موخای: بازگشت به خانه پدری- نقد رمان موخای
نقد و بررسی رمان موخای نوشته کامبیز شیخی از نشر موج.
در نگاه اول کامبیز شیخی در موخای از همان ایده قدیمی نبرد خیر و شر استفاده کرده، کلیشهای که در آن فردی عادی، بیخبر از همهجا به داخل نبردی سهمگین میافتد که هیچ اعتقادی به آن ندارد اما کمکم با آشنا شدن با مردان و زنانی بزرگ پلههای سلوک را طی کرده و در پایان داستان تبدیل به قهرمانی بزرگ با قلبی پر از ایمان شده و جبهه خیر را بر جبهه شر به پیروزی میرساند… همینجا بایستید، در موخای از این خبرها نیست.
فرهاد نوه ولخرج و بیمسئولیت خاندان قوام بعد از یکعمر به دلایل نامعلومی به خانه پدریاش پناه میبرد. خانه پدریای که بعد فوت حامد آقا، پدربزرگ فرهاد دچار مرور زمان گشته و دیگر نشانی از شکوه سابق خود ندارد.
فرهاد که با دیدن خانه خاطرات کودکیاش به یادش میآید و بعد از آشنا شدن با افرادی که یکی پس از دیگری وارد خانه میشوند، به فکر مرمت امارت پدری و بازگرداندن آن به روزگار حیات پدربزرگش میافتد. اما فکر نمیکرد با این کار خود پدربزرگش نیز برای مدتی به زندگی بازگردد، آنهم برای گفتن رازهای عجیبی در مورد خانواده و سرنوشتی که برای فرهاد مقدر شده…سرنوشتی که به او امر کرده که به نبرد با جبهه شر برود و پیروزیای دیگر برای خیر به ارمغان آورد.
در نگاه اول کامبیز شیخی در موخای از همان ایده قدیمی نبرد خیر و شر استفاده کرده، کلیشهای که در آن فردی عادی، بیخبر از همهجا به داخل نبردی سهمگین میافتد که هیچ اعتقادی به آن ندارد اما کمکم با آشنا شدن با مردان و زنانی بزرگ پلههای سلوک را طی کرده و در پایان داستان تبدیل به قهرمانی بزرگ با قلبی پر از ایمان شده و جبهه خیر را بر جبهه شر به پیروزی میرساند…
همینجا بایستید، در موخای از این خبرها نیست، قرار نیست فرهاد اعتقادی پیداکرده یا علاقهای به جنگ با شر و پلیدی پیدا کند. نه این داستان چگونگی تبدیلشدن فرهاد به یک قهرمان نیست، بلکه داستان موخای است. فرمانده نیروهای شر و پلیدی که باوجود چهار هزار سال آمادگی دیگر عطش چندانی برای پیروزی ندارد و بیشتر علاقهاش به آثار هنری و پیدا کردن دوستی همکلام است تا نبردی برای پیروزی شیطان بر روی زمین.
بیشتر بخوانید: سورمهسرا: چالشی که انتها ندارد – نقد رمان سورمهسرا
موخای طبق روال باقی رمانهای نشر موج هیچ پیشگفتار و مقدمهای ندارد و خواننده بدون هیچ پیشزمینهای، مستقیم با فصل اول روبهرو میشود. داستان در ابتدا فضاسازی و پرداخت قوی دارد بهگونهای که تمام اجزای کوچه و خانه را به جلو چشم خواننده میآورد همین توصیفات قوی باعث میگردد تا از ضعفهای کوچکی در بخش ویراستاری کتاب (در رابطه با پرش محاوره به دستوری درون دیالوگ)چشمپوشی کرد.
خط داستانی رمان تا میانه داستان به شکلی جذاب پیش میرود و درعینحال پایانبندی داستان مناسب است اما میانه تا انتهای داستان، از بخشی که دیگر قرار است حامد آقا(پدربزرگ فرهاد) از داستان خارج شود مشکلات داستان شروع به هویدا شدن میکنند.
ایراداتی مانند رد و بدل شدن دیالوگهای بیمنطق، زیاد شدن گپ و گفت موخای و فرهاد و همچنین بیپاسخ رها کردن سؤالات کوچکی که رمان ایجاد کرده باعث خسته شدن و سردرگم شدن خواننده میشود. همچنین عقیم ماندن شخصیتپردازیهای که خواننده را در ابتدا آماده می کند تا به فهمیدن رازها کوچک آنها بنشینند، با آمدن موخای ناپدید می گردد.
انگارنهانگار که فرهاد و خاندان قوام و گذشتهای وجود داشته، فرماندهان ارتش خیر و شر هم از این حیث مستثنا نیستند و دقیقاً مانند حرفهای موخای که زیردستان اصلاً اهمیت ندارند بیاهمیت هستند و نویسنده حتی کوچکترین زحمتی برای ساخت شخصیت استخوان دار برای پیوند آنها به داستان به خود نمیدهد.
درنتیجه مرگ آنها نه شادی و نه غم و نه هیچ حس دیگری به مخاطب منتقل نمیکند. برخلاف شر داستان میتواند واقعاً شر باشد، طرف خیر داستان نشانی از سلوک معنوی که توانایی جذب شخصیت اول را برای حرکت به سمت روشنایی داشته باشد، ندارد، البته شاید این به آن دلیل باشد که بیشتر داستان درباره تغییر طرف شر بهواسطه بیطرفی منتخب طرف خیر باشد.
کلام آخر: تکلیفمان با موخای چیست؟
ایده موخای به لحاظ پرورش داستان، جدید و خلاقانه است. همچنین نثر کتاب روان و دلنشین و خط داستانی تا میانه داستان جذاب و پایانبندی مناسب تحولات شخصیتی کاراکترهاست، اما موخای می توانست رمانی جذاب و به یادماندنی باشد اگر داستان کمی پرداخت جاندارتر و کشش بیشتری از خود نشان می داد.
حقیقت این است که موخای دارای دیالوگها و مونولوگ های جذابی است که خواننده را هیجانزده کرده و به فکر وا میدارد اما در همین بخش هم بعضی از دیالوگها ناپخته سرسری و غیرمنطقی و حتی جنسیت گرا با همین امتیاز مقابله می کنند که به زیبای و روانی داستان ضربه زده است.
در آخر باید گفت موخای به خاطر نثر خوب و پرداخت متفاوتش به کلیشهای قدیمی حتما ارزش خواندن دارد اما نباید انتظار داستانی به یاد ماندنی و خیره کننده را داشت.