میل به نشر اخبار زندگیمان نه چیز تازهایست نه ناشی از خودشیفتگی
لی هامفریز، نویسندهی این مطلب کوتاه، استادیار ارتباطات دانشگاه کرنل نیویورک است. کتاب او of The Qualified Self: Social Media and the Accounting of Everyday Life که سال ۲۰۱۸ به چاپ رسید، در مورد ایدهی خودشیفتگی و شبکههای اجتماعی است.
خودشیفتگی یا نارسیسیسم عشق افراطی به خود و خودمحوری افراطی توصیف شده است. در اساطیر یونان، حکایت است وقتی نارسیسوس انعکاس تصویر خودش را در آب دید، یک دل نه صد دل عاشق شد و آنقدر به تصویر خودش خیره ماند که مرد. امروزه، این حکایت جاودانه دستخوش تغییر شده است: نارسیسوسهای مدرن به جای انعکاس تصویر خودشان، به صفحهی تلفن همراهشان خیره شدهاند. با اینکه همه درگیر پیدا کردن بهترین فیلتر اسنپچت هستند و تعداد لایکهای خود را در اینستاگرام چک میکنند، تلفن همراه به گردابی از شبکههای اجتماعی تبدیل شده که مردم را به داخل خودش میمکد و به تمایلات نارسیسیستیکشان دامن میزند. یا حداقل در نگاه اول اینطور به نظر میرسد.
ولی استفادهی مردم از رسانه برای دیدن انعکاس خودشان سابقهای طولانی دارد. مدتها پیش از اختراع تلفنهای همراه یا حتی فن عکاسی، مردم خاطرات خود را در دفتری یادداشت میکردند تا خودشان و دنیایی را که در آن زندگی میکردند، بهتر درک کنند. در قرن هجدهم و نوزدهم، همچنان که دفترچه خاطرات غیر مذهبی محبوبیت بیشتری کسب کردند، اهالی طبقهی متوسط نیو انگلند، خصوصاً زنان سفیدپوست، شروع به نوشتن راجعبه زندگی روزمره و دنیای اطرافشان کردند. هدف آنها از نوشتن خاطراتشان این نبود که صرفاً شخصیترین افکار و امیالشان را جایی ذخیره کنند، بلکه میخواستند وقایع دنیای اجتماعی اطرافشان را جایی ذخیره کنند، وقایعی از قبیل اینکه در خانه چه خبر است، آن روز چه کار کردند، چه کسی به ملاقاتشان آمد، چه کسی زاده شد و از دنیا رفت. زندگی روزمرهی مردم در اواسط قرن نوزدهم در این دفترچه خاطرات ذخیره شده بود. تمرکز زنان خاطرهنویس نه روی خودشان، بلکه روی خانوادهیشان و به طور کلیتر جامعهای بود که در آن زندگی میکردند.
دفترچه خاطراتی که امروزه نگارش میشوند، عمدتاً جنبهی شخصی دارند. اما دفترچه خاطرات اهالی نیو انگلند دستبهدست بین مردم میگشتند. زنان جوانی که ازدواج کرده بودند، دفترچه خاطراتشان را با نیت حفظ روابط خویشاوندی به خانهی پدریشان میفرستادند. وقتی اعضای خانواده و دوستان برای دید و بازدید میآمدند، بعید نبود بنشینند و دفترچه خاطرات یکی از اهالی منزل را دور هم بخوانند. در اواخر قرن نوزدهم، در پایان روز، والدین ویکتوریایی دفترچه خاطرات فرزندانشان را با صدای بلند میخواندند. دفترچههای خاطرات آن دوران مهر و موم نشده و فقط برای دل نویسنده نوشته نشده بودند، بلکه ابزاری بودند برای به اشتراک گذاشتن تجربههای شخصی با دیگران.
دفترچه خاطرات تنها رسانهای نیست که مردم از آن برای ثبت و ضبط کردن زندگی خودشان و دیگران و به اشتراک گذاشتنش استفاده میکردند. آلبوم عکسهای بریدهشده، عکسهای خانوادگی، عکس بچه و حتی اسلاید شو همه پیش از این چنین نقشی را برای مخاطبان مختلف ایفا کرده بودند. این رسانهها در کنار هم نشاندهندهی این هستند که ما همیشه از رسانه برای به جا گذاشتن ردی از زندگی خود استفاده کردهایم. ما این کار را انجام میدهیم تا خودمان را بهتر درک کنیم و ترندهایی از رفتار و کردار خودمان مشاهده کنیم که در لحظهی تجربه کردن قادر به مشاهدهیشان نیستیم. ردی که از خود به جا میگذاریم، از هویت و حافظهیمان ریشه گرفته است. به اشتراک گذاشتن اتفاقات پیشپاافتاده و روزمرهای که در زندگیمان میافتد، رابطهی اجتماعی و میزان صمیمیت ما با انسانهای دیگر را افزایش میدهد. بهعنوان مثال، عکسی که از اولین جشن تولد فرزندتان میگیرید، صرفاً نشانهی نقطهی عطفی در زندگیتان نیست، بلکه روی وحدت هویت خانواده تاکید میکند. عمل گرفتن عکس و به اشتراک گذاشتن افتخارآمیز آن با دیگران هرچه بیشتر هویت شما را به عنوان والدی خوب و باتوجه تثبیت میکند. به عبارت دیگر، رد رسانهای به جا مانده از دیگران در شکلگیری هویت خودمان نیز موثر است.
با مقایسه کردن فناوریهای قدیمی و جدیدی که این امکان را برایمان فراهم میکند تا جزئیات زندگی خودمان و دنیای اطرافمان را ثبت کنیم، متوجه میشویم که محیط شبکهبندیشدهی معاصر از چه لحاظ با نمونههای مشابه در گذشته تفاوت دارد. استفاده از شبکههای اجتماعی معاصر، که با الهام از مدل پخش جمعی رسانهی قرن بیستم توسعه یافتهاند، عملاً رایگان است، برخلاف دفترچه خاطرات و آلبوم عکس که باید خریده میشدند. امروزه، شبکههای اجتماعی از راه تبلیغات پول درمیآورند. برای همین این پلتفرمها باید مردم را ترغیب کنند تا هرچه بیشتر ازشان استفاده کنند تا بدین ترتیب، دامنهی مخاطبشان افزایش یابد و راحتتر بتوانند تبلیغات مناسب با آنها را جلوی چشمهایشان قرار دهند. عکسها، پستها و لایکهای ما همه جنس و کالا هستند، بدین معنا که از آنها برای پولسازی از طریق تبلیغات هدفمند استفاده میشود.
نمیخواهم ادعا کنم که از لحاظ تاریخی، استفاده از رسانه برای به جا گذاشتن ردی از خود، جنبهی اقتصادی نداشت. ما انسانها مدتهاست که از محصولات اقتصادی برای ثبت کردن زندگیمان و به اشتراک گذاشتن آن با دیگران استفاده کردهایم. بعضی مواقع حتی خود این محتوا نیز به کالای اقتصادی تبدیل شد. آلبومهای استفادهشده در اوایل قرن نوزدهم پر از محتوای تجاریای بودند که مردم با استفاده از آنها زندگی خودشان و اطرافیانشان را ثبت کرده بودند. خیلیها فکر میکنند با خریدن یک دفترچه خاطرات یا آلبوم صاحب آن میشوند، ولی مثالهای اشارهشده یعنی دستبهدست شدن دفترچه خاطرات یا والدین ویکتوریایی که دفترچه خاطرات فرزندانشان را با صدای بلند میخواندند، این تصور را که چنین اشیائی مالکی واحد داشتند خدشهدار میکند.
دسترسی شریانهای اقتصادی به ردهای به جا مانده از انسانها در رسانه نیز از بعد تاریخی بسیار پیچیده بوده است. بهعنوان مثال، مردم قبلاً دوربینها و حلقههای فیلم را از کوداک (Kodak) میخریدند و سپس فیلم را به کوداک پس میفرستادند تا ظاهرش کنند. بهعبارتی، کوداک به تمام ردها یا بهعبارت دقیقتر، خاطرات بهجامانده از مشتریانش دسترسی داشت، ولی این شرکت این ردهای به جا مانده را مثل شبکههای اجتماعی امروزی به مرحلهی بهرهبرداری نرساند. کوداک فناوری و خدماتش را به مشتریانش میفروخت و مثل شبکههای اجتماعی امروزی، از این ردهای به جا مانده برای فروختن تبلیغات هدفمند به مشتریانش استفاده نکرد.
شبکههای اجتماعی به جای اینکه انسانها را به هم متصل کنند، به کالت نوتیفیکشن تبدیل شدهاند و دائماً سعی دارند با وعدهی ارتباطات اجتماعی قویتر ما را به خود جذب کنند: امروز روز تولد فلانیست، امروز یک خاطرهی فیسبوکی دارید، یک نفر عکس شما را لایک کرد. حرف من این نیست که این نوع از ارتباط اجتماعی واقعی یا معنادار نیست، ولی من اعتقاد دارم منصفانه نیست که ادعا کنیم مردم به خاطر استفادهی روزافزون از چنین پلتفرمهایی خودشیفتهتر شدهاند. یک صنعت چند میلیارد دلاری حول محور استفادهی ما از اسمارتفون و نیاز همیشگی انسان به برقراری ارتباط ایجاد شده است. ما تجارب روزانهیمان را با انسانها به اشتراک میگذاریم، چون باعث میشود احساس کنیم به بقیه متصلیم و این حس و نیاز همیشه وجود داشته است. دلیل تمایل مردم به فعالیت ممتد در شبکههای اجتماعی پیچیدهتر از خودشیفتگی صرف است. شبکههای اجتماعی نهتنها به مردم کمک میکنند انعکاس تصویر خودشان را ببینند، بلکه باعث میشوند ارتباط عمیقتری با انسانهای دیگر برقرار کنند.