مارول جان، می‌شه بس کنی؟

14
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

بررسی چهار ایراد و مشکل اساسی مارول که در این سال‌ها کیفیت کمیک‌هایش را پایین آورده و مخاطبان قدیمی و همیشگی‌اش را ذله کرده است.

دربارهی دنیای شکستهی مارول و اینکه چرا دیگر چسب ماتیکی جوابگو نیست

دو سالی هست که قصد دارم همچین مقاله‌ای بنویسم ولی هردفعه می‌گفتم ولش کن، هنوز هم برای درست کردنش فرصت وجود دارد اما امروز با انتشار خبر رسمی “«ریلانچِ جدید» فهمیدم که دیگر کار از این حرف‌ها گذشته و آبی که ریخته شده را نمی‌توان به این راحتی جمع کرد.

برای کسانی که نمی‌دانند سر چی دارم غر می‌زنم بگذارید توضیح دهم: مارول درحال حاضر سودآورترین و عظیم‌ترین فرانچایز تخیلی محسوب می‌شود. هرساله پرفروش‌ترین و منتقدپسندترین بلاک باسترهای هالیوودی را اکران می‌کند، سریال‌هایش شبکه‌های تلویزیونی را تسخیر کرده‌اند -به حدی که دیزنی موفق شده یک شبکه استریمینگ (مشابه نتفلیکس) انحصاراً برای خود درست کند- و کم کم دارد جای پای خود را در دنیای بازی‌های کامپیوتری هم محکم می‌کند.

اما بخاطر داشته باشید که محصول اصلیِ مارول کمیک است! و خیلی رُک و پوست کنده باید بگم که اگر عناوین «جنگ ستارگان» تحت انتشارات مارول قرار نداشت، تا الان بدجوری با شکست مالی مواجه می‌شد.

در ادامه‌ی این مطلب می‌خواهم به چهار بیماریِ مهلک اشاره کنم که سال‌هاست گریبانگیر مارول شده و اگر همین روند را ادامه دهد، نه تنها از پا خواهد افتاد بلکه ضربه‌ی شکننده‌ای هم به کمیک‌های ابرقهرمانی وارد می‌کند:


صحت سیاسی


صحت سیاسی یا Political Correctness زهری فراگیر است که دنیای پاپ‌کالچر را مسموم کرده است. ادا و اطوارهای مضحک و بی‌جا برای نشان دادنِ برابری‌های جنسی، نژادی و عقیدتی به حدی نمایشی و بی‌مغز هستند که برخلافِ هدف ظاهری‌شان تبدیل به تعصبی ریشه‌دار شده‌اند و مارول یکی از پرچم‌دارانِ این موجِ خطرناک است.

بگذارید با مثالی ساده منظورم را روشن کنم. همین چندوقت پیش بود که طی اتفاقاتی مثلاً سهمگین و حماسی «آیرن من/تونی استارک» جان خود را از دست داد. چرا؟ تا نویسندگان بتوانند دختری سیاه‌پوست و نوجوان بنام «ریری ویلیامز» را جایگزین وی کنند. من با جایگزینیِ تونی استارک هیچ مشکلی ندارم اما ما (خواننده‌های مارول) هیچی از ریری ویلیامز نمی‌دانیم جز اینکه دختری سیاه‌پوست و نوجوان است! اگر واقعاً مارول دنبالِ این بود که role model جدیدی برای خانم‌های رنگین پوستِ جوان درست کند، می‌توانست از لیلا رودِس (دخترِ جیمز، رفیق تونی که شخصیتی چند لایه و تمام خصوصیات ریری ویلیامز را دارد.) استفاده کند ولی نه، مطمئن باشید ناشرین قصدشان سطحی‌تر از چنین تفکری بوده. خوراندنِ این برابری تصنعی با ساخت شخصیت‌های تک بعدی و توخالی فقط و فقط توهین آمیز است نه بیشتر.


 ایونت پشتِ ایونت


ایونت/Event به کراس‌اورهای بزرگ بینِ کتاب‌های درحال انتشار گفته می‌شود. از آنجایی که قرار است این رویدادها خیلی کم رخ دهند و جهان را متحول کنند، معمولاً خیلی خوب می‌فروشند. از نمونه‌های مشهور ایونت می‌توان به Crisis on Infinite Earths یا Civil War اشاره کرد.

