ساحره‌های شب

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

اسکادران همه زن بمب‌افکن نیروی هوایی، تامان گارد چهل‌وششم. ساحره‌های شب. اسمی که در ۱۹۴۴ حتا بیشتر از ساحره‌های واقعی وحشت به قلب سربازان نازی می‌انداخت.

شاید اسم عملیات باربوسا به گوشتان خورده باشد. عملیات باربوسا یکی از عظیم‌ترین عملیات نظامی قرن بیستم بود. ۴ میلیون نفر آلمانی یک شبه حمله کردند به روسیه و تا حدی به پیش رفتند که نزدیک بود مسکو هم سقوط کند. کمتر فاجعه‌ای بود که در این حمله‌ی همه‌جانبه رخ نداد. خدا می‌داند چند میلیون نفر نظامی و غیر نظامی روس در همین حمله جان دادند. واقعیتی که معمولاً در بازبینی جنگ دوم کمتر بهش پرداخته می‌شود.

در همین زمان‌ها بود که یکی از همه‌جانبه‌ترین لابی‌گری‌های تاریخ موجب شد یک اسکادران همه‌زن(یعنی تماماً زن و در ضمن همه را بزن) در روسیه تشکیل شود. مارینا راسکوا، کلنل زن نیروی هوایی روسیه، که به امیلیا ایرهارت روسیه معروف است، نامه‌هایی از سراسر روسیه دریافت کرد که در آن زنان روسی ازش می‌خواستند امکانی فراهم کند که آن‌ها هم بتوانند با آلمان بجنگند. خیلی از این زن‌ها در نهایت در واحد تحت فرماندهی راسکوا خدمت کردند و به ساحره‌های شب معروف شدند. ساحره‌های شب وحشت واقعی را به جان سرباز‌های آلمانی انداختند.

عکسی که می‌بینید مربوط به ۱۹۴۴ است. خیلی از این زن‌ها هواپیمای چوبی داشتند. هواپیماهای سبکی که اوایل قرن بیستم ساخته شده بودند. ولی همه‌شان کارشان را خیلی خوب بلد بودند. در واقع اگر نگاهی به لیست نیروهای هوایی روسیه در ۱۹۴۱ بیاندازید، مثلاً اینقدر خوش‌شانس باشید که فرمان امضا شده‌ی استالین را پیدا کنید، می‌بینید که روسیه در این زمان سه تا اسکادران بمب‌افکن شب دارد که یکی از این سه، اسکادران ۵۸۸ است که همه‌یشان زن هستند. (بمب‌افکن شب یعنی بمب‌افکنی که فقط شب‌ها عملیات انجام می‌دهد.) همه‌شان چکمه‌های سایز ۴۲ و لباس‌های گشاد نظامی می‌پوشیدند که برای مردهای خیلی گنده‌تر طراحی شده بود. موهایشان را از ته می‌زدند و به قول ناتاشا پوپوا وقتی توی آینه نگاه می‌کردند خودشان را نمی‌دیدند. پسربچه‌های ۱۷ ساله بودند. البته سنی هم نداشتند. مسن‌ترینشان ۲۶ سالش بود.

هواپیماهایشان از چوب بود و عایق کانواس داشتند و این یعنی از سرما ممکن بود یخ بزنند. ولی همین هواپیماهای سبک موقعی که از بالای سر آلمانی‌ها رد می‌شدند صدای وووش خفیفی به راه می‌انداختند. بین آلمانی‌ها چو افتاده بود که روس‌ها به زن‌هایشان داروهایی می‌دهند که باعث می‌شود توی شب مثل گربه ببینند. بهشان می‌گفتند ناخت‌هکسن. ساحره‌های شب. اسمی که اسکادران ۵۸۸ با افتخار پذیرفت. در طول جنگ سی‌هزار عملیات انجام دادند و بیست‌وسه‌هزار تن مهمات روی سر دشمن خالی کردند. سی نفرشان کشته شدند و بیست‌وسه نفرشان زنده ماندند و مدال «قهرمان ملت شوروی» و چندین مدال دیگر کسب کردند. هم‌رزمان مردشان مسخره‌شان می‌کردند چون روی هواپیماهای فاکد‌آپ و قدمی و به‌دردنخورشان(حتا با استانداردهای جنگ دوم) عکس گل و قلب و گربه می‌کشیدند. هیچ ساپورت نظامی خاصی نداشتند و حتا چتر نجات هم نداشتند. ولی بعضی‌وقت‌ها یک نفرشان تا شبی ۸۵ عملیات جنگی انجام می‌داد. هیچ نیازی به سحر و جادو هم نداشتند.

اسکادران آن‌ها بعد از مدتی اسم بمب‌افکن‌های نیروی هوایی تامان گارد چهل‌وششم را به خود گرفت.

به توصیه‌ی یکی از دوستان در توییتر، این ویدئو را هم ببینید.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم