E3: بازار مکارهی تیزرهایی که بازی نشدند
رویداد سالانهی E3 سالهاست که این ماه از سال را به یکی از خبرسازترین ماهها برای گیمرها و بازیسازان تیدبل کرده است. ولی بیایید یک بار دیگر به این رویداد و حواشی هربارهاش توجه کنیم و از خودمان بپرسیم که این رویداد چیست و آیا اصلاً ما به آن نیازی داریم؟
بگذارید همین اول بپرسم. E3 چیست؟ و آیا ما امروز به E3 نیاز داریم؟
اول، از جواب سوال دوم شروع میکنم که از نظر من جوابش «نه» است. اما این که چرا چنین چیزی است را سعی میکنم آن را در بقیهی مقاله روشن کنم.
اما میرسیم به جواب سوال اول. E3 چیست؟ جواب خیلی سادهترش رجوع به اسم آن است. نمایشگاه سرگرمیهای الکترونیکی. رویدادی که هر ساله در لسآنجلس غرفههایش را در اختیار تولیدکنندههای بازیهای ویدیویی میگذارد تا به تبلیغ محصولاتشان بپردازند. رویدادی که هر ساله از سال 1995 تا امروز برگزار شده است.
اهمیت این رویداد به زمان تأسیسش یعنی نیمهی اول دههی نود بر میگردد. زمانی که بازیهای رایانهای رویداد یا نمایشگاهی مخصوص به خود برای عرضهاش نداشت. همین الان هم هنوز روایتهای زیادی از آن زمان هست. از این که چطور در رویدادهای مربوط به لوازم کامپیوتری، غرفههای مربوط به بازیهای ویدیویی به چشم نمیآمدند و گم میشدند. چطور بدترین جاها برای زدن غرفه در این نمایشگاهها نصیب بازیهای ویدیویی میشد. یا حتی چطور تمام اصحاب و ایادی و بازدیدکنندههای این رویدادها به سازندههای بازی ویدیویی را به شیوهای خاص میدیدند. یا دقیقتر بگویم آنها را شبیه نوعی انگلهای واگیردار فضایی تک سلولی که در ماموریتی پنهان مشغول تخریب سلولهای خاکستری مغزهای نوباوگان وطن هستند میدیدند(شانسی که آوردند این بود که مدتی از تمام شدن جنگ سرد میگذشت وگرنه بعید نبود وطنپرستان غیور به آنها نسبت مشتی جاسوس ممالک کمونیست میدادند هر چند نظر چپها هم چندان به آنها مساعد نبود در نظر آنها موجوداتی به اسم بازیساز نوعی عامل دستساز و خودفروختهی امپریالسیم جهانی بود که در راستای پراکنش فرهنگ شوم استعمار در جهان تلاش میکردند) خلاصه بهعبارتی دیگر در اوایل دههی نود همه در یک چیز با هم اشتراک نظر داشتند. نوعی نفرت پنهان و همهگیر علیه بازیهای ویدیویی. صد البته که ما این جا در مملکتی آن سوی اقیانوس آرام بعد نزدیک به سی سال این نفرت را هنوز با گوشت و خون خودمان در همین جایی که هستیم حس میکنیم. همه به ما مشکوکند. همه از ما متنفرند.
حالا در چنین شرایطی بر پا شدن E3 شاید چیزی شبیه موهبتی رسیده از غیب بود. جایی که بلاخره میتوانستند دیده شوند و بدون ترس از تحقیر بازیهای خودشان را تبلیغ کنند. اما همه چیز این قدر خوشبینانه نیست. برای درک بهتر موضوع اندکی زمان را به جلو میکشیم.
E3 ۱۹۹۵
سال ۲۰۰۶، سال سختی برای E3 بود. سالی که قیمت هر غرفه نزدیک به پنج میلیون تا ده میلیون دلار میرسید و به خاطر همین حتی خیلی از شرکتکنندگان بزرگتر تهدید به بستن غرفههایشان به خاطر این هزینههای سرسامآور کرده بودند. در کنار این با شیوع اینترنت E3 با مشکلی تازه مواجه شده بود. E3 تا قبل این سال رویدادی بود که صرفاً به خبرنگاران و فعالین حوزهی بازیسازی اختصاص داشت و درهای این رویداد رو به عموم بسته بود. حالا با شیوع اینترنت خیل عظیمی از بلاگرها و ریویو نویسهای اینترنتی مواجه بود طوری که به خاطر ظرفیت محدود فضا به اجبار برگزارکنندگان تعداد بازدیدکنندگان را به ده هزار نفر محدود کرده بودند(نکتهی جالب این که از قضا اولین حضور نشریات ایرانی و اولین گزارشهای مستقیم این نشریات از E3 هم مربوط به همین سالهاست) در سال ۲۰۰۹ برگزارکنندگان E3 قیمتها را پایینتر آوردند و با عوض کردن محل برگزاری سقف بازدیدکنندگان را تا چهل و پنج هزار تن افزایش دادند. اما اگر فکر کردید با همهی این اوصاف همهچیز به خوبی و خوشی تمام شد و تمام بازدیدکنندگان به همراه باقی آحاد صنعت بازی در کنار E3 به خوبی و خوشی زندگی کردند تا زمانی که مرگ آن ها را از هم جدا کند، راستش را بخواهید سخت در اشتباهید.
قیمت غرفهها البته در سالهای اخیر ارزانتر شده اما نه آنقدر که گمان میکنید. برای داشتن یک غرفه شما باید حداقل بین دویست هزار تا پانصد هزار دلار به برگزارکنندگان بپردازید. برای درک درستتر از این رقم بگذارید اینطور مطرح کنم که حداقل هزینهی ساخت یک بازی ایرانی در عصر قبل از گران شدن دلار چیزی برابر با حدود سیصد تا چهارصد میلیون تومان برآورد میشد، یعنی چیزی نزدیک به صد هزار دلار همان زمان. میانگین هزینهی ساخت یک بازی مستقل در خارج از کشور هم چیزی در همین حدود است. یعنی خیلی ساده شما برای اجاره ی چند روز غرفه در این رویداد باید چندین برابر هزینهی ساخت بازیتان خرج کنید.
حالا مفهوم E3 را درک میکنیم و میتوانیم به سوالی که ابتدای مقاله مطرح شد بهتر جواب دهیم این که E3 چیست؟
E3 رویدادی است در تبلیغ بازیهایی که حتی وجود هم ندارند. بازیهای که حتی ساخته نشدند و پیشعرضهشان به مخاطب حتی قبل به وجود آمدنشان. چیزی شبیه آن حرف بودریار که میگفت بازنمایی واقعیت واقعیتر از خود واقعی است. جایی که میگفت جنگ عراق جز در حیطهی رسانهها اتفاق نیوفتاد.
E3 هم در مورد رویاهای بازیهایی است که در عالم واقعیت هرگز عرضه نمیشوند. «آسمان بیمرز»(No Man’s Sky) را به یاد بیاورید. جهان بازی که قرار بود به وسعت کهکشان باشد و در آن یک کهکشان را کاوش کنید، اما چیزی که مشخص است بازی که با اسم No Man’s Sky عرضه شد فقط در نام با آن چیزی که در E3 معرفی شد مشترک است. انگار No Man’s Sky نمایشگاه E3 هنوز جایی در جهانی موازی و نه در جهان ما به حیات خود ادامه میدهد و منتظر شکافی در واقعیت است تا به جهان ما تکهتکه نشت کند!
این اوضاع در مورد باقی E3 هم صادق است. E3 مجموعی از تاکشوهایی است که ابر کمپانیها و امپراتوریهای چند ملیتی و در خفا چند رسانهای به راه میاندازند و با شوخیهای خنک مشغول تعریف کردن از خودشان و از محصولاتشان میشوند که هنوز وجود ندارند آن هم در غرفههایی که بازیسازان مستقل به کنار، حتی از بعضی بازیسازهای نسبتاً بزرگتر هم توان اجاره کردنشان را ندارند و همهچیز در انحصار همان ابر کمپانیهاست.
حالا ماجرا وقتی مضحکتر میشود که رفتار رسانههای بزرگتر در پوشش این رویداد را میبینیم. رسانههایی که عملاً پوشش خبری عموم رویدادهای کوچکتر و بزرگتر را رها کردهاند حالا با دقت به معنای واقعی کلمه در مورد E3 خبرسازی میکنند و همانجا هم باز بخشی از بازیها را به نفع پوشش بازیهای برخی از کمپانیهای بزرگتر به حال خود رها میکنند. اگر باور نمیکنید کافی است به لیست خبرهای هر کدام از آنها نگاهی بیندازیم. نتیجه جذاب خواهد بود. خبرهایی در مورد وجود داشتن قابلیت سوت در جدیدترین بازی سری اساسین کرید یا نبود توانایی پرواز با ماشینهای سایبرپانک 2077(اشتباه نشود نگارنده نه تنها مشکلی با سی دی پراجکت رد ندارد بلکه معتقد است سری ویچر از بهترین بازیهای تولید شده در ۱۰ سال اخیرند. اعتراض اینجا به خبرهایی است که عملاً هیچ ارزش واقعی خبری ندارند) گاهی اوقات متن و عنوان خبرها به حدی مضحکند که آدم شکش میبرد که نکند صرفاً این خبرها برای بالا ماندن آخرین پروژههای چند ۱۰ میلیونی سری دوز و بساز و بنداز چند ملیتی است. شاید شما جنجال چند سال پیش گیم اسپات را خاطرتان بیاید. این که چطور نویسندهی گیم اسپات به خاطر نگارش ریویویی منفی علیه جدیدترین بازی یوبیسافت در آن زمان یعنی کین و لینچ دو از کار برکنارش کردند. این نوع خبرسازی وقتی در کنار ماجراهای از این قبیل و رویدادهای مضحکی مثل ساختن تیزر مثلاً نمادینی که بازیسازان برای تشکر از نمرات بالای منتقدین میسازد همه و همه ما را به سمت نتیجهای خاص هدایت میکند. این نتیجه که رفتار کذایی با نویسندهی گیم اسپات نه رفتاری یکه بلکه رفتاری سیستماتیک و نهادینه شده است که به جای رضایت مخاطب، رضایت مشتریهای غولآسای خود را هدف گرفته تا زمانی که این صنعت کامل پوک شود و از درون فرو بپاشد.
حالا این جا با فراغ بال میتوانیم سوال دوم این مقاله را پاسخ دهیم. آیا به E3 نیاز داریم؟
نه و با تاکید نه. حتی هر جور شده باید از شر آن هم خلاص شد. امروز به مدد پلتفرمهایی مثل استیم صدای بازیسازان کوچکتر و حتی مستقل و بازیهایشان بیشتر به گوش میرسد. شاید اعتراض کنید که مگر E3 جا را برایشان تنگ کرده. نگارنده در جواب از شما دعوت میکند قدمی به عقب بردارید و به تصویر بزرگتر نگاه کنید. به فوج رسانههایی که مثل سرطان اطراف E3 چنبره زده اند. این که چطور در عرصهی خبررسانی رسمی سعی در تصاحب هرگونه جای ممکن برای عرضه و اطلاعرسانی بازیهای کوچکتر را دارند. E3 و رسانههایی که زمانی موهبت و تنها جولانگاه بازیهای ویدیویی بودند الان نه تنها بلای جان استودیوهای کوچکترند بلکه دانهبهدانه سعی دارند تمامی منافذ آن را میبندند. زمانی که رویدادهای دیگر در مورد بازیهای واقعی حرف میزنند E3 رویای بازیهای شرکتهای غولآسایی را به ما میفروشد که حتی ساخته هم نشدهاند. وقتی که بازیبازها بازیهای بهتر میخواهند E3 محلی است که تنها تیزرهای پر زرق و برقتر و با شکوهتر حوالهی بازیبازان میکند.
E3 ۲۰۱۸
نگارندهی این مقاله اعتقاد به این ندارد که خطری قریبالوقوع بازیهای ویدیویی را تهدید میکند حتی برعکس معتقد است استودیوهای کوچکتر و مستقل در سالهای آینده بیش از پیش شکوفا خواهند شد. اما همهی اینها دلیل نمیشود خطرهایی که بازیهای ویدیویی و بازارشان را تهدید میکند نادیده بگیریم. خطری مثل E3 که هر دم بیشتر از قبل عریان میشود. E3 که هر لحظه بیشتر شبیه آن شهر دیستوپیایی و نئونزدهی شهرهای سایبرپانک میشود که کمپانیهای فاسد چند ملیتی و به شدت ناکارآمد به قهقرایش میبرند.