یک لیست متفاوت برای کسانی که از تماشای سیتکام های تکراری خسته شده‌اند

3
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

سیتکام فرمول بسیار ساده و کم‌خرجی دارد و برای همین هر سال سیتکام‌های زیادی تولید می‌شوند. ولی اگر دنبال تماشای سیتکام‌هایی هستید که کمی متفاوت هستند و موضوع و محیط غیر معمولی را دنبال می‌کنند این لیست را دنبال کنید.

بگذارید همین اول کار سنگ‌هایمان را وا بکنیم. این مطلب برای بد گفتن از سریال‌های تکراری یا بازدید هزارباره از یک سریال نوشته نشده است. چون من خودم یکی از طرفداران پروپاقرص سریال‌های تکراری هستم. به خصوص سیتکام. به نظرم تماشای هر چیز جدیدی انرژی و اراده‌ی بالا نیاز دارد و آدم همیشه این اراده و انر‌ژی را ندارد. گاهی نیاز داریم روی تخت یا مبل و جلوی لپ‌تاپ و تلویزیون ولو بشویم و خستگی در کنیم و دیدن مجدد سریال آشنا بهمان اطمینان خاطر می‌دهد و حتی استرسمان را کم می‌کند.

برای من خوابیدن با صدای سریال آشنا هم لذت‌‌بخش است. بارها شده در حین تماشای هزار باره‌ی فرندز یا ساین‌فیلد یا کامیونیتی یا فمیلی گای به خواب رفته باشم و به محض قطع شدن سریال از خواب می‌پرم.

خیلی وقت‌ها موقع بازی کردن یا کار کردن وقتی نیاز دارم صدایی در اطرافم به گوش برسد که صداهای محیطی را خفه کند سریال‌های تکراری می‌بینم که نیازی به تمرکز ندارند و فقط به آدم انرژی لازم برای کار کردن را می‌دهند و حتی تمرکزم را بالا می‌برند.

ولی بالاخره ممکن است به این نتیجه برسید که آماده‌اید یک سیتکام غیر تکراری ببینید. یعنی انرژی و اراده لازم برای شروع یک پروژه‌ی سریالی جدید را دارید و حالا می‌خواهید از بین صدها سیتکام با فرمول مشابه و تکراری چیزی را برای تماشا انتخاب کنید. انتخاب کردن فرمولی که قبلاً آزموده‌اید و برایتان کار کرده چیز بدی نیست. یعنی مثلاً اگر عاشق کتاب‌های فانتزی نوجوان هستید و ازش لذت می‌برید چه اشکالی دارد کتاب‌های مشابه بخوانید؟

منتها اگر دنبال تجربه‌ی سیتکام‌های متفاوتی هستید شاید بد نباشد کلاً مسیر را عوض کنید. به جای تماشای سریال‌های با فرمول تکراری نگاه تازه‌ای به سیتکام داشته باشید. همانطور که بعضی از سازندگان سیتکام‌های لیست پیشنهادی من که در ادامه می‌آید نگاهشان را به این ژانر تلویزیونی عوض کردند و حاصلش سریال‌هایی شد که در جای خودشان بی‌نظیرند و به جرأت می‌توانم بگویم یکی دو تا شاهکار هم توی همین لیست هست.

لازم به ذکر است که این لیست من است و به هیچ‌وجه تکمیل نیست و شاید نام‌های آشناتر را در آن‌ها نبینید. اصلاً دلیل نوشته شدنش هم همین است. ولی خوشحال می‌شوم در کامنت‌ها نظرات شما را بدانم و اگر پیشنهادی برای دیدن سیتکام‌های متفاوت و غیر تکراری دارید بشنوم و ببینم. و خواهش می‌کنم یادتان باشد که هر سریالی دلتان می‌خواهد را تماشا کنید و جنگ بین طرفداران سیتکام‌ها را خیلی جدی نگیرید.


عاشق سیتکام بریتانیایی هستید؟ سراغ سیتکام ایرلندی بروید


همانطور که می‌دانید دعوای ریزی بین عاشقان سیتکام‌های آمریکایی و بریتانیایی وجود دارد. طرفداران سیتکام‌های آمریکایی بریتانیایی‌ها را به این متهم می‌کنند که زیادی پیچیده و پر از ارجاع و اشاره‌های پنهانی و طعنه هستند و فهمیدنشان سخت است. مثلاً به قول جان آلیور در سریال کامیونیتی: «موضوع خنده‌دار این صحنه این است که نخست‌وزیر مدرکش را از کمبریج گرفته و نه آکسفورد.»

فارغ از این که چقدر سریال‌های بریتانیایی از نظر موضوع و اشاراتی که دارند برای مخاطب در دسترس هستند در سال‌های اخیر هواداران زیادی کسب کرده‌اند و اگر هم the IT Crowd و Coupling و Black Books را ندیده باشید لااقل اسمشان را شنیده‌اید یا کلیپ‌هایشان را دیده‌اید که در اینترنت می‌چرخند.

بیشتر بخوانید: هفت سریال نامتعارف برای چشیدن طعم طنز بریتانیایی

اگر احیاناً طرفدار سریال‌های بریتانیایی هستید و از آن مدل از طنز طعنه‌محور لذت می‌برید و کمی دیوانه‌بازی مخصوص بریتانیایی‌ها بدتان نمی‌آید پیشنهاد می‌کنم سراغ سریال‌های ایرلندی بروید. نگران لهجه‌شان هم نباشید چون کافی است مدت کوتاهی سریال را با زیرنویس انگلیسی ببینید که گوشتان به لهجه‌شان هم عادت کند. تازه یکی از جذابیت‌های سریال‌های ایرلندی همین لهجه‌شان است. راستی سیتکام‌های ایرلندی اشاره‌های جالبی به مذهب دارند. و اما پیشنهاد من:

دری گرلز

Derry Girls: داستان در ایرلند شمالی و در دهه نود و کمی مانده به آتش‌بس بین ایرلندهای جنوبی و شمالی اتفاق می‌افتد. آن هم دقیقاً در شهر Derry که نبرد داخلی خونین بین دو ایرلند از آن‌جا آغاز شده است. وسط این درگیری‌ها و خون‌ریزی‌ها چهار نوجوان ایرلندی (و عموزاده‌ی بریتانیایی یکی از دخترها) مشغول گذراندن دوران نوجوانی‌شان هستند.

متد طنز سریال: کمدی اشتباهات نقش مهمی در سریال بازی می‌کند ولی شوخی با حوادث مهم تاریخی هم جالب است. پس‌زمینه‌ی داستان در مورد نبردی خونین است و زندگی روزمره آدم‌هایی که این وسط (دقیقاً در مرز شمال و جنوب) گیر افتاده‌اند و نوجوان هستند و مثل هر نوجوان دیگری هنوز در پوست خودشان راحت نیستند.

ژانر: کمدی اشتباهات، پس‌زمینه تاریخی، اشارات مذهبی، کمدی درام

فادر تد

Father Ted: در یکی از جزیره‌های ایرلند سه کشیش کاتولیک زندگی می‌کنند که هر یک به دلایل متفاوتی به این جزیره‌ی دورافتاده تبعید شده‌اند. پدر جک یک مشروب‌خور قهار است و پدر مک‌وایر کله‌پوک است و اینطور که در سریال خواهید دید هر مراسم مذهبی‌ای را به خاطر یک سری اشتباهات به قتل عام تبدیل می‌کند و پدر تد که پول خیریه را در لاس‌وگاس به باد داده است. آن‌ها در خانه کوچکی در کرگی آیلند زندگی می‌کنند و خانم دویل سرایه‌دارشان هم یک زن مذهبی ایرلندی است.

متد طنز سریال: داستان در دنیایی سورئال می‌گذرد که تنها شخصیت عاقل آن تد است. بقیه‌ی شخصیت‌ها اکثراً کاریکاتوری افراطی هستند که تنها مأموریتشان در زندگی اذیت کردن تد است. تد به شدت دروغگو و خالی‌بند است. شبیه شخصیت بازیل فالتی با بازی جان کلیز در فالتی تاورز.

ژانر: کمدی اشتباهات، شخصیت اصلی دروغگو، اشارات مذهبی، سورئال، اپیزودی


انیمه را به چشم سیتکام تماشا کنید


سریال‌های طنز ژاپنی به خاطر بازی اغراق‌شده و موقعیت‌های ابزورد و سورئالی که به وجود می‌آورند محبوب انیمه‌بین‌ها هستند. سریال‌هایی مثل Gintama و One Punch Man و Danshi Koujousei no Nichijou به عنوان سریال طنز شناخته می‌شوند ولی شاید طرفداران سیتکام انیمه‌های طنز را به این چشم نگاه نکنند.

سیتکام یعنی کمدی موقعیت و راستش کمتر کمدی‌هایی در موقعیت‌های جالب‌تر از پیرنگ انیمه‌ها ممکن است اتفاق بیفتند. به خصوص ژانر‌هایی مثل Slice of Life که فرمول‌های استانداردی دارند. مثل Maid-Sama و Sket Dance و Saiki Kusuo no Ψ-nan که زندگی معمولی دبیرستانی را نشان می‌دهند. ولی اگر احیاناً طرفدار موقعیت‌های کمی عجیب‌تر باشید پیشنهاد من این است:

سیتکام

Space Dandy: اسپیس دندی سریال علمی‌تخیلی اپرای فضایی از سازنده‌ی کابوی بیباپ است که در پیرنگ مشابه داستان کابوی بیباپ می‌گذرد فقط درجه‌ی ابزورد بودن و دیوانه‌وار بودنش ده برابر شده است. سریال به صورت اپیزودی مشابه سریال‌های سیتکام انیمیشنی آمریکایی است. از همان‌هایی که آخر هر قسمت کل دنیا ری‌ست می‌شود. برای همین اگر دیدید آخر قسمت اول زامبی آپوکالیپس می‌شود و همه می‌میرند زیاد نگران نباشید.

متد طنز: بیشتر داستان حول محور پیرنگ‌ها و محیط‌های عجیب و غریب می‌گذرد که به قدری ابزورد و عجیب هستند که خنده‌دار می‌شوند. تقریباً هیچ‌چیز داستان دندی طبق فرمول پیش نمی‌رود و همین موضوع جذابش می‌کند. موضوع دیگر شخصیت خود دندی است که حسابی لاسو و خالی‌بند است.

ژانر: سورئال، ابزورد، شخصیت اصلی دروغگو، اپیزودی

سیتکام

Konosuba: یک پسر اوتاکو می‌میرد و در دنیایی بیدار می‌شود که شبیه ستینگ بازی‌های RPG است. همه‌ی موجودات فانتزی واقعی هستند و همسفرانش یک دختر ساحره است که فقط یک جادو بلد است که در طول روز یک بار می‌تواند از آن استفاده کند و به قدری جادویش قوی است که بعد از استفاده از آن به یک روز استراحت نیاز دارد، یک پالادین مازوخیست و یک الهه‌ی آب کودن هستند.

متد طنز: هجو کلیشه‌های ژانر فانتزی یکی از نقاط قوت این سریال است. به خصوص که ژانر گیر افتادن شخصیت اصلی در یک دنیای بازی نقش‌آفرینی فانتزی یک مقدار تکراری شده است. از سائو تا لاگ هورایزن تا گریمگار، همگی فرمول تقریباً ثابتی دارند. در نتیجه هجو همان فرمول موقعیت‌های بانمکی را ایجاد می‌کند.

بیشتر بخوانید: انیمه در مقام گیم: رویاهایی که محقق نمی‌شوند

ژانر: فانتزی، ویدئو گیم، شخصیت اصلی دروغگو، هجو

هوزوکی

Hoozuki no Reitetsu: داستان در مورد این است که مدیریت جهنم به صورت سنتی جواب نمی‌دهد و بزرگان جهنم تصمیم می‌گیرند یک مدیر اجرایی یا همان به قول خودمان مدیر عامل تازه منصوب کنند که جهنم را به قرن بیست‌ویکم بکشاند و مدیریت آن را مدرنیزه کند. تنها کسی که می‌تواند این کار را بکند هوزوکی است. شخصیتی سرد و بی‌رحم که کارش را بلد است و با دقت جراح‌وارانه‌ای به انجام می‌رساند.

متد طنز: شاید بهترین توصیف برای این انیمه طنز کارمندی است. سریال ترکیبی از مانگاها‌ی طنز کارمندی با قصه‌های فولک ژاپنی است که با ملات طنز سیاه در هم تنیده شده‌اند. در حالی که داستان در آرامش و به کندی به پیش می‌رود و لحظه‌ای که انتظارش را ندارید کل انرژی داستان در یک نقطه جمع می‌شود و به قولی مشت آخر را می‌زند.

ژانر: سوپرنچرال، طنز کارمندی، قصه عامیانه، طنز سیاه، اپیزودی


سیتکام‌هایی در مورد فرهنگ عامه ببینید


خود تلویزیون بیشتر از هر رسانه‌ی دیگری فرمول‌های ثابت خودش را هجو می‌کند و به صورت متا به خودش ارجاع می‌دهد. فرهنگی که حول محور رسانه شکل گرفته و دانستن آن شبیه یک جور مذهب/خرده‌فرهنگ شده است. برای همین برای کسانی که به این فرهنگ آشنا هستند سیتکام‌هایی که به همان فرهنگ اشاره دارند و آن را مسخره می‌کنند جالب است. شبیه کاری که فادر تد با مذهب می‌کند که احتمالاً برای خود کاتولیک‌ها بانمک‌تر از هرکس دیگری است. به شرطی که بیش از حد آن را جدی نگیرند.

سریال‌های متا یا سریال‌هایی که به طور افراطی ارجاعات رسانه‌ای دارند نیاز به تماشای چندباره دارند ولی قول می‌دهم همانقدری که رویشان سرمایه‌گذاری کنید برگشت خواهید داشت. حتی بعد از مدتی خودشان آن سریالی می‌شوند که چند بار می‌توانید تماشایشان کنید. سریال‌هایی مثل Solar Opposites و Community و What we do in the Shadows از جمله شاهکارهای این ژانر هستند و تقریباً آشنا هستند. پیشنهاد من هم این دو سریال است:

آرچر

Archer: سریال در زمانی نامعلوم در اوج جنگ سرد میان آمریکا و شوروی می‌گذرد و در مورد یک اداره جاسوسی پیمان‌کاری در خاک ایالات متحده است که بهترین و خطرناک‌ترین جاسوس بین‌المللی، استرلینگ ملوری آرچر در آن مشغول به کار است. سریال‌های جاسوسی معمولاً در مورد هیجان و تعقیب و گریز و تیراندازی هستند ولی آرچر یک سریال طنز کارمندی است که اگر در فرمت شبه‌مستند بود شاید می‌توانست شبیه آفیس یا مدرن فمیلی باشد.

متد طنز: مشخصاً ارجاعات به فرهنگ عامه و سینما یکی از مهم‌ترین نقطه قوت‌های سریال است ولی طنز کارمندی و روابط درون اداره‌ی جاسوسی ISIS هم نقطه قوت سریال است. شخصیت اوتیستیک و اعصاب‌خردکن و خودخواه خود آرچر. ولی چیزی که به خصوص سریال را جذاب می‌کند شخصیت‌های فرعی قوی داستان است. همه‌ی شخصیت‌های داستان به یک اندازه مهم هستند و آرک داستانی خودشان را دارند و همگی واقعاً خنده‌دار هستند.

ژانر: جاسوسی، هجو، انیمیشن، طنز کارمندی

اسپیسد سیتکام

Spaced: خیلی قبل‌تر از این که ادگار رایت فیلم اسکات پیلگریم را بسازد یا قبل از این که به خاطر سه‌گانه‌ی کورنتو معروف شود، سریال اسپیسد را ساخته بود. سریالی که در مورد یک کمیک‌آرتیست و یک نویسنده است که هر دو در زندگی‌شان به قعر چاه سقوط کرده‌اند و با تظاهر به این که یک زوج هستند یک آپارتمان اجاره می‌کنند. سریال همه‌جور ارجاع ممکن به دنیای گیم و کمیک و تلویزیون و سینما دارد و یکی از کارهای جالبی که می‌توانید بکنید این است که زیرنویس ارجاع‌دار سریال را دانلود کنید که دقیقاً در مورد ارجاعات هر صحنه توضیح می‌دهد. اگر هم از دانش خودتان نسبت به فرهنگ عامه مطمئن هستید این سریال چالش بانمکی است.

متد طنز: ارجاعات مداوم سریال به رسانه، شخصیت‌های فرعی بانمک و البته دوگانه‌ی نیک فراست و سایمون پگ که بعده‌ها در سه‌گانه‌ی کورنتو هم مدام حاضر هستند.

ژانر: دو رفیق، هجو


بین کمدی درام‌ها هم سیتکام خوب پیدا می‌شود


سریال‌های درام طنز مثل The end of the F***ing World و Fleabag معمولاً ترکیبی از تلخی و طنز هستند یا در Bojack Horseman و Undone بیشتر دردناک و غم‌انگیز هستند و این وسط یک‌سری موقعیت طنز هم دارند. شاید همیشه تماشا کردنشان به صورت سیتکام ممکن نباشد ولی بعضی‌هایشان با پیرنگ داستانی‌شان کاری می‌کنند که در نهایت وسط غم و غصه می‌زنید زیر خنده.

بعضی‌وقت‌ها هم مثل The Marvelous Mrs. Maisel یا Russian Doll سریالی هستند که پیرنگ طنز دارند و دقیقاً نمی‌شود اسمشان را سیتکام گذاشت و به‌جای سیتکام تماشایشان کرد. ولی به هر ترتیب اگر از سیتکام‌های تکراری خسته شده‌اید فکر بدی نیست سراغ فرمت روایی کمدی درام بروید. پیشنهاد من این دو سریال است:

میس‌فیس

MisFits: صاعقه می‌زند یا رادیواکتیو یا جادو مهم نیست ولی شخصیت‌های اصلی داستان که همگی در یک مرکز بیگاری کمک‌اجتماعی مخصوص خرده‌جرائم شهروندی است یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوند و متوجه می‌شوند قدرت‌های ابرقهرمانانه دارند. به خاطر این که لزوماً هیچ‌کدام وجدان و مسئولیت‌پذیری اجتماعی قلمبه‌ای ندارند با این قدرت‌های عجیب و مرموز خودشان کار خاصی نمی‌کنند و صرفاً در ماجراهای روزمره گیر کرده‌اند. تا این‌که به تدریج به ابرقدرت‌های دیگر مواجه می‌شوند.

متد طنز: قدرت‌های جادویی تازه شخصیت‌های اصلی موقعیت‌های غیر منتظره‌ای ایجاد می‌کند که در نتیجه شاید متد اصلی سریال برای طنز همان کمدی موقعیت باشد (چه تصادف جالبی). منتها به گواژگی (Irony) این که شخصیت‌هایی با این میزان کم از مسئولیت‌پذیری اجتماعی در نهایت این قدرت‌ها را پیدا می‌کنند هم جالب است. احتمالاً ابرشرورها همینطوری زاده می‌شوند.

ژانر: کمدی-درام، علمی‌تخیلی ابرقهرمانی، طنز سیاه

سیتکام

After Life: در این آخرین ساخته ریکی جرویس او نقش تونی را بازی می‌کند که در عنفوان میان‌سالی همسرش براثر سرطان پستان می‌میرد و برای همین زندگی‌اش زیر و رو می‌شود. تونی تصمیم می‌گیرد خودکشی کند منتها در نهایت به این نتیجه می‌رسد که می‌خواهد زندگی کند و آنقدری زنده بماند که دهن دنیا را سرویس کند و انتقامش را از چرخ گردون بگیرد. برای همین تبدیل به شخصیت اعصاب‌خردکنی می‌شود که همه‌ی اطرافیانش را عاصی کرده. مشکل اینجاست که همه به‌جای این که تونی را به حال خودش رها کنند سعی می‌کنند از او آدم بهتری بسازند.

متد طنز: بیشتر ساخته‌های ریکی جرویس طنز موقعیت‌ هستند با چاشنی طنز سیاه و بازی با فرمت‌های روایی معمول. این سریال هم استثنا نیست. اینجا هم سعی می‌کند جور دیگری به مسائل نگاه کند و به عنوان یک ناباور با کار دنیا کنار بیاید و دست از انتقام گرفتن از خودش بردارد. شخصیت اصلی داستان مثل همیشه روی اعصاب است. البته نه در حد دیوید برنت.

ژانر: کمدی درام، طنز سیاه، طنز کارمندی


بعضی از سیتکام‌های قدیمی کهنه نمی‌شوند


به اصطلاح این‌ها سیتکام‌های کلاسیکی هستند که حسابی پا خورده‌اند و تراش خورده‌اند و الماس‌هایی هستند که با گذشت زمان از ارزششان کم نمی‌شود و با این وضعیتی که کیفیت غالب سریال‌های جدید دارند روزبه‌روز ارزشمندتر هم می‌شوند.

از سریال‌هایی مثل Fraiser و Cheers و امثالهم صحبت می‌کنم که با هر بازگشتشان به سرویس‌های استریم همچنان دیدنی‌ هستند و در نسل‌های مختلف طرفداران خودشان را دارند. تأثیرشان را روی نسل‌های بعد گذاشته‌اند و ساین‌فیلدها و فرندزها را به وجود آورده‌اند. ولی حتی بین آن قدیمی‌ترها هم سریال‌هایی پیدا می‌شود که کمتر دیده شده‌اند و سعی کرده‌اند روی فرمول آشنای سیتکام پیچش‌های جذاب بزنند و این موضوع جواب داده. از Fawlty Towers که صدر اکثر لیست‌های بهترین سیتکام‌های تاریخ قرار دارد بگیرید تا سریال‌های آشناتری مثل South Park و فمیلی گای و سیمسون‌ها که فصل‌های اولشان هنوز بهتر از فصل‌های آخرشان است. پیشنهاد من برای سیتکام‌های قدیمی متفاوت این است:

الو الو

Allo Allo: سریال در اوج جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه به دست آلمان می‌گذرد و در این بین شخصیت اصلی داستان یک صاحب مهمانخانه فرانسوی است که کارش خدمت‌رسانی خاک‌برسری به افسرهای نازی مستقر در شهرشان است. زندگی حتی در سخت‌ترین شرایط مثل اشغال کشور هم باید ادامه پیدا کند. منتها رنه آرتوای صاحب کافه رازی دارد: کافه او در ضمن یکی از خانه‌های امن ارتش مقاومت فرانسه است. دو خلبان نیروهای متفقین در بالاخانه‌اش مخفی شده‌اند و زیر تخت مادرخانم علیلش یک بی‌سیم هست که مستقیم به لندن وصل می‌شود.

متد طنز: جرمی لوید و دیوید کرافت سریال‌های طنز زیادی ساخته‌اند. از جمله Are you being served و در نتیجه در ساختن سیتکام‌هایی در مورد ستینگ اشتباهات و سوءتفاهم‌های کلامی واقعاً ماهر هستند. در این داستان به خصوص اما ماجرا سر سرقت یک تابلوی نقاشی بسیار ارزشمند و فروش آن به هیتلر می‌چرخد و نجات دو خلبان متفقین و برگرداندن آن‌ها به خاک بریتانیا آن هم وسط درگیری بین کمونیست‌ها و نازی‌ها.

ژانر: تاریخی، جنگ جهانی دوم، کمدی اشتباهات، جاسوسی، ابزورد

بلک ادر

Black Adder: اگر مستر بین را دوست دارید احتمالاً از این سریال دیگر روئن ادکینسون خوشتان نیاید چون اینجا خیلی قبل‌تر از این که در نقش مستر بین سکوت اختیار کند و به کمدی فیزیکی رو بیاورد نقش بلک ادر را بازی می‌کرده. خاندان بلک ادر در طول تاریخ بریتانیا حضور داشته است و در هر دوره نقش مهمی ایفا می‌کرده. البته در نهایت حضور و نقش این خاندان به علت خصومت شخصی از تاریخ به طور کامل پاک شده است. در این سریال که چهار فصل دارد و هر فصل در یک دوره از تاریخ بریتانیا می‌گذرد افراد خاندان بلک ادر و بولدریک را دنبال می‌کنیم.

متد طنز: همانطور که گفتم انتظار طنز فیزیکی نداشته باشید. تمام سریال اشارات و طعنه‌های بانمک به تاریخ است. بجز ارجاعات تاریخی و هجو بخش مهمی از طنز داستان در تضاد عمیق بین شخصیت بولدریک و شخصیت بلک ادر می‌چرخد که یکی به شدت باهوش و مکار و دیگری احمق است و حماقتش در نهایت کار دست دیگری می‌دهد و نقشه‌ها را نقش بر آب می‌کند. البته فصل اول سریال در کل با سه فصل بعدی فرق دارد و این رابطه بین بلک ادر و بولدریک در فصل اول برعکس است. من خودم طرفدار فصل اول هستم ولی سه فصل بعدی و قسمت ویژه‌ی کریسمس هم دیدنی است.

ژانر: تاریخی، کمدی اشتباهات، ابزورد، دو رفیق، هجو


سیتکام سورئال را هم امتحان کنید


از همان لحظه‌ای که سریال‌های سیتکام شکل می‌گیرند در کنارشان ژانری مهم رشد می‌کند به نام سیتکام سورئال که احتمالاً معروف‌ترینشان Monty Python Flying Circus باشد و از سریال‌های جدیدتر همین ژانر می‌شود به Black Books و Green Wing اشاره کرد که هر دو واقعاً خوب هستند و اگر ندیده‌اید حتی می‌توانید قبل از دو پیشنهاد دیگرم از همین دو سریال شروع کنید.

این ژانر هواداران خودش را دارد ولی بهتان حق می‌دهم که از آن گریزان باشید و با دیدن تنها یک قسمت از هر یک از سریال‌های این ‌ژانر آن‌ها را کنار بگذارید چون تماشا کردنشان به انرژی زیادی نیاز دارد و وقت زیادی می‌برد که دقیقاً با چارچوب روایی داستان کنار بیایید و شخصیت‌ها را در جای مناسبش قرار دهید و خط داستانی را (با فرض این که اصلاً همچین چیزی وجود داشته باشد) پیدا کرده و دنبال کنید.

بیشتر بخوانید: درباره‌ی لوئی سی.کی ؛ دکتر جکیل کمدین بهتری‌ست یا مستر هاید؟

ولی اکثر این سریال‌ها شبیه خواندن کتاب‌های خیلی سنگین و سخت هستند. اگر برایشان وقت و انرژی بگذارید چیزی که تحصیل می‌کنید و بهتان برمی‌گردد چندین برابر لذت بخش است. فقط باید کمی تحمل داشته باشید و دل به دلشان بدهید و مقهور ظاهر عجیب و شترگاوپلنگشان نشوید. در نهایت درون‌مایه‌شان چیزهای دردسترس و قابل فهم انسانی است. پیشنهاد من برای سیتکام سورئال این است:

سیتکام

Man Seeking Woman: شاید فکر کنید همه سیتکام‌های سورئال بریتانیایی هستند و این بخش جدایی‌ناپذیر و لازمه‌ی این ژانر باشد که اینطور نیست. این سریال این قضیه را ثابت می‌کند. سریالی در مورد تمامی کلیشه‌های روابط مرد و زن که این کلیشه‌ها و طعنه‌های ژبانی را از طعنه به موجودات ملموس فیزیکی تبدیل می‌کند.

متد طنز: داستان خیلی ساده است. هر اپیزود داستان در مورد یکی از کلیشه‌های معمول رابطه‌ی عاشقانه است. مثلاً شما از کسی جدا شده‌اید و حالا می‌خواهید یک بار دیگر به میدان قرار گذاشتن و پیدا کردن آدم جدید پا بگذارید، دوست‌دختر سابقتان یک آدم جدید برای خودش پیدا می‌کند که شخص خود هیتلر است. نه این که شبیهش باشد بلکه خود خود هیتلر است که به آرژانتین پناهنده شده و زنده مانده و حالا به آمریکا آمده و دوست‌پسر جدید دوست‌دختر سابق شماست.

سریال طعنه‌های کلامی معمول را می‌گیرد و آن‌ها را به واقعیت تبدیل می‌کند. موقعیت‌هایی می‌سازد که در آن استعاره‌ها و توصیف‌ها مابه‌ازای خارجی و حقیقی دارد. با این تفاوت که جاش شخصیت اصلی داستان گویا تنها کسی است که این موضوع را درک می‌کند و برای کسی مهم نیست هیتلر اینجا چکار می‌کند.

ژانر: کمدی سورئال

آکوئا تیم هانگر فورس

Aqua Teen Hunger Force: یک… بسته سیب‌زمینی سرخ‌کرده و یک میلک شیک و… گوشت قلقلی… اممم… چی شد؟

متد طنز: سریال در واقع اپیزودی است و هر اپیزود داستان مجزایی دارد. البته داستان‌ها دقیقاً منطق روایی خاصی ندارند ولی با خط نازکی از خواسته‌هایی که شخصیت‌های اصلی دنبال می‌کنند یا به قولی اراده‌ی آن‌ها به دنبال کردن چیزها (مثلاً این که توی استخر سرهمی حیاط پشتی همسایه‌شان آبتنی کنند آن هم به هر قیمتی که شده) به پیش می‌رود.

یکی از نقطه‌قوت‌های داستان شخصیت‌های روی‌اعصاب شخصیت‌های اصلی است. منتها گروهی از شخصیت‌های فرعی تکرارشونده هم وجود دارند. به طور مثال پروفسوری که اول هر قسمت به نظر می‌رسد اختراع شیطانی تازه‌ای دارد که تقریباً ۹۹ درصد مواقع تأثیری روی داستان آن قسمت ندارد و هیچ ربطی به چیزی ندارد (فکر کنم یک قسمت از سریال اینطور نیست و اختراع پروفسور روی داستان آن قسمت تأثیر مستقیم دارد) یا اشکال هندسی‌ای که مثلاً‌ آدم‌فضایی هستند.

تصور کنید سازنده‌های ساوث پارک و باب اسفنجی با هم همدست شوند و تصمیم بگیرند روبات چیکن بسازند ولی اسید مصرف کرده‌اند. همچین چیزی.

ژانر: کمدی سورئال

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. یاسین

    به عنوان کسی که تمام عمرش رو با سیتکام‌ها گذرونده و سیتکاما براش همدم روزهای تنهایی و خستگی بوده و هزارتا لیست رو زیر و رو کرده به جرئت می‌تونم بگم متفاوت‌ترین لیستی بود که دیدم. بسیار خوشمان آمد از طرز نگاه نگاه شما به سیتکام‌ها و چیزی که اصلا توقعش رو نداشتم هم حضور انیمه‌ها بود. تشکر از پست خوبتون

    1. فرزین سوری

      ارادت آقا :دی

  2. علی

    عجب لیست خوبی دمتون گرم

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی