علمیتخیلی ژانر خاصی است. ژانری که بهمراتب سختتر از ژانر فانتزی است و بهواسطه مطالعه و تخیلی که از نویسندهاش میطلبد، آیندهبینی خاصی به وی اعطا میکند. البته این جمله به آن معنی نیست که نویسندگان علمی تخیلی نوستراداموسهای زمانهی خود هستند، خیر بلکه مفهوم آن است که علمیتخیلینویس تخیلش را بر اساس نکات ریز جامعه و علم، به شیوهای پرورش میدهد تا بتواند محتملترین آیندهی ممکن درباره ایده موردنظرش را به روی کاغذ آورده و برای مخاطبانش روایت کند.
این دقیقاً همان کاری است که ژولورن، آسیموف، اورول و نویسندگانی اینچنین در زمان خود انجام میدادند. در ایران نیز چند سالی است که انگشتشمار نویسندگان ایرانی هستند که دستبهقلم شدهاند و داستانهای درزمینه علمیتخیلی مینویسند. در بین این افراد انگشتشمار، ضحی کاظمی یک سر و گردن بالاتر از بقیه ایستاده است.
ضحی کاظمی یکی از پرکارترین نویسندگان یک دهه اخیر نشر ایران بهحساب میآید. بهطوریکه از سال 91 بهطور متوسط سالی یک عنوان جدید منتشر کرده است. اما شاخصه اصلی وی این است که خود را محدود به یک درونمایه نکرده، از اجتماعی گرفته تا علمی تخیلی و فانتزی، رمانهای کاظمی ازنظر درونمایه باهم متفاوت هستند. از معروفترین رمانهای ضحی کاظمی میتوان به خاک آدم پوش(فانتزی)، اینجا کسی مرده(اجتماعی) و کاج زدگی(علمی تخیلی) اشاره کرد. همچنین آخرین کتابی که از وی به چاپ رسیده رنسانس مرگ نام دارد که توسط انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است. اما رمانی که در این مطلب معرفی و بررسی میشود رنسانس مرگ نیست بلکه آدمنما است، هفتمین عنوان منتشرشده از ضحی کاظمی. عنوان بسیار جذابی که کاملاً به متنش و داستان مربوط است.
بیشتر بخوانید: داستان کاجزدگی
آدمنما : روایت پادآرمانشهری تخیلی در آینده
تصور کنید سیصد سال دیگر جهان به چه صورتی است. دنیایی که در آن انسانها با پیشرفت فناوری سلولهای بنیادی از مرگ رهاشدهاند. بیش از دویست سال از انقلاب سلولهای بنیادی(اسب) گذشته است، به هر انسان یک دوره چهلساله فعالیتی اختصاص مییابد که در این مدت باید با جدیت به کار، هنر و یا حرفهای که برایش در نظر گرفتهشده با توجه به قوانین سختگیرانه و فضای اجتماعی خاصی که به آنها اختصاص دادهشده بپردازند تا دوره بعدی چهلسالهشان تأیید شود.
اتوود نویسندهایست در اواخر دوره چهلسالهاش است که حافظهاش را بهواسطه عمل اجباری سلولهای خاکستری مغز ازدستداده و تقریباً هیچ شناختی از خود یا دلیل حذف حافظهاش ندارد. همین امر اولین جرقه داستان را میزند. درگیری درونی اتوود با خودش بر سر دوراهی شروعی دوباره و بیخیال شدن گذشتهای که از او گرفتهشده و یا جستجو کردن آن و پیدا کردن چرایی پاک شدن حافظهاش و به تبع آن جدا شدن از جامعهای همرنگ و عقیم که هیچکدام نمیخواهند فرقی با دیگری داشته باشند. دوراهی که خیلی زود جوابش مشخص میشود. اتوود شخصیتی پرسشگر دارد در نتیجه هرچند بار هم حافظه اش پاک شود همچون چراغقوهای درون تاریکی به دنبال سرنخها حرکت میکند تا معمای شخصیاش را حل کند. معمایی که به معمایی بزرگتر و ماجرایی هولناک ختم میشود.
ضحی کاظمی در آدم نما نیز همان از ایده خاصی که در دو اثر علمیتخیلی دیگرش (دنیای آدم نباتی ها و کاج زدگی) پیاده کرده بود استفاده کرده و با پرداخت جدیدی آن را روایت میکند: دستهبندی، کنترل خاص بر رشد و تولیدمثل جامعه. موضوعی که در کاج زدگی، به عنوان شکل جدید خانواده که از خانوادهای دو والدی به خانوادهای شش والدی عقیم، بدون انتخاب به عنوان پرستار بچه تبدیل شده بود و در دنیای آدم نباتی ها، انسانهایی در دو دسته الف و ی و در آدم نما، رباتهایی گوشتی که تولید مثلشان به واسطه بردن در لاتاری است.
آدمنما نیز مانند کاج زدگی روایت پادآرمانشهری تخیلی در آینده است که پیشوای آن با طرحاندازی قوانین و چارچوبی سختگیرانه آزادی شخصی افراد را از آنها سلب کرده و بنا به صلاحدید خود آنها را تصحیح یا حذف میکند تا به زعم خود خوشبختی و سعادت را برای جامعه به ارمغان بیاورند. اما درنهایت آنچه جامعه جدید را به وجود آورده، آدمنماهایی هستند که فقط تا ابد زنده هستند و زندگی نمیکنند.
آدمنما دارای پیرنگی قوی و فضایی مناسب است که با پرداخت خلاقانه و ایجاد تعلیقهای مناسب و استفاده از فضای حاکم بر داستان مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند. نویسنده سعی نمیکند که خواننده را با دادن جزئیات فضای علمیتخیلی مانند چگونگی به دست آوردن نامیرایی یا فناوری ابزار و… گیج کند. بلکه این فضای علمی تخیلی را بهطور کامل در خدمت روایت بهتر داستان در قالب ژانر تریلر و معمایی قرار می دهد.
این عدم پرداخت بیشازحد به پیرنگ یک امتیاز بسیار خوب برای آدمنما به شمار میرود هرچند در رابطه با روابط انسانها و نحوه برخورد آنها در داستان به بحث بیشتری نیاز داشت، در نیمه اول کتاب شخصیتپردازی و طرح معما داستان بسیار خوب پیش میرود اما هرچه از اواسط و به اواخر داستان نزدیک میشویم وقایع اکشن و هیجانی آن بیشتر و شخصیتپردازیها کمرنگتر میشوند. در بعضی بخشها توصیف احساسات و شخصیتها ناپخته و بعضاً بیشازحد ساده میشوند. که شاید به خاطر قالب شخصیتی است که حکومت به مردم داده است و آنها را بهگونهای ساده و قالبی یکدست تبدیل کرده، بهنوعی که هرکس بر اساس اسم و شغلش هدف دارد و از آن فراتر نمیرود و پیچیدگی انسانی ندارد. چرچیل سیاستمدار بیرحم است. پولیتزر خبرنگاری با شمّ خبری. نلسون ماندلا ماکتی از یک سیاستمدار خوب.
کلام آخر: تکلیفمان با آدمنما چیست؟
آدمنما گرچه در کلیت و طرح معما و ساخت فضای علمی تخیلی برای روایت داستان موفق بوده اما در ضرباهنگ آن در بخشهایی کند عمل میکند و پرورش شخصیتهای مکمل آن حتی باوجود بهانه یکدستی جامعه چنانکه باید راضیکننده نیست.
برخلاف کاج زدگی که در آن تمام شخصیتهای قصهگو ماهیت خود را پیداکرده بودند در آدمنما شخصیتهای مکمل ساختار مستقلی ندارند و خواننده نمیتواند با آنها چندان همزادپنداری کند. البته شاید این نقد بر شخصیتی مانند نلسون وارد نباشد چراکه او بهانهای با عنوان پاک شدن تمام حافظهاش داشت.
این ضعف در بعضی از شخصیتها مخصوصاً آرین که قرار بود یکی از شخصیتهای مهم درگذشته اتوود بهحساب بیاید و حتی با معیارهای یکدستی داخل داستان هم فردی خودمحور شناخته میشد، بیشتر به چشم میآید. در کل آدمنما بهعنوان یک رمان ایرانی در ژانر علمی تخیلی رمان بسیار خوبی است که به خواننده خود تجربهای متفاوت با آنچه تاکنون مطالعه کرده هدیه میکند.
عنوانهای مشابه
کاج زدگی:ضحی کاظمی
1984:جورج اورول
دنیای قشنگ نو: آلدوس هاکلی
یونی کامپ:ایرا لوین
ماجرای فضا: ایزاک آسیموف
-
غلط های املایی چند مورد وجود داشت.
کسی که عنوان نویسنده رو یدک میکشه نباید غلط املایی داشته باشه-
ممنون. متن ویرایش شد.
-