ژاپن به پاگنده می‌رود: ۹ بازی ژاپنی‌طور که E3 را پیمودند

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

ژاپنی‌ها نه می‌روند و نه باز می‌گردند. ایده این است که هر سال ما را شگفت‌زده می‌کنند. اما این حجم از تروپ‌های فرهنگی و جلوه‌های بصری و داستان‌های مخصوص خود ژاپن بدون واسطه قرار دادن ظاهر یا فرهنگ یک کشور دیگر بی‌سابقه است. به نظر می‌رسد ژاپن این بار مستقیماً ژاپن را در E3 عرضه کرده است.

امسال اگر به E3 دقت می‌کردید، می‌فهمیدید که بازی‌های ژاپنی چقدر زیاد شده‌اند. از سکیرو و روح سوشیما و نیوه که کلاً تاریخ و اساطیر ژاپن‌اند تا کد وین و جامپ فورس و پوکیمان لتس گو که از دل انیمه آمده اند و حتی دویل می کرای و فاینال فانتزی و رزیدنت اویل که بین محبوب‌ترین فرنچایزهای شرقی در کل دنیا محسوب می‌شوند. امسال به نظرم بیشتر از هر سال دیگری، ژاپن روی سر (یا کیف پول) گیمرها خراب شد. بیایید به طور مختصر نیم نگاهی به هر بازی بیندازیم.


Pokemon: Let’s Go! (Pikachu/Eevee)

والا نمی‌دانم راجع به پوکیمان چه بگویم. دیگر همه با این فرنچایز آشنایی داریم. یا بازی کرده‌ایم، یا انیمه‌اش را دیده‌ایم یا به زودی لایو اکشنش را در سینماها خواهیم دید. در این بازی (که هر که نداند، فکر می‌کند همان دیجیمون است)، شما هیولاهای کوچکی را شکار کرده و تمرین‌شان می‌دهید و به جنگ دیگر گیمرها می‌روید. البته این بار بهتان یک کنترلر جهت شکار هیولا هم می‌دهند تا بیشتر خودتان را در این دنیا غرق کنید (و آرتروزی چیزی بگیرید).


Devil May Cry 5

این یکی هم که دیگر محبوب دل اکثر گیمرهاست. از بهترین فرنچایزهای هک اند اسلش تاریخ، با داستانی قدرتمند و گیم‌پلی جذاب و شخصیت‌هایی به یادماندنی. بعد از فاجعه‌ی ریبوت کردن دویل می کرای در سال 2013، هواداران خواستار بازگشت دانته‌ی خودشان بودند. آن پسر موسفید جذاب با کت چرم و بلند دکمه باز قرمزش که دل همه را (ناخواسته) می‌برد. گرچه بازی ریبوت ابداً بد نبود، اما دانته‌اش به جای یک دانته‌ی مشخصاً ژاپنی که ملت کلی دوستش داشتند، تبدیل شده بود به یک دانته‌ی آمریکایی و کفر گیمرها را در آورده بود. این بار با دویل می کرای بزرگ‌تر، زیباتر و دانته‌ای شبیه به آرثاس منثیل روبروییم.


Code Vein

کد وین را پارسال هم در E3 دیدیم. از آن دسته بازی‌هایی است که اگر بین یک سری گیمر بشینید و بحثش بشود، حتماً چند نفرشان می‌گویند که کپی دارک سولز است. دروغ چرا، تحت تاثیر دارک سولز هم هست. اصلاً خود سازنده‌ها این را گفته‌اند. یک بازی اکشن آرپی‌جی که تحت تاثیر دارک سولز است و بندای نامکو، ناشر دارک سولز، منتشرش می‌کند. چیزی که بازی را جذاب می‌کند (جدای از گیم پلی دارک سولز مانندش)، ستینگ پسا آخرالزمانی‌اش است که با مضامین خون‌آشامی و یک سری قدرت‌های ماورایی دیگر مخلوط شده و می‌تواند تجربه‌ای ناب باشد. از داستان و شخصیت‌هایش چیزی نمی‌دانیم، ولی بیایید امیدوار باشیم که با یک بازی عالی روبروییم.


Nioh 2

نیوه هم یکی دیگر از فرزندان دارک سولز محسوب می‌شود و از بهترین‌ها در این سبک است. یک اکشن آرپی‌جی که در ستینگ قرون وسطایی ژاپن می‌گذرد. شما در نقش پروتاگونیست داستانید که این بار مثل بازی قبل، از قبل تعیین نشده و می‌توایند شخصیت‌تان را خودتان بسازید. دشمن‌تان؟ شیاطین اساطیری ژاپنی که باهوش‌اند و الگوهای تکراری ندارند. کاری به مراتب سخت‌تر از دارک سولز در پیش خواهید داشت. به نظرم بهتر است کاتاناهایتان را تیز کنید.


Sekiro: Shadows Die Twice

آخ که چقدر حرف می‌شود زد راجع به این بازی. فرام سافتور، استودیوی سازنده‌ی شاهکارهایی مانند سری دارک سولز و بلادبورن، حالا بازی‌ای ساخته که هم به شدت وام‌دار بازی‌های قبلی‌اش است و هم به شدت ازشان فاصله می‌گیرد. شما در نقش بادیگارد یک لرد در ژاپن قرن پانزده‌اید که یک سامورایی می‌آید و دست چپ شما را قطع می‌کند و لردتان را می‌دزدد. سکیرو به معنای گرگ یک دست است.

بگذارید اینطوری خبر را بهتان برسانم: بازی آرپی‌جی نیست! نه سیستم لول آپی دارد، نه می‌توانید زرهی انتخاب کنید، نه شخصیت‌تان را بسازید، نه وقتی کسی را بکشید اکس‌پی (چه در قالب روح و هر قالب دیگری) دریافت می‌کنید. یاسوهیرو کیتائو می‌گوید که بازی اکشن ادونچر است. انگار دارید زلدا بازی می‌کنید. باید کل دنیای بازی را بگردید دنبال چیزهایی که بهتان کمک کنند. هر گجتی که می‌توانید. این گجت‌ها چطور کمک می‌کنند؟ دست راست شما همچنان سر جایش است و همچنان هم محکم کاتانایتان را نگه داشته‌ید، اما به جای دست چپ، تمام گجت‌هایی که در طول بازی پیدا می‌کنید را دارید و می‌توانید شخصی‌سازی‌اش کنید.

سیستم مرگ هم، که کل سری سولز و بلادبورن روی آن می‌چرخیدند، به کلی فرق دارد. دیگر چک‌پوینت و این چیزها در کار نیستند. اگر بمیرید، می‌توانید همان لحظه خودتان را زنده کنید. نکته‌ی جالب این است که وقتی بمیرید، دشمنان‌تان (که این بار از قضا همه از دم انسان‌اند)، دیگر علاقه‌ای به کشتن‌تان ندارند و می‌روند پی کارهایشان. مرگ برایتان یک فرصت طلایی محسوب می‌شود، گرچه آقای کیتائو خیلی مختصر اشاره کرد که محدودیتی هم برای مردن وجود دارد.

Jump Force

جامپ فورس یک بازی مبارزه‌ای است، مثل مورتال کامبت و تکن و استریت فایترز. با این تفاوت که این بار شخصیت‌هایتان، شخصیت‌های انیمه‌هایند. از برزرک و ناروتو بگیر تا وان پیس و درگون بال زی و حتی دث نوت. چه از این بهتر که ناروتو، مانکی دی لوفی را لت و پار کند؟


Resident Evil 2 Remake

کپکام چند وقتی‌ست که رزیدنت اویل‌های قدیمی‌اش را بازسازی می‌کند و این بار نوبت به رزیدنت اویل دو رسیده. اگر چیزی که در E3 دیدیم بخشی از گیم پلی بازی هم محسوب می‌شد، بنابراین دوربین‌های قدیمی ایزومتریک رزیدنت اویل را کنار بگذارید، چون که احتمالاً قرار است مثل رزیدنت اویل چهار، با یک شوتر سوم شخص سر و کار داشته باشیم.


Death Stranding

بیایید روراست باشیم. هیدئو کوجیما هر چه بسازد، داستانش هر قالبی داشته باشد و در هر کشوری بگذرد، در نهایت همه می‌دانیم که داستان و شخصیت‌ها، همه از دم ژاپنی‌اند. دث استرندینگ هم با این وضعیت بگی نگی نامعلوم و تریلرهایی که هم به هم ربط دارند و هم ندارند و بازیگرهای بین المللی‌اش، در نهایت یک چیز ژاپنی است. نوزاد نورمن ریدوس که یحتمل باتری‌ست، مس میکلسن با کابل شارژر به سربازهای ترسناکش وصل است، گیرمو دل تورو همان نوزاد را بغل می‌کند و توی قیر عجیب و حال به هم زنی غرق می‌شود، لیا سیدو حشره می‌خورد، لیندزی واگنر هم که فعلاً فقط همانجا بود و نورمن ریدوس هم که خودش باردار است. بماند که تروی بیکر هم توی بازی‌ست و معلوم نیست قرار است چه بلایی سرش بیاید.

تا الان تنها چیزی که از بازی دیدیم (که احتمالاً گیم پلی بازی بود)، راه رفتن و بالا رفتن و شنا کردن و نشستن نورمن ریدوس بود، به همراه یک جسد، اجساد و یک نوزاد و یک کوله‌پشتی بزرگ. بعد هم که همراه با لیا سیدو یک جور جهاز را برداشتند و از دست موجودات قیری نامرئی فرار کردند. خلاصه که حتی اگر بازی هم بیاید، آنقدری عجیب و غریب خواهد بود و برایمان سوال پیش خواهد آورد که شکی توی ژاپنی بودنش (و همینطور کوجیمایی بودنش) نخواهیم داشت.


Ghost of Tsushima

بیایید با هم روراست باشیم: سامورایی‌ها از نینجاها بهترند. اول از همه این که در شرق، سامورایی‌ها نماد شرافت‌اند. سامورایی‌ها همان شوالیه‌های سوار بر اسب سفیدی‌اند که دل دخترهای دهاتی ژاپنی با صندل‌های پاره برایشان می‌تپد. ساموایی‌ها زره‌ها و شمشیرهای خفن‌تری دارند. نینجاها اما با کثیف‌کاری، زهر و خنجر از پشت کارشان را جلو می‌بردند. در واقعیت هم ابداً به اندازه‌ی انیمه‌ها و فیلم‌ها و بازی‌ها (و دیگر انواع مدیا) باحال و خفن نبودند. یک سری مردم آموزش‌ندیده و بدون اسلحه‌اند که فقط تعدادشان زیاد است و کار خاصی هم هرگز از پیش نبردند. (بخوانید پانک.)

سامورایی‌ها در اوج بودند تا این که قرن سیزده که شد، مغول‌ها تصمیم گرفتند که یک حمله‌ای هم به ژاپن بکنند و آنجا را هم بچسبانند به مملکت زیاد از حد بزرگ‌شان. دیگر خودتان می‌دانید وقتی مغول‌ها حمله کنند، چه می‌شود. مردم مردند، اشراف مردند، سامورایی‌ها هم مردند.

داستان بازی روح سوشیما در جزیره‌ی سوشیما می‌گذرد – در سال 1274، دوران جولان انداختن مغول‌ها (یا به انگلیسی، منگل‌ها). مغول‌های شرور به جزیره‌ی سوشیما حمله می‌کنند و سر راهشان آدم می‌کشند؛ حالا چه آدم عادی باشد، چه یک سامورایی خفن با کلاه حصیری و صندل‌های لاانگشتی که جوراب‌های مخصوص دارند و دو شمشیر خفن (که البته اگر بخواهیم روراست باشیم، ازشان بیشتر به عنوان ابزار خودکشی استفاده می‌شد تا کارهای دیگر.) که جان می‌دهند برای تکه تکه کردن مغول‌ها… با این حال سامورایی‌ها مردند و مردند و مردند و مغول‌ها به پیشروی ادامه دادند.

بازی از آنجایی شروع می‌شود که شما، یک سامورایی به نام جین ساکای، از آخرین سامورایی‌های زنده‌اید و باید برای بقا و همینطور، آزادی ژاپن عزیزتر از جانتان بجنگید؛ اما اگر سامورایی‌های قدرتمند دیگر مردند، چطور آقای جین ساکای زنده بماند؟ جوابش معجونی است از نینجا و سامورایی. جوابش مبارزه‌ی کثیف در کنار مبارزه‌ی شرافت‌مندانه است. جوابش چیزی نیست جز این که این جین ساکای باید نبرد تن به تن را کنار بگذارد و تبدیل به روح سوشیما شود.

در تریلر بازی چند نوع مبارزه را شاهد بودیم. مبارزه‌ی ویچر/اسسینز کرید مانندش، که شمشیرتان را می‌کشید، صبورانه منتظر می‌مانید تا ده نفر دشمن مقابل‌تان یکی یکی و به نوبت بیایند و ضربه‌ای به شما بزنند و شما هم با یک ضدحمله کارشان را تمام کنید. سیستم مخفیانه‌ی بازی بسیار خوب طراحی شده تا این که می‌رسیم به مکانیک حمله‌ی سریع و مخفیانه‌ی آقای جین ساکای که به طرز وحشتناکی کپی شده از مکانیک لباس جدید بتمن در بازی آرکهام نایت. در کنار این قضایا، آقای ساکای از یک قلاب هم برای بالا رفتن از در و دیوار استفاده می‌کند و اسبی هم دارد تا در جزیره‌ی سوشیما هر جایی که می‌خواهد برود.

خلاصه که هنوز تاریخ انتشاری برای بازی معرفی نشده است و ما مانده‌ایم و یک تریلر بی‌نهایت زیبا و شوق شدید برای تبدیل شدن به یک سامورایی شریف که مغول‌ها را از مملکتش بیرون می‌کند (و البته بیشترشان را می‌کشد).

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • رزونانس

    نویسنده: م.ر. ایدرم