کتاب: اتحاد ثران Thrawn – Alliances
از همان ابتدا که دیزنی سکوئل کتاب Thrawn(اینجا بیشتر درموردش بخوانید) را معرفی کرد، میدانستم که قرار است داستانی رویایی بخوانم. ثران و دارث ویدر هردو شخصیتهای مورد علاقهی من هستند و بنظرم با فاصلهی خیلی کم از هم، بهترین ویلنهای جهان استاروارز نیز محسوب میشوند. تیموتی زان(خالق شخصیت ثران و یک سری از تاثیرگذارترین داستانهای استاروارز) با قلم فصیح و اعتیادآورش، اثری بیادماندنی و شگفتانگیز خلق کرده که به زیبایی هرچه تمام، تقابل این دو کاراکتر محبوب را نشان میدهد.
ماجرای کتاب در دو برههی زمانی متفاوت میگذرد (بصورت موازی):
بین اپیزود سوم و چهارم: گراند ادمیرال ثران به تازگی از نبرد آتولون/ Atollon بازگشته و با جلوهی بدِ شکست خفیف اما نگرانکنندهاش* دست و پنجه نرم میکند. امپراطور پالپاتین(دارث سیدیوس) که پریشانیِ قابل توجهی در فورس(A disturbance in the Force) از سمت مناطق ناشناخته(Unknown Regions) حس کرده، او را برای عملیاتی سرّی احضار میکند و به اجبار -احتمالاً برای تنبیه- مسئولیت اداره و کنترل ماموریت را همراه با لرد ویدر به ثران میسپارد.
هرچند در ظاهر ماموریتی ساده و سرراست بنظر میرسد اما اگر ذرهای شناخت از دارث سیدیوس داشته باشید، حتماً میدانید که باید لایههای مختلف و زیادی در بطن ماجرا قرار داشته باشد. در ابتدای کتاب قبل(Thrawn) متوجه این موضوع شدیم که خیلی سال پیش، ثرانِ جوان و آناکین اسکایواکر در سیارهای دور افتاده با یکدیگر ملاقات کردهاند؛ حالا حدس بزنید مقصد ماموریت پالپاتین کجاست؟ سیارهی باتو/Batuu، دقیقاً جایی که ثران و آناکین در دورهی کلونوارز/Clone Wars باهم ملاقات داشتند.
بقولی دارث سیدیوس میخواهد با یک تیر دو نشان بزند؛ هم وفاداری و وظیفهشناسی ثران را بسنجد و هم عمق وابستگیِ شاگردش نسبت به گذشته.
بین اپیزود دوم و سوم: پَدمه آمیدلا بخاطر گزارشی مشکوک از جداییطلبان(Separatists) -که یک ربطهایی به کنت دوکو هم دارد- قصد دارد راهیِ ماموریتی خطرناک شود. مدت زمان زیادی از ترکِ آسوکا تانو(فصل پنجِ Clone Wars) نگذشته و آناکینِ آشفته و غمگین باید دوریِ همسر دوستداشتنیاش را نیز تحمل کند. پَدمه بعد از کُلی رمانتیکبازیِ منجزکننده(اگر Attack of the Clones دیده باشید، صد در صد متوجهِ حرفم هستید.) بلاخره از «آنی» دل میکند.
اما متاسفانه بعد از گذشتِ زمان قابل توجهی، آناکین هیچ پیامی از پدمه دریافت نمیکند؛ پس خیلی خودسَر و فوری، دنبالِ معشوقهی عزیزش راه میافتد و در بینِ مسیر با یک فضاییِ غریب و فوقالعاده باهوش برمیخورد که خودش را به اسمی عجیب معرفی میکند: میثرانیورودو یا به اختصار… ثران.
*برای اطلاعات بیشتر دو قسمت آخرِ فصل سومِ سریال Star Wars: Rebels را تماشا کنید. هرچند ثران با در هم کوبیدنِ ارتش شورشیان به یک پیروزیِ نسبی دست یافت اما دخالتِ یک موجود غولآسای فورس ویلدر به اسمِ بِندو/Bendu نه تنها باعث شد خدمهی سفینهی Ghost از حملهی ثران جان سالم بدر ببرند بلکه خسارتی سنگین نیز به تجهیزات امپراطوری وارد کرد.
ارباب بیرحم تاریکی
تقابل و رابطهی استراتژیست نابغهی امپراطوری و اهریمن رعبانگیزِ تاریکی، فوقالعاده جذاب و حتی استرسزاست!
گراند ادمیرال ثران فردی کاملاً منطقی است که سعی دارد با پایین آوردنِ تلفات، شانس موفقیت را افزایش دهد. از این رو، بجای تنبیهِ شکست، به نوآوری و پیروزی پاداش میدهد. او مانند اروین رُمِل/Erwin Rommel (تئوریست نظامیِ آلمان نازی در جنگ جهانی دوم) اهداف و مقاصدش را به نحوی تنظیم میکند که فارق از هرگونه احساسات یا ایدئولوژی شخصی باشد. یعنی ممکن است کاملاً آگاهانه در راستای کسب اطلاعات نظامی، به دشمنان اجازهی حمله دهد یا ساعتها به مطالعه و بررسی هنر و فرهنگِ دشمنانش بپردازد.
و این خصوصیات به مشام لرد ویدر خوش نمیآید. ارباب سیث حوصلهی ایدهپردازی و چرندیاتِ سربازان را ندارد و ترجیح میدهد با کشتنِ یکی دوتا از کارکنان بیعرضه به باقی خدمه بفهماند که باید کارشان را به درستی انجام دهند. متُدهای ثران را ضعیف و ناکارآمد میبیند -خصوصاً بعد از شکستِ مفتضحانهاش در نبرد آتولون- و هر لحظه ممکن است سرِ آبیاش را از تنش جدا کند.
ولی هیچ چیز برای ویدر به اندازهی خاطرهی همکاری ثران و آناکین اسکایواکر نگران کننده نیست. اشارات گاه و بیگاه ثران به این موضوع نیز مشکوک بنظر میرسند… که شاید به نحوی(احتمالاً با استفاده از روش استنتاجی مشهورش) از هویتِ واقعی ویدر باخبر شده.
آی دُنت لایک سَند
رابطهی ثران و آناکین نیز بدون تنش و کشمکش نیست.
اسکایواکرِ جوان که از نظر روانی در موقعیتی مناسب قرار ندارد حالا مجبور شده یک فضاییِ رواعصاب(یا بقولی Smart-ass) را دنبال خود بکشد.
البته لازم به ذکر است که هردو طرف بعد از گذشتِ زمانی قابل توجه، به یکدیگر اعتماد میکنند و با کارکرد فکری همدیگر بیشتر آشنا میشوند. روش استدلال ثران به آناکین کمک میکند تا هوشمندانهتر برنامهریزی کند؛ اطلاعات زیاد و توان فیزیکیِ آناکین نیز گسترهی دید ثران را به مراتب افزایش میدهد.
تکاملِ شخصیتی آناکین از یک پسر عجولِ زودجوش -که فقط «دوست دخترم را میخوام» تو سرش میگذرد- به ژنرالی حسابگر و معقول، خیلی عالی روایت شده و به وضوح میتوانیم تاثیر ثران روی آناکین را حس کنیم؛ تاثیری که هنوز در وجودش بعنوان دارث ویدر باقی مانده.
ملکهی دیروز، سفیرِ امروز
پَدمه آمیدلا قطعاً جزو بهترین شخصیتهای استاروارز نیست(تازه اگر بخواهیم خیلی ارفاق کنیم.) و کمتر کسی او را بین کاراکترهای مورد علاقهاش قرار میدهد – مگر اینکه طرفدار(!) ناتالی پورتمن باشد.
خیلی تعجب کردم که در حینِ خواندن Thrawn Alliances حتی شخصیت پَدمه هم برایم جذاب و دوستداشتنی بود. خوشبختانه تیموتی زان بجای تمرکز روی معاشقهی غیرقابل تحمل آناکین و پَدمه، سعی کرده تا بیشتر به تواناییها، نقاط قوت و ضعف پَدمه بپردازد. مثلاً اینکه چطوری پَدمه از هوش هیجانی و مهارتهای دیپلماتیکش برای حل معماها و نجات خود از موقعیتهای ناخوشایند استفاده میکند.
بعد از خواندنِ Thrawn Alliances برای کتابِ جدید جانستون(نویسندهی کتاب آسوکا)، تحت عنوان Queen’s Shadow(روایت تبدیل شدنِ پدمه از ملکه به سناتور) هیجانزده شدم و امیدوارم جانستون از زان درس گرفته باشد.
هنر جنگ
یکی از نکاتِ جالب درمورد کتاب، تشویق خواننده به دقت بیشتر است. بسیاری از جزئیات و مواردِ ریز -که گاهی بیاهمیت بهنظر میرسند- نقش کلیدی در تغییرِ مسیر داستان ایفا میکنند و زان مانند سِر آرتور کانن دویل(خالق شرلوک هولمز) سعی میکند تا مفروضات لازم جهتِ استنتاج را از قبل در اختیار خواننده قرار دهد.
این موضوع فقط به حل معماها ختم نمیشود و به شناخت و انگیزهی شخصیتها نیز بسط پیدا میکند. لینک محوی که بینِ دو برههی زمانی وجود دارد با همین جزئیاتِ کلیدی قابل شناسایی است؛ توگویی کتاب به افراد بادقت جایزه میدهد.
البته باید این را هم اضافه کنم که Thrawn Alliances ویلنِ بیادماندنی و خاصی(شبیه به نایتسوان/Nightswan از رمان قبلی، Thrawn) ندارد. به هرحال تیموتی زان برای توسعه و کندوکاو شخصیتهای اصلی مجبور بود یک سری چیزها را فدا کند؛ ولیکن جذابیت و کششِ معمای داستان و شخصیتهای فرعی باعث میشود تا از این قضیه چشمپوشی کنید.
متاسفانه من اطلاعات زیادی از دوران Legends ندارم اما بعنوان کسی که اکثر کتابهای Canon را مطالعه کرده، میتوانم به جرأت بگویم که Thrawn Alliances روایتگر یکی از بهترین داستانهای استاروارز است و حتماً مطالعهاش را به تمام طرفداران توصیه میکنم.
-
ببخشید ادمین جان میخواستم سه گانه ثراون رو بخونم شما کتاب فروشی یا سایتی نمیشناسید که توش باشه میدونم ترجمه نشده ولی من مشکلی با زبان اصلی بودن ندارم.