ایرانی الهام‌بخش فیلم «ترمینال» در فرودگاه شارل دوگل می‌میرد

2
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

دوستان فرودگاهی‌اش معتقد بودند که سال‌های طولانی زندگی در فضای بسته و بدون پنجره وضعیت جسمی و روحی‌اش را تحلیل برده است.

مهران کریمی ناصری که ۱۸ سال در فرودگاه شارل دو گل پاریس زندگی می‌کرد و منبع الهام فیلم «ترمینال» اسپیلبرگ بود، روز شنبه ۱۲ نوامبر ۲۰۲۲ در همان فرودگاهی که سال‌ها برایش حکم خانه را داشت می‌میرد.

مهران بر اثر حمله قلبی در در ترمینال ۲ اف حوالی ظهر می‌میرد. بلافاصله پلیس و تیم پزشکی برای احیای او به محل می‌رسند ولی نمی‌توانند کاری بکنند.

ناصری از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۶ در ترمینال ۱ ساکن بود. در سال‌های اول این اقامت از روی ناچاری بوده چون او مدارک لازم برای خروج از فرودگاه را نداشته است. ولی بعد از رفع مشکل مدارک اقامتی، مهران به انتخاب خودش در فرودگاه می‌ماند.

او سال‌ها روی نیمکتی قرمز می‌نشسته و همانجا می‌خوابیده و با دیگر مسافرها و کارکنان فرودگاه صحبت می‌کرده و دوست می‌شده، در بخش خدمه‌ی فرودگاه دوش می‌گرفته، مجله می‌خوانده، دفترچه‌خاطراتش را تکمیل می‌کرده و مسافرها را تماشا می‌کرده است.

خدمه‌ی فرودگاه اسمش را «لرد آلفرد» گذاشته بودند. مهران در تمامی این سال‌ها میان مسافران فرودگاه به یک خرده‌سلبیریتی فرودگاهی تبدیل شده بود.

سال ۱۹۹۹ در مصاحبه‌ای با اسوشییتد همینطور که روی نیمکت سرخش پیپ می‌کشید و کشیده و نزار با موهای بلند و چشمان گودرفته و گونه‌های فرورفته مسافرها را تماشا می‌کرد گفت: «بالاخره یک روزی این فرودگاه را ترک می‌کنم. ولی هنوز منتظر پاسپورت و ویزای ترانزیتم هستم.»

ترمینال

ناصری متولد ۱۹۴۵ مسجد سلیمان از یک مادر بریتانیایی و پدر ایرانی بود. او ۱۹۷۴ ایران را ترک کرد و برای تحصیل به بریتانیا رفت. وقتی برگشت در ایران به زندان افتاد و بعد هم بدون پاسپورت از کشور اخراج شد.

برای پناهندی دست به دامن کشورهای اروپایی شد و در نهایت موفق شد از UNHCR مدرک پناهندی بگیرد ولی به گفته‌ی خودش مدارکش در ایستگاه قطاری در پاریس گم شدند (یا به سرقت رفتند).

پلیس فرانسه او را دستگیر کرد ولی نتوانست به جایی دیپورت کند چون مدرک شناسایی معتبری نداشت و برای همین عاقبت مهران در آگوست ۱۹۸۸ ساکن شارل دوگل شد.

پیچیدگی‌های بوروکراتیک و سخت‌تر شدن قوانین پناهندگی اروپا مهران را مجبور کرد که سال‌ها در فرودگاه بماند.

وقتی بالاخره مدارک پناهندگی‌اش را به او دادند به گفته‌ی خودش شگفت‌زده و وحشت‌زده شد و دلش نمی‌خواست فرودگاه را ترک کند. به گفته‌ی شاهدان او از امضای مدارکش خودداری کرد و در نهایت چندین سال دیگر هم در فرودگاه ماند. تا اینکه در ۲۰۰۶ در بیمارستان بستری شد و در نهایت در پناهگاه پاریس (برای افراد بی‌خانمان) ساکن شد.

دوستان فرودگاهی‌اش معتقد بودند که سال‌های طولانی زندگی در فضای بسته و بدون پنجره وضعیت جسمی و روحی‌اش را تحلیل برده است. دکتر فرودگاه به خصوص در دهه‌ی ۱۹۹۰ نگران وضعیت جسمی و روحی او بود و معتقد بود مهران توی این فرودگاه «به حالت فسیلی در آمده». یکی از دوستانش که در بخش صدور بلیت کار می‌کرد او را به زندانی‌ای تشبیه می‌کرد که دیگر توان زندگی در جهان بیرون را نداشت.

مسئولان فرودگاه می‌گویند در هفته‌های آخر زندگی‌اش او مجدداً ساکن فرودگاه شده بود.

ترمینال

زندگی عجیب ناصری منبع الهام فیلم «ترمینال» استیون اسپیلبرگ (۲۰۰۴) هم بود. فیلم فرانسوی Lost in Transit و اپرای Flight هم هر دو با الهام از زندگی او ساخته شده‌اند.

در فیلم ترمینال تام هنکس نقش ویکتور ناوورسکی را بازی می‌کند. مردی اهل یک کشور اروپای شرقی به اسم کراکوژیا که با هواپیما از کشورش به JFK نیویورک می‌آید و قبل از این که بتواند از فرودگاه خارج شود تمامی مدارکش بی‌اعتبار می‌شوند چون در کشورش انقلابی در جریان است. ویکتور حق ورود به نیویورک و خروج از فرودگاه را ندارد ولی در ضمن حق برگشتن به کشورش را هم ندارد. او در یک برزخ بوروکراتیک مجبور است در فرودگاه بماند تا اوضاع سیاسی کراکوژیا به حال ثبات برگردد و مدارک او مجدداً معتبر شود.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. Ehsan_ers

    ما هم غمگينيم
    همراه با مام ميهن
    ولي اگر شما بنويسيد ، ميتونيد غم ما رو كم كنيد
    گرچه ميدونم از آلام سهمگين شما كم نميشه

  2. هادی قربانی

    داستان این مرد خیلی غمگینم میکنه😥😥😥

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید