با حداکثر جزئیات ممکن بیان می‌شود. ۱۰ دقیقه‌ای که راوی تمام استراتژی‌های از پیش تعیین شده و نحوه‌ی نابودیشان را شرح می‌دهد. ۵۰ قسمتی که شاید هیجان‌انگیزترین ۵۰ قسمتی باشند که بتوان یافت. زیرا برخلاف چیزی که ممکن است فکر کنید، توضیحات راوی خسته‌کننده نیستند، زیرا در این ۱۰دقیقه به جرأت سه برابر کل اتفاقاتی که در یک انیمه‌ معمولی رخ می‌دهد را می‌توان مشاهده کرد. ۱۰ دقیقه‌ای که نویسنده در آن تمام انتظارات بیننده را یکی یکی زیر پا می‌گذارد و در کلایمکسی فراموش ناشدنی بدل می‌شود به کشمکشی میان بیانه‌ای علیه پستیِ انسانیت و خواری‌اش و اعلامیه‌ای در دفاع از انسانیت و اعمالش، کشمکشی میانِ دفاع از مدرنیزه شدن و صنعتی شدن و حمله به هرآنچه که تکنولوژی و صنعتی شدن به ارمغان می‌آورد. کلایمکسی که برخلاف انیمه‌های دیگر راه دررویی مقابل طرف‌های درگیر قرار نمی‌دهد و وادارشان می‌کند تا ببینند تا چه اندازه به باورهایشان پایبندند. کلایمکسی که برخلاف انتظارات معمول جهت گیری خاصی نمی‌کند و صرفاً به نشان دادن ویوپوینت‌های متضاد و درحال کشمش بسنده می‌کند.

در انتها اگر به هر دلیلی از داستان شنیدن خوشتان می‌آید هانترهانتر را بهتان پیشنهاد می‌کنم. از تعداد قسمت‌های زیادش(۱۴۸) نترسید، قول می‌دهم نمی‌فهمید کی تمامش می‌کنید. زیرا هانترهانتر داستانی کامل است که درش نه‌تنها ستینگی جالب و ذوق‌آور، شخصیت‌هایی باحال و باورپذیر و قصه‌هایی هیجان انگیز وجود دارد، بلکه داستانی‌است که با هوشمندی با قواعد داستان‌نویسی بازی می‌کند و هر لحظه غافلگیرتان می‌کند.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. Raku

    بخوام نظرمو راجب هانترxهانتر بگم، فقط میتونم بگم فوق‌العاده.
    یکی از بهترین انیمه‌هایی که دیدم.

  2. زهرا

    این انیمه عالییییی حتما ببینش

  3. محمد

    شاهکار هنری هست کیمرا انتِ هانترهانتر

  4. هیناتا

    این انیمه واقعا خیلی خوبه

  5. ناروتو

    عالیه

  6. اوتاکو ساما

    ندیدمش ولی ۱۴۸ قسمتو به ۱۰۰۰ قسمت وان پیس ترجیح میدم:) یا ناروتو😂

    1. ناشناس

      +

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • یفرن دوم

    نویسنده: فرهاد آذرنوا
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید