مجموعه‌ای از بهترین تصویرگری‌های جلد کتاب «آیا اندرویدها خواب گوسفندبرقی می‌بینند؟»

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

فیلیپ کی دیک در طول حیاتش ۴۴ رمان و ۱۲۰ داستان کوتاه نوشت که در بسته‌بندی‌ها و مجموعه‌های مختلفی عرضه شدند. از این رو مجموعه‌ای عظیم از تصویرگری و طرح جلد برای آثارش موجود هستند که از این جمله در زمره‌ی بهترین تصویرگری‌های ادبیات علمی‌تخیلی قرار می‌گیرند.

بسیاری از منتقدین، خوانندگان ادبیات ژانری و نویسنده‌های هم‌کیش فیلیپ کی‌ دیک، معتقدند بهترین اثرش و تنها کتابی که می‌توان اسم شاهکار را رویش گذاشت، «ارباب قلعه‌ی رفیع» است. کتاب در مورد این است که چه می‌شد اگر به جای متفقین، نیروهای اتحاد فاشیستی آلمان و ژاپن و ایتالیا پیروز جنگ می‌شدند. اما داستان به جای تمرکز روی تاریخ موازی و طرح پیش‌بینی‌ در مورد جهان تحت سیطره‌ی فاشیسم که مشابهش را می‌توانید در مقاله‌های آینده‌پژوهی‌‌گونه بخوانید، مقیاس بسیار نزدیکی در مورد زندگی ۴ انسان است که در این فضای فونوستالژیک (در گمانه‌زنی تاریخی‌ای که هرگز رخ نداده است) زندگی می‌کنند. نبوسوکه تاگومی (رئیس شرکت واردات ژاپنی)، رابرت چیلدن (صاحب مغازه‌ی آنتیک)، فرانک فرینک (یهودی سابق، جاعل آنتیک فعلی) و همسر سابق فرانک، جولیانا (به نام خانوادگی‌اش در کتاب اشاره نمی‌شود و در سریال کرین در نظر گرفته شده، معلم جودو). کتاب در نقدش از فاشیسم پوشیدگی نمی‌کند. ولی در زیر می‌توانید طرح جلد کتاب در کشورهای مختلف را با هم مقایسه کنید. از چپ به راست: آلمان، آمریکا، هلند، ژاپن و ایتالیا.

مشاهده می‌کنید که تصویرگری نسخه‌های آمریکایی و ژاپنی به وضوح به موضوع فاشیسم پرداخته‌اند. ولی جلد کتاب در سه کشور دیگر اشاره‌ای به موضوع واقعی کتاب ندارد و به سیاق تصویرگری داستان‌های مجلات زرد سای‌فای دهه‌های گذشته است. البته قابل اغماض است از آن جهت که مسئله‌ی نازیسم در آلمان و ایتالیا و هلند مسئله‌ی پیچیده‌ایست. کوچک‌ترین اشاره به آن احساسات ضد و نقیضی را در مخاطب بیدار می‌کند که لزوماً مورد نظر ناشر نیست.

همین تفاوت ظاهر برای سایر آثار دیک هم دیدنی است. تصویرگری برای ادبیات علمی‌تخیلی به زعم من کار سختی است. از سویی سنت تصویرگری پالپ‌-فیکشن برای آثار دوره‌ی طلایی معمول بودند و پر بودند از انواع بزرگنمایی‌های بصری و طرح‌های کیچ به ظاهر معنی‌گرا. عدد قابل توجهی‌شان هرزه‌نگاری نیمه‌محافظه‌کارانه برای جلب مخاطب کم‌سن‌وسال‌تر بودند که مشابهش را در طراحی پوستر‌های سینمایی هم‌دوره‌شان می‌توان مشاهده کرد. در همان دوره‌ی زمانی هم پیش می‌آمد که برای ادبیات علمی‌تخیلی از طرح‌های مینیمالیستی و معنی‌گرایانه استفاده کنند. موضوعی که امروز برای نسخه‌های ویژه‌ی ده‌سال و بیست‌وپنج‌سال و پنجاه‌سال و صدسال بعضی از کتاب‌های مشهورتر اتفاق می‌افتد. ولی این که تصویرگری معنی‌گرایانه تا چه حد می‌تواند روح داستان را تصرف کرده و به نمایش بگذارد، همیشه به یک ترتیب نیست. برای برخی از آثار علمی‌تخیلی این اتفاق بارها و موفقیت‌آمیز رخ داده و برای برخی هرگز میسر نشده است. از سویی این واقعیت وجود دارد که تصویرگران ممکن است هرگز علاقه‌ای به خواندن خود این ادبیات نداشته باشند و تنها با چند کلیدواژه سراغ طرح زدن برای یکی از آثار علمی‌تخیلی بروند و حاصلش تصویری باشد که هیچ ربطی به کتاب نداشته باشد.

(رمان «جهانی که جونز ساخت»، که در آن شخصیت اصلی داستان یک انسان جهش‌یافته‌ی پری‌کاگ (دارای قدرت آینده‌بینی به خاطر جهش ژنتیکی) است که به دیکتاتوری توتالیتر بدل می‌شود. بعضی جلدها تصویر شومی از جونز ارائه می‌دهند که مطابق تصویریست که دیک به دست خواننده می‌دهد و در برخی تصویرگری‌ها هم جونز آدم بانمک و بی‌خطری به نظر می‌رسد. به جلد ایتالیایی (سفید) دقت کنید. مشخصاً ارتباطی با متن کتاب ندارد و تنها ملهم از عنوان داستان است)

البته هیچ دلیلی وجود ندارد که تصویر روی جلد یک کتاب ربطی به محتوای درونش داشته باشد. این که همین موضوع تا چه حد ناشی از سیاست‌های ناشر/فروشنده و تا چه حد حاصل فاصله‌ی بین آرتیست و اثر است جای بحث دارد. محتمل است که مسئله به ارتباط یک جامعه و اهالی فرهنگش با ادبیات ژانری برگردد. اگر آن را موضوعی سخیف مناسب کودکان بداند، طرح جلدهای کودکانه را برایش مناسب خواهد دانست. اگر آن را ادبیات مخصوص نوجوان تازه‌بالغ تشخیص بدهد، طرح جلدهایش جوری است که او را تشویق به باز کردن لای کتاب بکند. اگر هم به نظر ناشر و خواننده برسد که علمی‌تخیلی ژانر جدی است و به درد آدم‌های جدی می‌خورد، طرح جلد جدی برایش می‌زنند. این که هر کدام از این نظرات تا چه حد درستند، قابل پیش‌بینی نیست. واقعیت این است که علمی‌تخیلی هم مثل هر نوع ادبیات دیگری است. آثار خوب و بد مناسب گروه‌های سنی مختلف دارد و برای خیلی از آثار لستر دل‌ری یا آرتور سی کلارک یا آسیموف، همان جلد پالپ‌فیکشن هم زیاده‌روی است. خیلی جاها هم جلدهای معناگرایانه‌ی پیچیده‌ی روی جلد، هیچ ارتباط معناداری با فحوای کتاب ندارند. در این لینک می‌توانید ۶۵۰ طرح جلد آثار فیلیپ کی دیک از سراسر جهان را تماشا کنید تا ببینید چطور طرح و محتوای بصری کتاب‌های دیک با تغییر جغرافیا، عوض می‌شود. مجموعه‌ای که رتروفیوچریست‌ها به خصوص باید ازش خوششان بیاید.

«آیا اندرویدها خواب گوسفندبرقی می‌بینند» دیگر رمان سرشناس دیک است و به اعتباری، این شهرت را مدیون اقتباس سینمایی ریدلی اسکات به نام «بلیدرانر» است. خود اسم و مضمون داستان باعث شده که طراحی جلد‌های چشم‌گیری برای کتاب به دست بیاید. از طرح‌های کاملاً بی‌ربط از چند گوسفند که با رنگ‌های جذاب کنار هم قرار گرفته‌اند، تا طرح اندرویدهای مغمومی که به افق خیره هستند تا طرح‌هایی مثل نسخه‌ی ژاپنی و آلمانی (دو طرح انتهای سمت چپ) که سعی می‌کنند به مضمون پیچیده‌ی داستان اشاره کنند. در ادامه بعضی از این طرح جلد‌ها را می‌بینید:

بیشتر بخوانید: خرده‌جهان‌های نفرینی فیلیپ کی دیک


سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • سرد

    نویسنده: النا رهبری
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید