مانگا: اعتراف Confession
در ایران مانگا هنوز که هنوز است وارد جامعه هواداری و جمعهای طرفداری نشده و خیلی کم پیش میآید که کسی مانگا بخواند.حتی انیمه هم که سرنوشت مشابهی با مانگا دارد نیز در وضعیت شناخته شدهتری قرار دارد و مانگا برخلاف همتای غربیش (یعنی کمیک) حتی به صورت زیرزمینی یا توسط انتشارات کوچکتر نیز چاپ نشده و تنها دسترسیای که مخاطب فارسی زبان به دنیای مانگا دارد ترجمههای اینترنتیای است که در بیشتر موارد کیفیتشان چنگی به دل نمیزند.
از طرف دیگر حتی همین ترجمههای اینترنتی نیز تنها سراغ شناختهشدهترین و محبوبترین مانگاها میروند و معمولاً کسی از مانگاهایی کمتر شناخته شده چیزی نمیداند. پس طبیعی است که کسی با اسم نویسندگان و طراحان مانگاها آشنایی خاصی نداشته باشد. پس چه بهتر که در این مطلب معرفی کوچکی از نویسنده و طراح این مانگا هم داشته باشیم.
بیشتر بخوانید: انیمه Banana Fish
یکی از شناخته شدهترین مانگاکاها(مولفان مانگا)ی مشغول به کار در این صعنت فوکوموتو نوبویاکی Nobuyuki Fukumoto است. این آقا حدود پنجاه سالی است که مانگا میکشد و مینویسد و یکی از پرکارترین و ستودهشدهترین مولفان این صنعت به حساب میآید. از کارهای خفنش میشود به کایجی Kaiji (که انیمه محبوبی به همین اسم از رویش اقتباس شده)، آکاگی Akagi و افسانه قویترین مرد: کوروساوا The Legend of the Strongest, Kurosawa!، نام برد. اگر دست بر قضا، یکی از کارهای فوکوموتو را خوانده باشید، یا انیمههای اقتباس شده از کارهایش را دیده باشید، بلافاصله سبک طراحی عجیب و غیرمعمولش چشمتان را میگیرد. سبکی که حتی میشود گفت به چشم مخاطبان تازه زشت و بدریخت است و ممکن است خیلی از خوانندهها را پس بزند.
اجزای صورت شخصیتهای کارهای او معمولا بیش از حد بزرگ و از شکل افتادهاند و تشخیصشان از یکدیگر معمولا کار سختی است. از طرف دیگر به خاطر استعارههای به شدت اغراق آمیز تصویریش و آرت استایل عجیب و غریبش، ممکن است صحنههایی که با قصد این نوشته شده اند که سنگین و احساسی باشند، کمدی جلوه نمایند و کل حس صحنه را برهم بزنند. پس وقتی فوکوموتو بخواهد یک داستان جدیتر تعریف کند، چه کار میکند؟ خب میدهد داستانش را کس دیگری بکشد. مانگای اعتراف Confession یکی از همین کارهای جدیتر اوست که محصول همکاری او با کاواگوچی کایجی Kaiji Kawaguchi میباشد. طراحی که بر روی مانگاهایی مثل zipang کار کرده و سبکش، سبکی است رئالتر از سایر مانگاکاها.
اعتراف داستان دو دوست کوهنورد است که پس از صعودی سخت و جانفرسا گرفتار طوفانی سهمگین شدهاند. طوفانی که باعث شده یکی از این دو دوست در طی کوهنوردی مجروح شود و در آستانه مرگ قرار گیرد. آسای (شخصیت اصلی داستان) دوست مجروحش را تا حد توان با خود حمل میکند اما قبل از رسیدن به کلبه استراحت ایشیکورای مجروح که فکر میکند زمان مرگش سر رسیده در پی پاک کردن وجدانش پرده از رازِ قتلی برمیدارد که سالها پیش مرتکب آن شده. مشکل اما اینجاست که به محض پایان اعترافش هوا صاف میشود و دو دوست میبینند که در فاصلهای بسیار کم از کلبه قرار دارند.
بیشتر بخوانید: سریال Bojack Horseman؛ پرتره معضلات انسانی
آنچه پس از این رخ میدهد بازی موش و گربهای است که میان آسای و ایشیکورا پیش میآید. بازیای که در یک طرف آن ایشیکورا است. ایشیکورایی که فکر میکند با گفتن رازش به آسای زندگیش در شرف نابود شدن قرار دارد و در طرف دیگر هم آسایی است که اکنون تنها چیزی که در ذهنش میگذرد این است که با دانستن رازِ ایشیکورا در چه خطری قرار دارد و ایشیکورا دست به چه کاری خواهد زد.
در ادامه یکی از جذابترین تعقیب و گریزها و بازیهای ذهنیای که تا به حال به شخصه در داستانی تجربه کردهام رخ میدهد و نتیجه آن از چیزی که فکر میکنید غیرقابل پیشبینیتر خواهد بود.
مانگای اعتراف تفاوتهای بارزی با دیگر مانگاها (و به طبع آن انیمهها)ی دیگر دارد. یکی از مهمترین این تفاوتها را میشود در ساختار روایی داستان و تعلیقِ عمیقی که در آن پیدا میشود جست.
به عنوان یک رسانه مانگا برای سازندگانش رسانهای نابخشودنی و طاقتفرسا است که در آن مانگاکاها باید هفتهای یک چپتر از داستانشان را منتشر کنند و علاوه بر این تا جای ممکن داستانهایشان را کش بدهند و همین باعث میشود تا این مانگاکاها زیر فشار خیلی زیادی باشند و از یک جایی به بعد دیگر نتوانند داستانشان را به خوبی ادامه بدهند.
این مسئله باعث میشود تا خیل عظیمی از این مانگاها داستانها و مهمتر از آن روایتهای ساده و پیش پا افتادهای داشته باشند و بیش از هرچیزی بر روی توییستهای لحظه آخری و مسخره تکیه کنند و بیشتر در پیِ شگفتزده کردن و غافلگیری لحظهای باشند.
اما اعتراف اینگونه نیست. چرا که نه تنها فوکوموتو معروف است به نوشتن داستانهایی با توییستهایی جذاب و پلاتهایی پیچیده و چند لایه که مضاف بر این، اعتراف مانگایی است تک جلدی که باعث میشود تا بر خلاف اکثر قریب به اتفاق مانگاهای دیگر داستانی پر تعلیق و غنی از اتمسفر داشته باشد و در عین حال کشش خودش را هم از دست ندهد.
فوکوموتو در اعتراف بیشتر از هرچیزی میخواسته داستانی هیچکاکی تعریف کند و توییستهایی هم که در داستان وجود دارد نه به خاطر مخفی نگه داشتن اطلاعات از خواننده که به خاطر عوض شدن دیدِ راوی است و بسیاری از نکات پلات و نقاط حساس آن از خیلی قبلتر به مخاطب نشان میدهد. از طرف دیگر کاواگوچی دقت خیلی زیادی در درست کشیدن آناتومی و چهره شخصیتهایش دارد که باعث میشود داستان جدیتر و واقعیتر از سایر مانگاها به نظر برسد. کاواگوچی با پنل بندی و میزانسن و نحوه به تصویر کشیدن پنل هایش به اتمسفر سنگین و خفه مانگا میافزاید و باعث میشود داستان و شخصیتهای فوکوموتو به مرحلهای دیگر از باورپذیری و جذابیت برسند.
اعتراف همانطور که گفته شد مانگای کوتاهی است و ده فصل بیشتر ندارد. اگر فصل یکش را بخوانید و از آن خوشتان بیاید تا تهش را بدون توقف خواهید خواند. پس اگر به دنبال داستانی هیچکاکی و پرتعلیق هستید که در طی آن توییستهایی جالب و شخصیتهایی به یادماندنی را تجربه خواهید کرد به سراغش بروید و امتحانش کنید.
-
لایک
-
مقاله عالی بودش،خسته نباشید جناب صدرا محمدی.
اگه میشه برای انیمه کایجی هم یه معرفی یا نقدی برین.