دلایل آغاز جنگ کلون‌ها (The Clone Wars) چه بود؟

6
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

جنگ کلون‌ها برای بازی قدرتی که در زمان سه‌گانه‌ی اول استاروارز به وقوع می‌پیوندد، اهمیت ویژه‌ای دارد. اما مهم‌تر از آن، جنگ کلون‌ها اولین باریست که با عظمت و رنگارنگی استاروارز به عنوان یک اپرای فضایی روبه‌رو هستیم.

«من دیگر نیستم مطمئن که پیروز بتوان شد در جنگ، چون که در جنگ و نبرد و خونریزی چیزهای زیادی میدهیم از دست. با این حال، باز است روی ما مسیری که سیثها از آن بیخبرند. شاید به پیروزی برسیم با پیمودن این مسیر. نه فقط پیروزی در جنگ کلونها، بلکه پیروزی در تمامی اعصار.»

یودا، خطاب به میس ویندو

سنت جنگ ستارگان این است که نبرد بین خوبی و بدی را به تصویر بکشد. در سه‌گانه‌ی اصلی (The Original Trilogy) نبرد بین خوبی و بدی بسیار واضح بود و درک آن نیز آسان، اما هرچه بیشتر به گذشته برمی‌گردیم، تمایز بین خوبی و بدی دشوارتر می‌شود. سه‌گانه‌ی پیش‌درآمد (The Prequel Trilogy) و به طور دقیق‌تر جنگ کلون‌ها بسیاری از طرفداران کم‌سن‌وسال جنگ ستارگان را گیج کرد: سنای کهکشانی (Galactic Senate)، سد راه‌های تجاری، بازی‌های پیچیده‌ی سیاسی و خیانت پشت خیانت مفاهیمی نیستند که ذهن کودکان پذیرای هضمشان باشد.

ممکن نیست در چنین مقاله‌ی کوتاهی به تمام جزئیات این کشمکش سه‌ساله، ولی به شدت پرحادثه پرداخت، اما امیدوارم با خواندن آن به درکی کلی از آن برسید و چهره‌ها و حوادث مهم آن را بهتر بشناسید.


فدراسیون تجارت


در ابتدا بهتر است به «فدراسیون تجارت» (Trade Federation) بپردازیم. تقریباً صد سال پیش از آغاز جنگ کلون‌ها، دزدی و غارت و جنایت در نواحی حاشیه‌ی بیرونی (Outer Rim) کهکشان بیداد می‌کرد. سنای کهکشانی برای حل کردن این مشکل چاره‌ای اندیشید و چاره‌اش هم این بود که نواحی حاشیه‌ی بیرونی کهکشان را مناطق آزاد تجاری اعلام کند، بدین معنا که می‌شد بدون پرداخت مالیات در این مناطق کالا داد و ستد کرد. همچنین به شرکت‌ها و اصناف تجاری متعددی، من‌جمله فدراسیون تجارت، اجازه داده شد در سنا نماینده داشته باشند.

فدراسیون تجارت به جای این‌که برای شرکت‌های کوچک و نوپا فرصتی برای افزایش داد و ستد در حاشیه‌ی بیرونی فراهم کند، به انحصارطلبی روی آورد و به لطف نفوذ بالای خود بخش زیادی از سنای کهکشانی را مال خود کرد.

جنگ کلون‌ها

عده‌ای فدراسیون را به خاطر خاتمه دادن به دزدی و غارت در حاشیه‌ی بیرونی تحسین نمودند و عده‌ای هم به خاطر فساد و انحصارطلبی فدراسیون، خصوصاً در ارتباط با سنا، از آن انتقاد کردند. گروه‌های متعددی در راستای مقابله با فدراسیون قیام کردند و در میان این غوغا و بلوا، سناتوری از سیاره‌ی نابو (Naboo) به نام شیو پالپاتین (Sheev Palpatine) به گول زدن جمهوری روی آورد. شیو پالپاتین در اصل نام مستعار یک ارباب تاریک سیث به نام دارث سیدیوس (Darth Sidious) بود. او به صورت عمومی اعلام کرد با فعالیت‌ها و سیاست‌های فدراسیون تجارت مخالف است. اما در خفا با فدراسیون همکاری کرد و به آن‌ها قول داد قدرتشان را افزایش دهد.


دسیسههای پالپاتین


پالپاتین به طور مخفیانه جنگی در حاشیه‌ی بیرونی ترتیب داد و فدراسیون هم از گروهی از دزدان فضایی که به جمهوری حمله کرده بودند حمایت کرد. دلیل فدراسیون برای این کار ساده و هوشمندانه بود: آن‌ها می‌خواستند به لطف فضای ملتهب حاصل از این حمله، بهانه‌ای داشته باشند تا ارتش درویدهایی (Droids) را که در اختیار داشتند گسترش دهند. بهانه‌یشان هم نیاز به نیروی دفاعی قوی‌تر بود.

پس از آن، پالپاتین موفق شد صدراعظم جمهوری را متقاعد کند دوباره برای داد و ستد در حاشیه‌ی بیرونی مالیات تعیین کند. هدف او از این کار کم کردن قدرت فدراسیون بود.

مالیات دوباره وضع شد، اما در کنارش فدراسیون اجازه پیدا کرد برای دفاع شخصی ارتش درویدهایش را هرچقدر که می‌خواهد گسترش دهد. پالپاتین به فدراسیون رفت و سرانش را متقاعد کرد برای اعتراض به قوانین مالیاتی وضع‌شده‌ی جدید، راه‌های رفت‌وآمد به منزلگاه  خودش یعنی سیاره‌ی نابو را سد کند.

محاصره‌ی نابو با آرایش گرفتن فضاپیماهای فدراسیون دور سیاره آغاز شد. فدراسیون با تحت فشار گذاشتن جمهوری درخواست کرد هرچه سریع‌تر مالیات‌های وضع‌شده برداشته شود، وگرنه ساکنین نابو گرسنگی خواهند کشید. این حادثه هرچه بیشتر پالپاتین را در مرکز توجه قرار داد، چون او علاوه بر اعلام مخالفت رسمی با فدراسیون، سناتور سیاره‌ی نابو نیز بود. محاصره‌ی نابو همچین باعث شد صدراعظم ضعیف به نظر برسد، چون جمهوری در شرایطی نبود که با فدراسیون مترقی جنگ تمام‌عیار راه بیندازد.

در راستای خاتمه دادن به این کشمکش به شکلی صلح‌آمیز، صدراعظم از جدای‌ها درخواست کمک کرد، اما چون سنا را از تصمیم خود آگاه نکرده بود، به‌نوعی مرتکب عهدشکنی شد.


محفل جدای وارد میدان میشود


محفل جدای کوای‌گان جین (Qui-Gon Jinn) و اوبی‌وان کنوبی (Obi-Wan Kenobi) دو تن از جدای‌های خود را مامور کرد تا با نوت گانری (Nute Gunray) مقام رسمی فدراسیون ملاقات کنند و با او به توافقی صلح‌آمیز برسند.

حضور دو جدای نوت گانری را ترساند. او با سیدیوس تماس گرفت و از او درخواست راهنمایی کرد. سیدیوس به او دستور داد دو جدای را بکشند و هرطور شده، با ارتش درویدهایشان به نابو حمله کنند.

دو جدای موفق شدند از فضاپیمای فدراسیون فرار کنند، اما با توجه به این‌که سفینه‌ی خودشان نابود شده بود، مجبور شدند روی سطح نابو فرود بیایند. وقتی درویدها ارتباط بین شهرهای مختلف نابو را قطع کردند، حمله رسماً آغاز شد. درویدها همچنین فرستنده‌های ارتباطی را نابود کردند تا خبر حمله به جایی درز نکند.

جدای‌ها موفق شدند خودشان را به پایتخت نابو برسانند و در آنجا پدمه آمیدالا (Padmé Amidala)، ملکه‌ی نابو را از دست ارتش درویدها نجات دادند. آمیدالا می‌خواست به مجلس سنا، واقع در سیاره‌ی کوروسانت (Coruscant)، برود، اعضایش را از حمله آگاه کند و از آن‌ها کمک بخواهد. اما موقع فرار، هایپردرایو (Hyperdrive) سفینه آسیب دید و اعضای گروه تصمیم گرفتند عجالتاً روی سیاره‌ی بیابانی تاتویین (Tatooine) فرود بیایند تا هایپردرایوی سالم پیدا کنند.

در این سیاره آن‌ها آناکین اسکای‌واکر (Anakin Skywalker) را پیدا کردند و او را برای شروع تعلیمات جدای به محفل بردند. دارث سیدیوس، خشمگین از فرار کردن ملکه از سیاره‌ی تحت‌محاصره و زنده ماندن جدای‌ها، شاگردش دارث ماول (Darth Maul) را فرستاد تا آن‌ها را پیدا کند و بکشد. ماول موفق شد رد سفینه‌یشان را تا سیاره‌ی تاتویین بگیرد. در تاتویین بین ماول و کوای‌گان دوئلی کوتاه درگرفت و بدین ترتیب، اختفای هزارساله‌ی سیث‌ها خاتمه یافت و چهره‌ی سیث بر جدای معلوم شد.

جنگ کلون‌ها

 

اعضای گروه موفق شدند از دست ماول فرار کنند و خودشان را به کورسانت برسانند. در آنجا جدای‌ها تصمیم گرفتند با محفل جدای صحبت کنند و آمیدالا هم با مجلس سنا. محفل جدای به کوای‌گان و اوبی‌وان دستور داد به نابو برگردند و در آنجا راجع‌به احتمال بازگشت سیث بیشتر تحقیق کنند.

در مجلس سنا آمیدالا ادعا کرد که فدراسیون تجارت به نابو حمله کرده، اما نماینده‌ی فدراسیون با بیان این‌که او مدرکی برای اثبات حرفش ندارد، ادعایش را رد کرد. فساد سنا ملکه را شوکه کرد و پالپاتین ملکه را ترغیب کرد به صدراعظم رای بی‌اعتمادی دهد. سناتورها به این تصمیم واکنش مثبت نشان دادند و پالپاتین به‌عنوان یکی از قوی‌ترین نامزدها برای جانشینی صدراعظم در نظر گرفته شد. این یکی از مهم‌ترین مراحل نقشه‌ی دارث سیدیوس برای فراهم کردن شرایط احیای امپراتوری سیث بود.

آمیدالا با جدای‌ها به نابو برگشت. در آنجا ارتش درویدهای فدراسیون با ارتش بومی گونگان‌ها (Gungan) و بازماندگان نیروی مقاومت سیاره درگیر جنگ بودند. در نهایت فدراسیون در این جنگ شکست خورد، اما کوای‌گان در دوئلی با دارث ماول کشته شد.

آناکین در محفل جدای تحت تعلیم اوبی‌وان قرار گرفت و پالپاتین صدراعظم جمهوری شد. پالپاتین هشت سال در این مقام باقی ماند و شاگرد دیگری به نام کونت دوکو (Count Dooku) را زیر بال و پر گرفت. کونت دوکو یکی از اعضای سابق محفل جدای بود که از جمهوری ناامید شده بود.


تجزیهطلبان


حالا می‌رسیم به تجزیه‌طلبان (The Seperatists). نام رسمی این گروه اتحادیه‌ی منظومه‌های مستقل (The Confedracy of Independent Systems) است. رهبر تجزیه‌طلبان کنت دوکو بود و هدف او جداسازی خودش و پیروانش از جمهوری در حال فروپاشی و فعالیت کردن بدون دخالت مقامی قدرتمندتر بود.

این بحران به پالپاتین اجازه داد مقام خود را به‌عنوان صدراعظم، تا پایان بحران، حفظ کند و همچنین به بازی دادن دو جناح ادامه دهد. از یک طرف رهبری جمهوری دست خودش بود و از طرف دیگر، رهبری تجزیه‌طلبان دست شاگردش.

در دوره‌ای دو طرف وارد مذاکره شدند، اما در همین دوره تجزیه‌طلبان مشغول ساختن ارتش درویدها شدند و جمهوری نیز مخفیانه به جمع‌آوری ارتش کلون‌ها مشغول شد. سال‌های سال بود که جمهوری ارتشی نداشت و برای برقراری صلح به جدای‌ها تمسک می‌جست، برای همین ارتش کلون‌ها برایشان اهمیت زیادی داشت. در اصل دستور ساخت ارتش را یک استاد جدای صادر کرد که استاد پالپاتین یعنی دارث پلیگوس (Darth Plagueis) فریب داده بود.

با گذر زمان، تعداد اعضای تجزیه‌طلبان بیشتر و بیشتر شد و به اعتبار و آبروی جمهوری هرچه بیشتر لطمه خورد، چون حملات تروریستی علیه کوروسانت و بدنه‌ی کلی جمهوری شدت یافته بودند. یکی از این حملات، بمب‌گذاری‌ای بود که با هدف کشتن آمیدالا – که اکنون سناتور نابو شده بود – انجام شد. آمیدالا به کمک آناکین اسکای‌واکر در مکانی امن پنهان شد و اوبی‌وان مامور رسیدگی به حمله‌ی تروریستی و کسب اطلاعات راجع‌به آن شد.


جنگ کلونها رسماً آغاز میشود


اوبی‌وان طی بازرسی خود به وجودیت ارتش کلون‌ها و همچنین ارتش درویدها پی برد. پیش از این‌که دوکو اوبی‌وان را گیر بیندازد، او موفق شد یافته‌های خود را به اطلاع شورای جدای برساند. اسکای‌واکر و آمیدالا رفتند تا اوبی‌وان را نجات دهند، ولی بی‌عرضه‌ها خودشان هم گیر افتادند.

سنا پس از پی بردن به وجودیت ارتش درویدها و از ترس مقابله با آن، به پالپاتین قدرت تام برای هدایت جمهوری عطا کرد و او نیز از قدرت تام خود استفاده کرد تا دستور صف‌آرایی ارتش کلون‌ها را صادر کند.

گروهی از جدای‌ها، به رهبری میس ویندو (Mace Windu)، به سیاره‌ی جینیوسیس (Geonosis) رفتند تا از کشته شدن کنوبی، اسکای‌واکر و آمیدالا جلوگیری کنند. در این سیاره نبردی بین جدای‌ها و ارتش درویدها در گرفت. ارتش کلون‌ها به نبرد ملحق شد تا به جدای‌ها کمک کند و بدین ترتیب جنگ کلون‌ها رسماً آغاز شد.

سلسله وقایع اتفاق‌افتاده در جنگ کلون‌ها واقعاً گسترده است و شاید توضیح دادن تک‌تک‌شان چند جلد کتاب لازم داشته باشد. ولی یکی از مهم‌ترین و نمادین‌ترین اتفاقاتی که در طول این نبرد اتفاق افتاد، سقوط آناکین به سمت تاریک نیرو بود.


سقوط آناکین و تولد دارث ویدر


آناکین طی ماجراهایی که با آمیدالا گذراند، به او دل باخت و تصاویری از مرگ او به هنگام زایمان ذهنش را می‌آزردند. پس از این‌که دوکو به دست آناکین کشته شد، دارث سیدیوس در صدد پیدا کردن شاگرد جدیدی برآمد. او متوجه پتانسیل بالای آناکین در استفاده از نیرو شد و با بهانه‌ی استفاده از سمت تاریک نیرو برای نجات دادن جان پدمه، او را به سمت تاریک نزدیک کرد.

سرانجام، با مرگ میس ویندو، آناکین به طور کامل به سمت تاریک نیرو سقوط کرد و لقب دارث ویدر (Darth Vader) را برگزید. ویدر مسئول این شد که به معبد جدای در کوروسانت برود و تمام جدای‌های معبد را بکشد، حتی تازه‌کاران کم‌سن‌وسال. پس از آن، او به سیاره‌ی آتش‌فشانی موستافار (Mustafar) رفت تا اعضای شورای تجزیه‌طلبان را بکشد و همچنین سیگنال خنثی‌سازی ارتش درویدها را ارسال کند تا بدین ترتیب قوه‌ی نظامی تجزیه‌طلبان از هم فرو بپاشد.

جنگ کلون‌ها

همزمان با این اتفاقات دارث سیدیوس فرمان 66 (Order 66) را فعال کرد. فرمان 66 فرمانی پنهانی بود که در تک‌تک سربازان کلون‌شده برنامه‌نویسی شده بود و به محض فعال شدن باعث می‌شد آن‌ها جدای‌ها را نیز دشمن خود بپندارند و بدین ترتیب آن‌ها را از کهکشان پاکسازی کنند.

در موستافار، اوبی‌وان با آناکین روبرو شد و در سیاره‌ی در حال نابودی دوئلی بین این دو درگرفت. ویدر تا پای مرگ پیش رفت، اما در نهایت سیدیوس او را نجات داد. در این مقطع، سیدیوس جمهوری کهکشانی را به امپراتوری کهکشانی تغییر داد و جنگ‌های کلونی به پایان رسید.

شاید این مقاله آن چیزی نبود که فکرش را می‌کردید، چون بیشتر از این‌که روایت‌گر جنگ کلون‌ها باشد، روایت‌گر حوادثی بود که به جنگ کلون‌ها منجر شدند. تعداد زیادی سریال، فیلم و کتاب تولید شده که مفصلاً به این جنگ و حوادث و شخصیت‌های دخیل در آن پرداخته‌اند و هدف از این مقاله، شرح دادن پیش‌زمینه‌ی سیاسی این جنگ و دلایل به راه افتادن آن بود تا اگر روزی خواستید تولیدات جهان گسترش‌یافته‌ی جنگ ستارگان را بخوانید، اطلاعات ضروری برای درک وقایع داستان و جایگاه شخصیت‌ها در این وقایع را بدانید. مسلماً شرح دادن پیرنگ سریال 121 اپیزودی جنگ کلون‌ها دردی از کسی دوا نخواهد کرد. گزینه‌ی بهتر این است که آن را تماشا کنید و به هنگام تماشا، اطلاعات بالا را در ذهن داشته باشید.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. st

    عالی بود
    بعد از دیدن هر دو سه گانه یجورایی گیج میزدم ولی با خوندن این مطلب همه چیز واضح شد
    ممنون

  2. Aldon

    واقعا عالی بود
    خیلی جیزا واسم واضح تر شد
    دمتون گرم❤️🌹❤️

  3. یه بنده خدا

    عالی مثل همیشه خوشحالم که مطالب شما رو میخونم امیدوارم همیشه راجب جنگ ستارگان مطالب جذاب خوندنی بذارید

  4. ناشناس

    من قضیه سایفودیاس رو متوجه نشدم لطفا یه توضیح بدید

  5. ناشناس

    اگر فرمان 66 در تک تک کلون ها برنامه نویسی شده بود، پس چرا در قسمت های بعد بعضی از آن هن به مقاومت کمک کردند؟

  6. ناشناس

    اگر فرمان 66 در تک تک کلون ها برنامه نویسی شده بود، پس چرا در قسمت های بعد بعضی از آن ها به مقاومت کمک کردند؟

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • یفرن دوم

    نویسنده: فرهاد آذرنوا