انیمه: خونسردی هوزوکی Hoozuki no Reitetsu
از وضعیت جهنم و از این قبیل چیزها
اگر جهان ما، جهان زندگان، یک سیستم کپیتالیستی مصرفگرای بزرگ است که از شدت جمعیت دارد رو به انفجار میرود، احتمالاً بعید است که جهنم را به شیوهی کدخدامنشی قدیم بشود اداره کرد. مدیران جهنم هم این موضوع را به خوبی با درایت و کیاست کمنظیر خود دریافتهاند. جهنم باید تغییر کند و جهنم مدتی است که تغییر کرده. جهنم حال حاضر به شیوهی یک ادارهی بزرگ مدیریت میشود که قصدش فقط و فقط ایجاد رضایت… نه… ایجاد عذاب در مشتری است. مغز متفکر پشت این تغییرات هم البته کسی نیست جز «هوزوکی» مدیر اجرایی جهنم. دیوی گرز به دوش به شدت مقرراتی و سادیست و ماکیاولیست که هیچ وقت خونسردیاش را از دست نمیدهد. و مانگا و انیمهی «خونسردی هوزوکی» شرح ماجراها و بگومگوهای بیشمار هوزوکی با زیردستان بیشمارش و البته رییس بیلیاقتش شاه انما، مدیر کل از زیر کار در روی جهنم است.
وقتی صحبت از اکسپوزیشن میکنیم، سریع داد هر داستانخوان و فیلمبین و بازیباز عاقلی در می آید. اگر معنای اکسپوزیشن را نمیدانید این طور در نظر بگیرید، که شخصیت داستان بیمقدمه و بدون دلیل منطقی خاصی ناگهان فهرستوار به شرح دنیای داستان و مقررات دنیای داستان با لحنی یکنواخت بپردازد، اگر به چنین چیزی برخوردید تبریک میگویم؛ شما در حال خواندن یا گوش کردن به یک اکسپوزیشن هستید. اگر شما هم دادتان در آمده راستش حق دارید چون اکسپوزیشن معمولاً یا ناشی از تنبلی نویسنده است یا کارنابلدیاش. و شاید جا بخورید اگر بگویم «خونسردی هوزوکی» مجموعهای پیدرپی از این اکسپوزیشنهاست. اما فرار نکنید. چون اتفاقی که میافتد کاملاً متفاوت از چیزی است که انتظارش را دارید.
هر اپیزود سری فرمت ثابتی دارد. کاراکترهای داستان به جا یا بخشی از جهنم میروند و اگر هوزوکی از اول همراهشان نباشد آن جا با هوزوکی روبرو میشوند. گفتگویی شکل میگیرد و در این بین یکی از کاراکترها شروع میکند به توضیح دادن. توضیحاتی که در نگاه اول ترکیبی از داستانهای فولک و شرح دنیای خیالی ساختهشدهی مانگا و انیمه به نظر میرسد. اما همین طور که گفتگو پیش میرود میفهمید که چیزی این بین طبیعی نیست و گفتگویی که در ابتدا به نظر میرسید شرح یک روند کارمندی ساده یا تعریف یک داستان فولک ساده شده باشد یک سر تبدیل به چیز دیگری شده. بگو مگوی کاراکترها سر احمقانهترین مسائل شروع میشود و حکایتهای فولک پندآموز در مسلخ راویانش سلاخی میشود. نتیجه شاید یکی از بهترین مانگاها و انیمههای سیتکام این سالهاست. اگر بشود تعریفش کرد ترکیبی از کمدیهای بریتانیایی هوشمندانه که با مانگاهای ترسناک ژاپنی ترکیب شده و چاشنی غلیظی از مانگاهای سیتکام کارمندی هم در خود دارد. در نهایت حاصل کمدی کوچک و سرزندهای دربارهی مرگ و روزمرگیهاست و همهی اینها مدیون اکسپوزیشنهایی است که بخش اعظم انیمه و استراتژیهای آن را تشکیل میدهند. اکسپوزیشنهایی که به نقششان همان ابتدا خیانت کردهاند و بیشتر از این که چیزی را توضیح دهند این توضیح دادن را آگاهانه و عامدانه به ریشخند میگیرند. اکسپوزیشنهایی که اول همه چیز را میخواهند عاقلانه و روی حسابکتاب جلوه دهند اما درست زمانی که گارد خود را پایین آوردهاید ضربهی طعنهآمیز خود را میزنند.
پس حواستان را موقع خواندن یا دیدن «خونسردی هوزوکی» جمع کنید چون لحظهای که به نظرتان میرسد هیچ اتفاقی نمیافتد ممکن است ثانیهی بعدش مچ خودتان را بگیرید در حالی که از خنده رودهبر شدهاید و «خونسردی هوزوکی» تجربهای دربارهی همین لحظههاست.
-
دست مریزاد. نوشتهی خیلی باحالیه. هر چند من بدم نمیاومد یه مقدار بیشتری راجع به ستینگه بخونم. اون تیکهی اولش درخشان بود.
-
آم چطور بگم خیلی سخته در موردش نوشتن چون فضاهه فضای خیلی ممتد نیستی. یه سری آیتمای مانتی پایتنیه کار بیشتر با یه فضای گروتسک و سورئال کارمندی سیاه و کریپی. خیلی سخت می شه یه جایی ستینگه رو وصف کرد. یعنی چالشم موقع نوشتن درباره ش همین بود.
مثلاً خود هوزوکی سرگرمیش نگه داشتن یه جور گیاه به شدت کریپیه که سرش ماهی قرمزه و یارو ها یه سری جیغای هولناکی می کشن که ظاهراً بی معناست. و قضیه یه جور سرگرمی بورژوا طوره تو کل دنیاهه و مثلاً خیلی کیوت مسابقه می ذارن براش. دقیقه 1:17 همین تیزر پایین مطلب همین ماهی هان. بعد می فهمیم یه جا که آره این جیغا یه جور زبانن و اگه کسی که نباید بفهمه بفهمدشون یه بلای هولناکی سر دنیاهه میاد.
یا یه تیکه مثلاً در مورد بک استوری خود هوزوکیه که بچه بوده قربانی شده و اونم به جاهای عجیبی می ره.
یعنی می گم دوس داشتم بنویسم ولی سخت بود نوشتن در موردش خیلی طوری که حق مطلب ادا بشه
-