جنگجویان کشتی ستارهرو: یکی از بزرگترین قربانیان کجفهمی
بیست و یک سال پیش که این فیلم اکران شد، منتقدان طنز خودآگاه این فیلم علمیتخیلی را درک نکردند. اما حالا بالاخره بعضیهایشان مطلب را میگیرند. در ادامه یادداشتی از کلوم مارش در این رابطه را میتوانید از نظر بگذرانید.
بیست و یک سال پیش که «جنگجویان سفینهی فضایی» (به انگلیسی Starship Troopers) پاول ورهوفن به سینما آمد، منتقدان آمریکایی آن را کوبیدند. جنت مسلین (Janet Maslin) در نیویورک تایمز، «صحنهآرایی دیوانهوار غمانگیز» را متهم به «نمایش بیبندوباری برای گروه هدف پسران نوجوان» کرد. جف وایس (Jeff Vice) در دزرت نیوز آن را چنین توصیف کرد: «تفزدنی بیوقفه چنان خالی از سلیقه و منطق که حتی احمقانهترین فیلمهای پرفروش تابستان هم در مقایسه با آن هوشمندانه به نظر میرسند.» راجر ابرت (Roger Ebert) مرحوم که قبلاً «طنز اجتماعی هدفمند» فیلم روبوکاپ ورهوفن را ستوده بود، فیلم را «تکبعدی» و نمایشی خالیازمعنی «برای طرفداران ۱۱ سالهی علمیتخیلی» خواند.
اما این منتقدان هیچ کدام نکته را نگرفته بودند. جنگجویان سفینهی فضایی طنز است، مشتی هوشمندانه، خندهدار و کاملاً خودآگاه است که ورهوفن حوالهی نظامیگرایی جناح راست کرده است. این حقیقت که فیلم را به ظاهرش قضاوت کرده و میکنند، نشانگر خرفتی عیبجویان فیلم است.
جنگجویان سفینهی فضایی در آیندهی دور اتفاق میافتد، آن گاه که انسان بنا کرده به مستعمرهسازی جهانهای آن سوی مرزهای منظومهی شمسی. زمین با تحریک نژادی از بیگانههای حشرهمانند که کاری به کار ما نداشتند، کاری کرده که آنها با خشونت در قبال سیارهی ما تلافیجویی کنند که به سرعت و به درستی از سوی سیارهی ما به ستیزهجویی تعبیر میشود. زمین تاکتیکهایی که به وضوح دفاعازخود هستند را به عنوان اصرار بیگانگان به ستیزه و تخاصم تعبیر میکند. در نتیجه انسان نیروهای کل جهان را بسیج کرده و به جنگ بین ستارهای بسیار نابرابری گسیل میکند. زبان و بیان در طی این ماجرا بیتردید فاشیستی است: نیروهای پیادهی یکبار مصرف و بیارزش زمین، (که در میان آنها قهرمان ما که در دبیرستان ورزشکاری گردنکلفت بوده، طبیعتاً درجه میگیرد) طعمهی هندوانهزیربغلگذاشتنهای خنک و بیمزه و بیروح رسانهها هستند که که وقتی به قربانگاه فرستاده میشوند، آنها را خالصانه در جواب دستورات مثل طوطی تکرار میکنند («حشرهی خوب، حشرهی مرده است!» محبوبترین شعار آنهاست… با کنایههایی به مزرعهی حیوانات).
فیلم حاصل مجموعهی صنعتی نظامی را نقد میکند، میهنپرستی افراطی سیاست خارجی آمریکا و فرهنگی را که خشونت واکنشی را به منطق و حساسیت ترجیح میدهد. فیلمنامه، اثر نویسندهی روبوکاپ ادوارد نویمیر (Edward Neumeier)، چهارچوب علمیتخیلی کهنهی ناول نظامیگرای بدنام رابرت ای. هاینلاین را با عناصر و کهنالگوهای وامگرفته از سوپ اپراهای نوجوانانه و ادبیات یانگ ادالت آرایش کرده و لحن متن اصلی را شمشیر چرخانده و خود را زیاد جدی میگیرد، تعدیل کرده است. حتی پایان فیلم هم قضیه را بینصیب نگذاشته و باد هر گونه حس قهرمانپروری و دلاوری را خالی کرده است: قهرمانها ما که طی ماموریتی شبهخودکشی مرگ از کنار گوششان گذشته، دوباره در ویدیوی تبلیغ سربازگیری پرزرقوبرق جدیدی به جنگ میروند… که پیامش این است که در جنگ، تنها پاداش خوب جنگیدن، دورنمای نبردی دیگر است.
در طی دو دههای که از اکران فیلم گذشته است، محبوبیت آن بین منتقدان افزایش چندانی نداشته است. اما اکنون میتوان گذار گفتگوها را حس کرد؛ فیلم به جایی رسیده است که آن را به حق شاهکاری مهجور میدانند. چند سال پیش این فیلم به مکان بیستم جدول یکصد فیلم برتر دههی ۱۹۹۰ مجلهی اسلنت (Slant) رسید (در این رایگیری من هم جزو منتقدان رایدهنده بودم.). فیل کولدایرون (Phil Coldiron) از همان سایت فیلم را به عنوان «یکی از بزرگترین فیلمهای ضدامپریالیستی» معرفی میکند، هجوی بر فرم هالیودی که «بدی» ظاهری پایهی فن انتقاد آن است. فیلم در «فهرست ۹۰» تهیه شده توسط A.V.Club جایگاه خوبی دارد و در آنجا از آن به عنوان «طنز اغراقشدهای که سرنوشتش چنین بوده که بد فهمیده شود و حتی چنین هم برنامهریزی شده است.» اسکات توبیاس (Scott Tobias) سردبیر سابق بخش فیلم A.V. Club چند سال پیش از فیلم به عنوان «خرابکارترین فیلم عمدهی استودیویی دوران اخیر» بر این اساس که «حالا دیگر ادعای معترضان به فیلم که آن را فرار از واقعیت میدانستند نامعقول به نظر میرسد.»
اما سوتفاهم اولیه همچنان پابرجاست. RiffTrax مجموعهای گزارش رویداد صوتی قابل دانلود از آفرینندگان Mystery Science Theater 3000 برنامهای کار کردند که در آن به تمسخر جنگجویان سفینهی فضایی پرداختند. فیلمی که وبسایت آنها از آن به عنوان «احمقانه و پرسروصدا» و «ملغمهی مسخره» نام میبرد. مایک جی. نلسون (Mike J. Nelson) و همکارانش در RiffTrax کوین مورفی (Murphy) و بیل کوربت (Bill Corbet) فیلم را با چنان ریزبینی و هوشمندی سطح پایینی به باد انتقاد میگیرند که خودشان به فیلم نسبت میدهند. برای مثال: در جایی از برنامه، بمبی حشرهی بزرگی را نابود میکند و هر سه نفر داد میزنند: «ای وای نه، شبیخون!» کمی بعد دنیس ریچاردز (Denise Richards)، بازیگر نقش کارمن، لبخند میزند و یکی میگوید: «روبو-لبخند ۳۰۰۰ فعال میشود.» و از این قبیل. سوتیتر RiffTrax این است که: «فیلم محبوب شما… به روایت طنز!» اما چیزی که متوجه نشدهاند این است که جنگجویان سفینهی فضایی خودش خندهدار است… و هوشمندانه.
البته جنگجویان به هیچ عنوان تنها فیلمی نیست که همه آن را بد فهمیدهاند. زمان که به حد کافی بگذرد، حتی فیلمهایی که بیشتر از همه به باد فحش گرفته میشوند هم ممکن است در طی زمان خود را احیا کنند و دههها بعد مورد تحسینی دیرموقع قرار بگیرند. شاید زمان بازگشت به جنگجویان نزدیک باشد؛ امیدوارم حداقل چند نفری از مخاطبان RiffTrax که تازه به فیلم معرفی شدهاند بتوانند درک کنند که واقعاً در آن چه اتفاقی افتاده است. اگر ذهن بازی داشته باشید و خود را آماده کرده باشد (یعنی آمادهی خشونت و شدت رویکرد ورهوفن باشید) متوجه لطیفهای که جنگجویان سفینهی فضایی میگوید خواهید شد. و خواهید خندید.
-
یکی از بهترین فیلمهایی بود که تو عمرم دیدم.
جنگ ستارگانی بود برای خودش.
سکانس منفجر کردن سوسک هم همیشه جزو منتخب صحنه های اکشن فیلمهای روز دیده میشد. -
و چقدر آسان تر است که آن سیاره پر از حشرات عظیم الجثه را خاور میانه بنامیم و داستان پایگاه الاسد هم در فیلم مشخص است که چطور شد و آثار ضربه مغزی ملایم هم بر فرمانده پایگاه کاملاً هویدا بود همان ژنرالی که در کمد مخفی شده بود !!
البته داستان انتهای فیلم را کاملاً بلعکس بازنویسی و نام ارتش کهکشانی که باید کاملاً نابود گردد و بازمانده گانش هم به سختی فرار کنند ، سپاه تفنگداران دریایی آمریکا باشد بهتر است …