هیولاهای دارک سولزی که هرگز متولد نشدند
بیایید با همدیگر نگاهی به تعدادی از«بهترین دشمنان دارک سولزیای که هرگز متولد نشده اند» بیندازیم. هیولاهایی که اگر وجود داشتند به گریه میافتادیم.
نجوای نام dark souls برای کسانی که تجربهاش کردهاند طنین خاصی دارد. طنینی یادآور حسی شخصی و منحصربه فرد، حسی که تجربه کردن مجددش کار آسانی نیست.
اگر بخواهیم نقاط برجسته دارک سولز را به طور خلاصه مشخص کنیم، یعنی همان جاهایی که وقتی یکی میخواهد در مورد دارک سولز حرف بزند به یادمان میآید، باید به داستان غنی، شیوه متفاوت روایت آن و سختی بازی(یا در واقع لجاجتش در این که به هوش و توانایی گیمر احترام بگذارد و هیچ چیز را دو دستی در اختیارش نگذارد) اشاره کنیم. سختیای که گیمرها همیشهی خدا ازش مینالند (و آنچنان هم نمیتوان سرزنششان کرد) و بعد هم با لحن حق به جانبی میگویند: «آخه بازیای که هر دو قدم یه دشمن مزخرفی که دیدنش کافیه که آدم دسته رو بشکنه داره، چه فایدهای داره!»، سختیای که اگر نوع دیدمان را به آن عوض کنیم صرفا سختی نیست، بلکه سرمایه گذاری است روی هوش و توانایی شما به عنوان گیمر و به همین خاطر است که بیشتر مواقع گیمرهایی که صبر و حوصله و وقت بیشتری دارند، در مواجهه با چنین نظراتی پوزخندی که شاید اندکی روی مخ باشد میزنند و بادی هم به غبغب میاندازند(من جمله نویسنده همین جملات). سختی هیولاهای دارک سولز.
اما از حق نگذریم همه ما گیمرها (چه کسانی که دیوانهوار عاشق این سری هستند و چه کسانی که به هر دلیلی نمیتوانند از آن لذت ببرند) در یک مورد توافق نظر داریم؛ مهم نیست درحال تجربه کدام قسمت از مجموعه هستید، بی شک هرکس که بازی را تجربه کند هر دو قدم یه دشمن مزخرفی که دیدنش کافیه که آدم دسته رو بشکنه را مشاهده خواهد کرد که جذابیت بازی در همین هیولاهای دارک سولز است. دشمنانی که انگار دل خونی از شما دارند یا مثلا فکر میکنند که ارث پدریشان را خوردهاید.
با تمام این تفاسیر vempirick که یکی از هنرمندان خوش ذوق سایت deviantart است با خودش فکر کرده که شاید هیولاهای دارک سولز آنچنان که باید و شاید «مزخرف» نیستند و از همین روی، آمده و تصاویری شگفت از دشمنانی هایبرید آفریده که اگر در بازیها وجود میداشتند اشک هر طرفدار دواتشهای را نیز در میآوردند.
بیشتر بخوانید: دنیایی آغشته به اندوه: دارک سولز ، مثالی بینقص از کهنالگوی تراژدی
بیایید با نگاهی به تعدادی از این طراحیها از هیولاهای دارک سولز بیندازیم، اندکی در موردشان گمانهزنی کنیم و یک بار دیگر هم اندکی در دنیای تاریک دارک سولز خودمان را غرق کنیم. لینکِ دسترسی به تمامی این طرحهای زیبا و تعدادی خیلی بیشتری از آنها هم در انتهای مطلب وجود دارد.
این موجود منحوس که ترکیبی زننده از Undead Citizenهای دارک سولز دو و زره Havel the rock از دارک سولز یک است قطعاً چالشی جدی برای هرکسی خواهد بود. زیرا نه تنها مانند Undead Citizen ها میافتد رویتان و منفجرتان میکند، بلکه بعد از انفجار زنده خواهد ماند و تا موقعی که جان از بدنتان بیرون رود (یا شما با توسل به معجزهای از سد زرهی هاولیاش بگذرید) شما را تعقیب خواهد کرد.
آنور لاندو را یادتان هست (مگر میشود یادتان نباشد؟) همان جایی که گوهر خدایان بود و نور خورشید به زیبایی توی صورتتان میپاشید؟ همان جایی که به جای آن که عین بچهی آدم از در وارد شوید مجبور بودید از برج و بارو بالا بروید و از پنجرههای شکسته خودتان را مثل دزد تو کنید؟ مسلماً کمانگیرهایی را یادتان هست که سر هر پیچ منتظر بودند تا در تیررسشان قرار بگیرید که پدرتان را دربیاورند. این موجودی که میبینید نسخه پیشرفته همان کمانگیرهای مخوف است. مجهز به کمانی که همزمان سه تیر را به سویتان پرتاب میکند. در جاخالی دادن و سپرگرفتن در مقابل این دشمن برایتان آرزوی موفقیت میکنیم.
مطمئناً این کوچولوهای بانمک را به خاطر میآورید. قارچهای صلحجویی که قدرت و سرعت واکنش سوپرمن را داشتند و با یک مشت کل جانتان را خالی میکردند. حالا بیایید زره تنشان کنیم و پتک شوالیههای محافظ کشور کاریم را هم دستشان بدهیم. شما هم عاشقشان شدید. نه؟
اجماع دو تن از منفورترین دشمنان کل سری. Giant Mosquito و Blowdart Sniper هستند که اولین بار در منطقهی بلایتتاون بازی اول باهاشان روبهرو میشوید. جایی که به خودی خودش به خاطر مرداب سمیاش اعصابخردکن هست. هر کدامشان به تنهایی آنقدر بد هستند که اشک آدم را دربیاورند. حالا تصور کنید که تیرهای زهرآگینی که ظاهاً از غیب بهتان پرتاب میشده این دفعه از بالای سرتان باشد و شما روحتان هم خبر نداشته باشد که از کجا خوردهاید. شما را نمیدانم اما من یکی که از همین الان میخواهم سر به تن این موجود نباشد.
فرض کنید کاپرا دیمن را با آن اسکلتهای منفور چرخان(خدا پدر برزرک را بیامرزد که چنین مزخرفی را به ما هدیه داد) مخلوط کنیم! نتیجه میشود این هیولای ناپاکی که حتی فکر کردن بهش هم ترسناک است. فقط کافی است تصور کنید که این موجود در حین چرخیدن به سمتتان با شمشیرهایش نوازشتان میکند.
بستر آشوب(Bed of Chaos) را یادتان هست؟ همان باس آسانی که به طرزغیرمنتظرهای بیشتر قابلیتهای پلتفمرتان را به چالش میکشید؟ همان ملکهی آیزالیت، منطقهای از بازی که طبق شایعات بودجه کم آمد و میازاکی مجبور شد تمام آن بخش از داستان را ناقص بگذارد؟ خب این شما و این هم نسخهی اصلیای که میتوانست وجود داشته باشد. هرچند به شخصه خوشحالم که با همچین فاجعهای روبرو نشدم.
و اما میمیکها موجوداتی که بدل به کابوسهایمان شدند و کاری کردند که حتی یک قطره اعتماد نسبت به دارک سولز در وجودمان نماند. اما اگر فکر میکنید میمکهای صندوقی خیلی روی مخ هستند بیایید چند ورژن دیگرشان را بررسی کنیم.
اول از همه بونفایر میمیک. تصور کنید که پس از دو ساعت بازی کردن و کشتن باسی که روزها و روزها به مبارزه با او پرداخته بودید، سرانجام دست تقدیر باعث شده که شکستش دهید. با خوشحالی و غرور گام برمیدارید و به طور ناگهانی بونفایری میبینید. لبخندی خوشایند برلب آورده و با آرامش به سمتش میروید. پیش خودتان فکر میکنید که شاید دارک سولز آنقدرها هم بد نیست که-
بله، بونفایر میمیکی که در انتظارتان بوده یک لقمه چپتان میکند.
بیشتر بخوانید: دارک سولز: تجسم متاگیم
از طرف دیگر میمیک نردبانی را داریم. به دهشتناکی بونفایر میمیک نیست با این حال به نوبهی خودش آزاردهنده است. میتوان برای تأثیر بیشتر طوری تصورش کرد که وسط راه شما را ببلعد، یعنی درست جایی که کمترین انتظار را دارید. میمکهای جعبهای/بشکهای و میمیک آیتمی تقریبا مشابه میمکهای آشنای خودمان هستند. دارید به سمت بشکه رول میکنید یا مثلا با خوشحالی به سمت جسدی که نور آیتم رویش است میروید که-
اما میمیکهای دیوارتوهمی. تفاوتی که این میمیک خاص با بقیه دارد این است که نیازمند همکاری متقابل سایر بازیکنندگان برای به دام کشیدنتان است و به نوعی شما را شریک جرم سازندگان میکند، برای همین شاید کمتر از بقیه روی مخ باشد و بیشتر جنبه سرگرمی داشته باشد.
همه میدانیم پرسوئر آن چیزی که انتظار داشتیم باشد نبود. یعنی حداقل من توقع داشتم تا شکست دادنش چالش بیشتری داشته باشد. به نظر میرسد این همان چیزی است که آرزویش را داشتیم. به جای دوتا دست چهارتا دارد و این بار میتواند از آن گونی پر از اسلحه پشت سرش هم استفاده کند.
کلیشهی اژدهایی که وسط پل مثل عجل معلق از بالا نازل میشود و پل را به آتش میکشد، حقهی قدیمی سری سولز شده. اما هلکایت بازی اول را میشود حتی کابوسوارتر کرد. مثلاً این یکی نه تنها از دهانش آتش پرتاب میکند، که آن اسکلتهای چرخان هم از دهانش بیرون میپاشد. واقعاً که کابوس محض است.
این یکی زیاد جالب نیست. یعنی نسبت به کمانگیر نخبه آنور لاندو که نسخه ارتقاء یافته کمانگیرهای آنور لاندو بود، این یکی نسخه ارتقاء یافته آن یاروهایی است که توی گورستان دارک سولز دو راهتان را سد میکردند. این بار از سپرشان تیر هم پرتاب میکنند. آنقدرها چالشی به نظر نمیرسد.
و اما چیزی که حتی نگاه کردن بهش هم اشک آدم را در میآورد. اسملتر دیمنی که هم آتش دارد و هم رعد. اینجا دیگر حتی لوکاتیل، قهرمان شهیر میرا و برادرش در کنار همدیگر نمیتوانند به دادتان برسند.
برای دیدن نسخه اصلی این طراحیها و دشمنان دیگری که vempirick خلق کرده میتوانید اینجا را کلیک کنید.
-
خدا رو شکر هیچکدوم توی بازی سری نبود. برم نماز شکر بخونم.
-
خدا را هززااااار مرتبه شکر که این ها تو بازی نبودن. من برم نماز شکر بخونم.
-
اینا دیگه واقعا بالانس نیستن، نکته دارک سولز اینه که هر دشمن علیرغم نقاط قوتش نقاط ضعفی هم داره، اینا اکثرا اصلا نقطه ضعف ندارن
-
اون میمیک بونفایر از خود جهنم اومده .
حتی خود میازاکی هم انقدر نامرد نبود که همچین ظلی به پلیر ها بکنه .
دوست دارم بدونم اگه همچین طرح های برای بلادبورن بکشه چی میشن .
😅😅 -
دارک سولز باعث شد من بازی دیگه ایی نتونم انجام بدم . الان مدت طولانی هستش که توی دارک ۱ و ۲ و ۳ و بلادبورن دارم میچرخم و هرکدوم رو بالای ده مرتبه تموم کردم .