تصور کنید هر دو سه ماه قرار است یک مهمانی مفصل بگیرید و حسابی غذاهای تجملی میل کنید. اگر دوست و فامیل خوبی داشته باشید حتماً چندتا از این مهمانی‌ها تبدیل به خاطرات خوش و بیادماندنی می‌شوند اما حالا، دو سه ماه را بکنید هر روز! شک ندارم که حال‌تان از هرچی مهمانی و دوست و آشنا است بهم می‌خورد.
ایونت‌های مختلف و رنگارنگ که پشت سر هم بیرون می‌آیند هم حکم مهمانی‌های حال بهم زنِ روزانه را دارند. یک بار این‌هیومن‌ها دارند با اکس‌من مبارزه می‌کنند و فردایش جنگ داخلی درمی‌گیرد؛ در همین حین استیو راجرز رهبرِ هایدرا می‌شود و می‌خواهد امریکا را بگیرد.


دنیای سینمایی مارول یا MCU


اشتباه نکنید، من هم اندازه‌ی شما از فیلم‌های مارول لذت می‌برم اما از تاثیر مخربشان روی کمیک‌ها متنفرم. شهرت و محبوبیت زیاد MCU باعث شده تا مارول مسیرهای داستانی‌اش را به سمت‌های عجیب و غریبی سوق دهد که مشابه فیلم‌های درحال اکران بنظر برسد. وقتی «کاپیتان امریکا: جنگ داخلی» اکران شد؛ با فاصله‌ی کوتاهی مارول تصمیم گرفت تا ایونتی تحت عنوان «جنگ داخلی ۲» منتشر کند! جنگ داخلی ۲ مانند تمام کتاب‌های پول محورِ دنیای کمیک، ملال‌آور، خنده دار و بی‌منطق بود. قضیه‌ی مرگ تونی استارک که بالاتر درموردش صحبت کردیم هم دقیقاً به همین داستان ارتباط مستقیم دارد.

خود فیلم‌هایی که امروزه تولید می‌شوند براساس کمیک‌های قدیمی‌تر ساخته شده‌اند -مانند همین کاپیتان امریکای جدید که براساس قسمت اول جنگ داخلی ساخته شده- و حالا ناشرین قصد دارند جلوی خلاقیت و داستان سراییِ نویسندگان را بگیرند تا با تشابهات اجباری نظر مردم را جلب کنند. می‌دانید مشکل کجاست؟ اینکه هرگز از روی جنگ داخلی ۲ فیلمی ساخته نخواهد شد.


از اول شروع کردن


ریلانچ‌های مداوم و مکرر قطعاً بزرگترین ایراد انتشارات مارول است؛ چون نشان می‌دهد که هیچ توجهی به سه مورد بالا نمی‌کند و تا زمانی که شما شماره‌ی «یک» اسپایدرمن را بخرید، اهمیتی ندارد که جهانش هر روز بی‌ در و پیکرتر شود.

متاسفانه -از زمان شروع Marvel Now! که برمی‌گردد به پنج سال پیش- سیاست تنبل مارول در برابر شکست‌های کیفی و تجاری‌اش این است که کتاب‌های‌ش را از شماره‌ی اول منتشر کند؛ به هرحال خیلی‌ها گولِ عدد ۱ را می‌خورند و فکر می‌کنند همه چیز جدید و نو شده.

حقیقتش را بخواهید، خوشحالم که ریلانچ جدید با استقبال روبرو نشد و مردم دیگر فریب وعده‌های مارول را نمی‌خورند. شاید این موج منفی باعث شود تا مارول از خر شیطان پایین بیاید.


پس یعنی مارول نخوانیم؟


نه! اگر مارول را دنبال نمی‌کنید یا چند وقتی است که آن را کنار گذاشتید؛ باید ذکر کنم که خیلی از کتاب‌های درحال انتشارِ مارول جذاب و خواندنی هستند. خوشبختانه، همچنان نویسندگان خوش‌ذوق و مسئولیت‌پذیری در مارول مشغول به کار هستند که برای شخصیت‌های فرعی و کمتر شناخته شده می‌نویسند. می‌توانید در بین کمیک‌های نیمه مستقلی که کمترین ارتباط را به خط اصلی مارول دارند، عناوین سرگرم کننده و خوبی پیدا کنید.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. حسن

    برای «صحت سیاسی» تصویر میس مارول رو گذاشتید؟! چطور دلتون اومد آخه؟‌ 🙁

    این ریلانچ جدید ولی نویسنده‌های خوبی رو روی کتاب‌های مناسبی گذاشته، من که هیجان‌زده‌ام. گویا هیکمن هم می‌خواد برگرده!

    1. کامیاب

      کاملا کان رو منم دوست دارم. استثنائن جزو شخصیتای خیلی خوبیه که تو این موج خلق شدش.

      درمورد این Fresh Start هم راستش من زیاد دیدم مثبت نیست. یعنی فقط نویسنده‌ی خوب کافی نیستش که شما کتابای منسجمی تولید کنی و ازین بی برنامه بودن دربیای.

    2. farzad

      راستش کمالا خان خوب بود. منتها الان جدی اونم شور پلیتیکال کارکتنس رو در اورده.
      نمونه ی دیالوگای برگزیده ی کمیک:
      نیو جرسی مث کراچی می مونه یه کم کثیف تر.
      و خب همه ش یه سری پاکستانی ان که علیه نژاد پرستای آمریکایی دارن شورش می کنن. آرکای اولیه که قضیه بولد نبود خوب بود از قضا ماجرا. الان ولی اون آرکی که هیدرا می یاد شهردار نیو جرسی می شه تا پدر پاکستانی ها رو در آره وحشتناک بود جدی

    3. حسن

      «پدر پاکستانی ها رو در آره» پاکستانی نه، هدف ناانسان‌ها بودن. منتهی از قضا یکی از کسانی که دستگیر می‌کنند برادر کامالا بود.

    4. farzad

      اون آرک شهردار شدن هیدرا رو می گم. نه اون آرک قبلش که مال جنگ داخلی دو بود. که اون بنرا رو نصب کرده بودن و خارجی ها رو داشتن می ریختن بیرون.
      و جدی کار بعد کنار رفتن شخصیت برونو داره سقوط آزاد می کنه.
      قبلش این طور بود که خب یه داستان فان می گفت و بغلش هم خیلی یواش می گفت آره اسلاموفوبیا بده یا یارو زن چادری داداشه می گفت که آره با خوندن دون فرانک هربرت اسلام رو دوباره کشف کرده و از این حرفا که خب برای کسایی که دون خوندن قضیه رفرنس گیکی بامزه ای بود.
      منتها الان سری تبدیل شده به یه سری شعارای اسلاموفوبیا بعده و نژاد پرستی و نمی دونم این چیزا بده و خجالت بکشید یاروهای نژاد پرست که لابلاش یادش می افته دو خط داستان هم بگه.

  2. The outcast

    در مورد Political Correctness بارزترین مثال Thor هست که مرد تا Mjölnir یک تور جدید!!! که از سر اتفاق مونث هست انتخاب کنه(تا الان این پتک یه موجود متفکر به حساب نمیومد و اگر هم قرار بود تور بمیره(که امکانش تقریبا وجود نداره) پتک سر جاش میموند تا کسی پیدا بشه که شایستگی لازم برای پتک رو داشته (که تا جایی که یادم میاد یکی دو نفر این شایستگی رو داشتن) یا برای مثال دیگه بلک پنتر که این قدر در مورد سیاه پوست بودن قهرمان تبلیغ کردن که انگار فیلم فقط به خاطر این که بلک پنتر سیاه پوسته ساخته شده و نه به خاطر پتانسیل این شخصیت

    1. farzad

      از قضا مثالات بدن به نظرم.
      مونث شدن ثور تو اون خط داستانیش از قضا حرکت خوبی بود و داستان به شدت خوب جلو می ره و ربطی به پلیتیکال کارکتنس نداره جدی.
      بلک پنتر هم هر چند دوستش ندارم منتها کاراکتر قدیمی و محبوبیه. مشکل سر خودش نیست. مشکل اینه که برای نوشتنش یه نویسنده ی زن نیجریه ای اوردن که از قضا نویسنده ی خوبی هم نیست.
      و خب باز مثالای کامیاب به نظرم بهتره. یعنی خب جدی اون آیرون من زنه واقعاً چیز بدیه.

    2. The outcast

      نگفتم داستان این آرک خرابه ولی با منطق مجموعه Thor نمی خونه و حتی اگر یه ابرقهرمان جدید با استفاده از Mjölnir قرار بود ساخته بشه میشد بهش یه اسم داد چرا باید از اسم تور استفاده بشه تقریبا مثل اینه که سالید اسنیک و لیکویید اسنیک و سالیدوس اسنیک همه رو جان(یا جک) اسم بزاریم چون به هر حال کلون های بیگ باس هستن!
      در مورد بلک پنتر هم من مشکلی با کاراکتر ندارم مشکل من با تبلیغ به این سبکه (فلان درصد از بازیگران این فیلم از فلان نژادند) یا (اولین فیلم ابرقهرمانی با پروتاگونیست رنگین پوست)[البته این یکی از قضا غلط هم هست] و امثال این موضوع…
      هر چند به نظرم این مشکل فقط در مارول نیست و این ماجرا به طرز فاجعه باری در جای جای دنیای سرگرمی داره اتفاق می افته.

    3. The outcast

      نگفتم داستان این آرک خرابه ولی با منطق مجموعه Thor نمی خونه و حتی اگر یه ابرقهرمان جدید با استفاده از Mjölnir قرار بود ساخته بشه میشد بهش یه اسم داد چرا باید از اسم تور استفاده بشه تقریبا مثل اینه که سالید اسنیک و لیکویید اسنیک و سالیدوس اسنیک همه رو جان(یا جک) اسم بزاریم چون به هر حال کلون های بیگ باس هستن!
      در مورد بلک پنتر هم من مشکلی با کاراکتر ندارم مشکل من با تبلیغات به این سبکه (فلان درصد از بازیگران این فیلم از فلان نژادند) یا (اولین فیلم ابرقهرمانی با پروتاگونیست رنگین پوست)[البته این یکی از قضا غلط هم هست] و امثال این موضوع…
      هر چند به نظرم این مشکل فقط در مارول نیست و این ماجرا به طرز فاجعه باری در جای جای دنیای سرگرمی داره اتفاق می افته.

    4. farzad

      چیزه من جدی حس می کنم خود داستان رو نخوندی چون قضیه ثور بودن بخشی از ستینگ داستانه و خب جیسون ارون از اول ران ثورش و اون آرک گاد کیلر پلن قضیه رو ریخته بود. اشاره می کنم به اون فاز آینده ش و نوه های ثور و ویست لندی که زمینه و بعد فاز اون اینترلود و وسط قضیه که راجع به کتابه حرف می زنه که خب وقتی الان رو می خونی راستش همه ی تیکه های قضیه کنار هم قرار می گیره. یعنی خب ماجرا این نیست که مث شی هالک جهت پلیتیکال کارکتنس یهو بیایم یه مدت شی رو برداریم و به عنوان هالک قالبش کنیم به ملت و بعد هم دوباره شی رو برگردونیم. ماجرا بخشی از قضیه است.
      در مورد فاز نژادی و خانمی البته حق با توئه. الان همین مشکل رو راستش با ویچر نت فلیکس دارم. که یه نویسنده ی خانم به شدت معمولی که سریالای درجه دوی سوپرهیرویی قضیه رو می نوشتن گذاشتن سر قضیه صرفاً چون زنه و فاز صحت سیاسیه و خب خانم هم با رشته توییت هاشون ثابت کردن که نه تنها از ویچر کوچک ترین شناختی ندارن بلکه به نظر می رسه یه سری درجه سه مث شمشیر حقیقت رو با ویچر اشتباه گرفتن.
      این در حالیه که نت فلیکس حداقل می تونست سراغ خود نویسنده های بازی بره و یارو ها نرفتن چون لابد نمی خواستن پول خرج کنن. خلاصه این.

  3. نویسنده

    مخالفم باهات

  4. نویسنده

    به نظرم یه ذره درسته .

  5. نویسنده

    سلام آره

  6. .

    قبلا که فیلم های مارول رو می دیدم عاشقانه این فیلم هارو دوس داشتم ، این فیلم ها واقعیت ندارند اما جوری ساخته می شدند که میشد آدم مقداری باور کند
    اما امروزه از مارول متنفر شدم نه تنها من کلی آدم دیگه هم متنفر شدن. آخه یعنی چی هر چی شخصیت مذکر بوده آوردن مونثشم آوردن مگه برنامه کودکه
    ثور شخصیتی جدی و فوق العاده بود توی اونجرز 4 که بنظرم بدترین فیلم بود شخصیت فوق العاده ثور رو از بین بردن چی بود آخه و وقتی ثور مونث رو دیدم هم ناراحت شدم هم باید بگم متاسفم آخه این چه کاریه
    آقا قراره یجوری بسازید باور پذیر باشه نه برنامه کودک ، نه آنقدر بی منطق.
    گرفتن هالک ، آیرون من ، ثور ، لوکی و….. تقریباً خیلی از شخصیت ها رو مونثشو درست کردن بیارن تو فیلم آخه با چه منطقی من به این موضوع نگاه کنم
    تمام دوستان من که مارول فن بودن به فیلم های مارول میگن برنامه کودک. ، میگن بدرد هفت ساله ها می خوره
    در ضمن معمولاً جنس مونث ضعیف تر و کوچیک تر از مذکر است که مارول این رو هم رعایت نمی کنه
    ابر قهرمان مونث همون واندا و بلک ویدو خوب بودش
    دیگه دارن شورشو در میارن
    به هر حال من که متنفر شدم خیلی از افراد هم می بینم که متنفر شدن
    به خاطر چند تا مسئول و رئیس بی مغز. که به فکر آینده نیستن
    متاسفانه این فیلم ها در واقعیت تاثیر می گذارند (از نظر رفتاری)
    وقتی من ولورین مونث رو دیدم اعصابم خیلی خورد شد
    حالا هم فقط فیلم های ونوم 2 و موربیوس رو می بینم
    دیگه هیچ کدومشون رو نمی بینم

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • سرد

    نویسنده: النا رهبری
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید