اگر میخواهید وارد جهان جدید استاروارز شوید این راهنما را بخوانید!
یکی از دلایل اصلی محبوبیت استاروارز، تنوعِ آن در عرضهی عناصر داستانی و محیطی مختلف است. از کشمکشهای سیاسی و تقابل بین جمهوری و امپراطوری گرفته تا روایت حماسی خاندان اسکایواکر که احتمالاً برای خیلی از طرفداران استاروارز نقطهی ثقل است. لیست پیش رو -که مخلوطیست از کتابها، کمیکها و سریالهایی که مشمول دنیای کنون استاروارز میشوند- نیز به حدی متنوع و متفاوت است که با هر سلیقهای بتوانید از آن استفاده کنید؛ حتی اگر طرفدار استاروارز نیستید!
چندی پیش لیستی از داستانهای مختلف که شما را برای تماشای آخرین جدای آماده میکنند نوشتم و بنظرم آمد که جای یک راهنمای جمع و جور از دنیای کَنونِ* استاروارز -پس از ابتیاع امتیاز فرانچایز به دست کمپانی دیزنی- خالی است. (همچنین لیست پیشنهادی سفید از دوران Legends را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.)
از آنجایی که من متن زیر را براساس سلیقه و دید شخصی خودم تهیه کردم، قطعاً آثاری وجود دارند که مطالعه نکرده باشم یا اصلاً دوست نداشته باشم. شما با اضافه کردنِ نظر خود میتوانید به تکمیل شدنِ لیست کمک کنید.
*دنیایی منسجم و یکپارچه که زیر نظر کثلین کِندی (مدیر لوکاسفیلم) شکل گرفته و تا به امروز ادامه دارد.
Obi-Wan and Anakin
فرمت: کمیک (مینی-سریز)
برههی زمانی: بین اپیزود اول و دوم
تاریخ انتشار: 2016
همهمان از بچگیهای تخس آناکین در اپیزود یک بدمان میآید اما در کمال تعجب، آناکینِ نوجوانی که در این مجموعه میبینیم آزاردهنده نیست. او قوانین و اصول جدایها و جمهوری را با پرسشهای متداولش زیر سوال میبرد (اولین جرقههای شکل گیریِ دارث ویدر) و تمام تلاشش را میکند تا تبدیل به «منتخب»ی شود که کوای-گان جین (استاد اوبی-وان) در او دیده بود.
کمیک پنج قسمتیِ «اوبی-وان و آناکین» کوتاه، دلپذیر و چشمنواز (به لطف طراحیهای مارکو چِچِتو) است. اگر علاقمند به ماجراجوییهای کوتاه با ضربآهنگی سریع هستید، حتماً خواندنش را پیشنهاد میکنم.
The Clone Wars
فرمت: سریال انیمیشنی
برههی زمانی: بین اپیزود دوم و سوم
تاریخ پخش: ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴
سهگانهی پریکئول(اپیزود یک تا سه) را کمتر کسی دوست دارد و بدگویی از آن تبدیل به رسمی جاودانه بین طرفداران استاروارز شده. اما بیایید رو راست باشیم؛ با وجود اینکه پریکئولها فیلمهای خوبی نیستند اما هیچکس نمیتواند عناصر ارزشمندی که به لور این فرانچایز اضافه کردند را نادیده بگیرد: از سیث و قانون دو گرفته تا اشتباهات جدایها و دلیل سقوط جمهوری قدیم – که رایان جانسون از آنها برای داستان اپیزود هشتم استفاده کرد.
سریال محبوب و پرطرفدار کلون وارز تنها اثری بود که پیش از خریداری دیزنی درحال پخش بود اما در کنارِ فیلمها کَنون اعلام شد. چرا؟ چون نه فقط روایتگر یک سری از بهترین آرکهای جهان استاروارز است بلکه با استفاده از عناصری که درموردشان گفتیم، کاری میکند تا دیگر از پریکئولها بدتان نیاید! برای مثال آناکین اسکایواکری که در کلون وارز میبینیم به مراتب عمیقتر، پختهتر و باجذبهتر است؛ بطور خلاصه با شناختی که از آناکین پیدا میکنیم دیگر تغییر یکباره و بیمنطقش در اپیزود سوم عجیب و غریب بهنظر نمیرسد.
نه تنها کلون وارز پلاتهولها و مشکلات سه اپیزود اول را رفع میکند بلکه با استفاده از آنها، شخصیتها و داستانهای جدیدی میسازد که از خود آرک اصلی فیلمها جذابتر و مهیجتر هستند. لایتسیبر بنفش میس ویندو (با بازی ساموئل ال جکسون) را به یاد دارید؟ در اصل جرج لوکاس فقط برای بدست آوردنِ دل جکسون لایت سیبرش را بنفش طراحی کرد اما در کلون وارز میفهمیم که دلیل این تفاوت درواقع استفادهی جزئی میس ویندو از دارک ساید است.
یا در گوشهای دیگر از سریال ما دارث مائول را داریم که به مرور زمان تبدیل به یکی از بهترین ویلنهای استاروارز میشود و رابطهای پیچیده و تراژیک با جدایها -خصوصاً اوبی-وان کنوبی- و سیثها برقرار میکند.
دیدن کلون وارز را به تمام دوستداران استاروارز پیشنهاد میکنم.
برای کسانی که سریال را دیدهاند: نگران نباشید؛ جلوتر درمورد آسوکا تانو هم صحبت میکنم.
Dark Disciple
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: پایان کلون وارز
تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
اگر دوست ندارید چیزی از کلون وارز برایتان اسپویل شود از این متن بگذرید.
متأسفانه سریال کلون وارز بعد از شش فصل کنسل شد و خیلی از اسکریپتهای نوشتهشده به مرحلهی ساخت نرسیدند. رمان Dark Disciple نوشتهی کریستی گولدن، روایتگر آرکی هشت قسمتی است که هرگز شانس تماشایش را نداشتیم.
جدایها با توجه به قدرت مخربِ کُنت دوکو/دارث تیرانوس تصمیم میگیرند تا دو نفر را برای توقف او اجیر کنند: آساژ ونترس، شاگرد اسبق دوکو که بخاطر خیانتش از او نفرت دارد و یک شوالیهی جدای به اسم کوینلان واس. واس و آساژ رابطهای عاشقانه و در عین حال پُرمشاجره را آغاز میکنند که در این راه گریبانگیرشان میشود.
با وجود اینکه Dark Disciple بخشی از کلون وارز محسوب میشود اما از اکثر اپیزودهای سریال تاریکتر و بقولی بزرگسالانهتر است. اگر کلون وارز را دوست دارید، حتماً خواندنش را توصیه میکنم؛ هرچند بدون تماشای کامل سریال هم میتوانید از آن لذت ببرید.
Darth Vader – The Chosen One & The Dying Light
فرمت: کمیک
برههی زمانی: بلافاصله بعد از اپیزود سوم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
یکی از جدیدترین مجموعه کمیکهای استاروارز که به زندگی لرد ویدر پس از آن سکانس مشهور “NOOOOO” میپردازد. میدانیم که اوبی-وان لایت سیبر آناکین را در لحظهی آخر از او گرفت و حالا ویدر مأمور شده تا با کشتنِ یک جدای برای خودش لایت سیبر جدیدی درست کند.
آرک The Chosen One و ادامهاش The Dying Light دارث ویدر را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیدهاند. ارباب سیث وحشتناکی که مفتش/Inquisitorsهای (همانهایی که در Rebels ملاقات میکنیم) جدید امپراطوری را تعلیم میدهد و ماموریت دارد تا هر کسی که تنهاش به تن یک جدای خورده را از چهرهی کهکشان پاک کند.
اگر مثل من طرفدار پروپاقرص دارث ویدر هستید از خواندن این سری کمیک پشیمان نخواهید شد.
Ahsoka
فرمت: رمان نوجوانان
برههی زمانی: کمی بعد از اپیزود سوم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
یکی از مهمترین بخشهای سریال کلون وارز قطعاً خلق کاراکتر آسوکا تانو (شاگرد آناکین اسکایواکر) است.
آسوکا شاید تنها شخصیت استاروارز باشد که در تمام مراحل زندگیاش، با او همراه بودهایم و این امر همذاتپنداری با او و درک کاراکترش را بسیار آسان میکند – به همین دلیل خیلیها عقیده دارند که آسوکا بهترین شخصیت جهان استاروارز است.
اگر دوست ندارید کلون وارز برایتان اسپویل شود، ادامهی متن را نخوانید و یکراست سراغ عنوان بعدی بروید.
داستان پس از Order 66 رخ میدهد. امپراطوری درحال شکار جدایهاست و آسوکا تانوی تنها که سالهاست مجلس جدایها را ترک کرده بدنبال مکانی امن میگردد تا افکارش را منظم کند.
آسوکا سرانجام در قَمری دورافتاده ساکن میشود و دوست(!) جدیدی بنام کیدن لارته پیدا میکند که دختری چهاردهساله و پرتوان است. دوست ندارم داستان را اسپویل کنم اما عشق یواشکیِ کیدن نسبت به آسوکا به حدی شیرین و دوستداشتنی است که نباید خواندنش را از دست بدهید.
Lords of the Sith
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: بین اپیزود سوم و چهارم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
پائول اس. کمپ (نویسنده) به جرئت یکی از نفسگیرترین و تاریکترین داستانهای کل استاروارز را خلق کرده که از نظر کیفی و بار احساسی شاید از فیلمها هم یک سر و گردن بالاتر باشد.
از آنجایی که معمولاً استاروارز برای همه سنین طراحی شده و در نهایت باید “آدم خوبها” پیروز شوند، شورشیان همواره به اشکال معجزهآسایی امپراطوری را شکست میدهند. اما اربابان سیث با کسی شوخی ندارد و خبری از دئوس اکس ماکیناهای عجیب و غریب نیست که یک شورشی خوششانس بتواند خیل عظیم ارتش امپراطوری را نابود کند.
امپراطور پالپاتین/دارث سیدیوس و شاگرد وفادارش، لرد ویدر تصمیم میگیرند تا برای برقراری نظم و صلح کهکشانی به یکی از مشکلسازترین سیارات منطقه (رایلاث) سفر کنند. شورشیان رایلاث به رهبری چَم سیندولا (پدرِ هِرا از Rebels) پس از شنیدن این خبر مصمم میشوند تا با طراحی نقشهای بینقص امپراطور و ویدر را به قتل برسانند.
شاید بخش مورد علاقهام از کتاب رابطهی وحشتناک این دو ارباب ظالم سیث باشد. از همان ابتدا ویدر به قانون دو (قانونی مهم بین سیثها که میگوید فقط باید دو سیث در آن واحد وجود داشته باشند؛ یکی شاگرد و دیگری استاد. شاگرد موظف است تا به حدی توانمند شود که استادش را به قتل برساند و تبدیل به استاد بعدی شود.) اشاره میکند و میداند که استادش هر لحظه ممکن است او را بیلیاقت تشخیص دهد و جانش را بستاند.
از این رو، ویدر مجبور است تا تکتک کلماتش را محاسبهشده بیان کند -که استادش از درک افکار او عاجز بماند- و باز هم وحشتی که از هوش و ذکاوت سیدیوس دارد، او را در موقعیتی هراسانگیز قرار میدهد. تصور کنید کوچکترین رفتارتان معادل با حرکت دادن یک مهرهی شطرنج باشد و هر لحظه ممکن است کیش و مات شوید؛ لازم به ذکر است که رقیبتان خیلی بیشتر از شما شطرنج بازی کرده.
اما فقط این اربابان سیث نیستند که کتاب اربابان سیث را خواندنی میکنند! ماجراهایی که از چَم سیندولا و دست راستش، ایسوال میخوانیم به حدی تراژیک و ملموس هستند که امکان ندارد حداقل یکی دو بار چشمانتان را پُر از اشک نکند.
Tarkin
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: بین اپیزود سوم و چهارم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۴
گراند ماف تارکین(با بازی کاریزماتیک پیتر کوشینگ) همیشه یکی از مرموزترین شخصیتهای استاروارز بوده که متأسفانه خیلی زود در آخر اپیزود چهارم کشته شد. همهمان دوست داشتیم بفهمیم که چرا این مقام نظامی/سیاسی نه تنها از لرد ویدر (بهعنوان مهمترین شخص در امپراطوری بعد از پالپاتین) نمیترسد بلکه به او دستور هم میدهد!
در کلون وارز بخشی از گذشتهی ویلهوف تارکین را میبینیم اما رمان تارکین بیشتر از هرجای دیگر ما را با این مرد ستمگر و بیروح آشنا میکند.
داستان در دو بازهی زمانی مختلف روایت میشود. یکی در زمان حال -دوران امپراطوری- و دیگری دوران نوجوانی و جوانی تارکین. گذشتهی بیرحمانهی ویلهوف و روندی که طی میکند تا به مهمترین چهرهی امپراطوری تبدیل شود؛ بینهایت جذاب و شوکهکننده است.
Thrawn
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: بین اپیزود سوم و چهارم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
این یکی شخصیت مورد علاقهی من است. میثرانیورودو (که بصورت خلاصه او را ثران صدا میکنیم) قطعاً بهترین ویلن کل جهان استاروارز است! چرا؟ بهترین ویلنها کسایی هستند که شما آنها را درک میکنید اما ثران نه تنها قابل درک است بلکه شما را به سادگی قانع میکند که درواقع قهرمان داستان است.
تیموتی زان شخصیت ثران را براساس کاراگاه خصوصی محبوبمان، شرلوک هولمز خلق کرده و المانهای مختلفی از کاراکترهایی مثل آقای اسپاک (از استارترک) هم گرفته. به همین دلیل استدلال و منطقی که پشت اعمال و افکار ثران وجود دارد به این سادگی قابل مبارزه نیست.
ثران یک چیس/Chiss است که به ظاهر از سیارهی مادریاش تبعید شده. چیسها مانند ولکانها برتریهای فیزیکی نسبت به بشر دارند (شنوایی، بینایی، عمر طولانی و غیره) اما چیزی که ثران را بسیار خاص و منحصربفرد میکند، نبوغ عجیب و غریب او در حل مشکلات از طریق برهانهای منطقی است. اگر نمیدانید باید بگویم که شرایط و محیط امپراطوری بشدت زینوفوب (ضد نژادهای فضایی) است و در میان مقامات برجسته هرگز نژادی غیر از انسان پیدا نمیکنید اما ثران به حدی باهوش است که موفق میشود به بالاترین مقام نظامی یعنی گراند ادمیرال دست پیدا کند.
گراند ادمیرال ثران برخلاف تارکین، پالپاتین و دیگر ویلنهای استاروارز که تشنهی قدرت هستند؛ بدنبال چنین وابستگیهای سطحی و سادهای نیست. خیلی وقت پیش ثران از خطری جدی -که هنوز چیز زیادی ازش نمیدانیم و شاید مربوط به اسنوک باشد- مطلع شد که کل کهکشان را تهدید میکرد؛ سیستم سست و شکنندهی جمهوری قدیم باعث شد تا ثران منتظرِ رژیم جدیدی بماند که با استفاده از نظم و قانونمندی بتواند با این خطر جدی مقابله کند.
امپراطوری این فرصت را در اختیار ثران قرار میدهد تا با بوجود آوردنِ دولتی مستحکم و یکپارچه کهکشان را از نابودی نجات دهد. هرچند او بههیچوجه نظرگاه پالپاتین و سیستم دیکتاتوریاش را نمیپسندد اما این تنها راه چاره بنظر میرسد.
اگر طرفدار داستانهای پلیسی و کاراگاهی هستید، به هیچ وجه ثران را از دست ندهید.
پی نوشت: سکوئل این کتاب تحت عنوان Thrawn Alliances تابستان امسال منتشر خواهد شد.
Rebels
فرمت: سریال انیمیشنی
برههی زمانی: قبل از اپیزود چهارم
تاریخ پخش: ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸
ادامهی معنوی کلون وارز که متاسفانه نتوانست دل همه را بدست آورد؛ به هرحال سریال از شبکهی DisneyX پخش میشد و باید مراعات بچههای کم سن و سال را میکردند.
حقیقتش را بخواهیدهنوز نمیدانم که Rebels را دوست دارم یا نه. بعضی از اپیزودها مانند Twilight of Apprentice و Twin Moons فوقالعادهاند و برای یک لحظه نمیتوانید از مانیتور چشم بردارید اما فیلرهای زیاد و خستهکننده باعث میشوند تا بعد از مدتی رغبتتان را از دست بدهید.
توصیهی من این است که سری به لیستهای منتخب طرفداران بزنید و فقط آرکهای شاخص را تماشا کنید.
کسانی که هنوز فصل چهارم را ندیدهاند، ادامهی متن را نخوانند:
بالاتر درمورد ثران صحبت کردیم و بینندگان سریال میدانند که ثران نقش مهمی در Rebels ایفا میکند اما متأسفانه در اپیزود فینالی شاهد پلاتی مضحک و مفتضح بودیم تا بزور او را به زانو دراورند. همچنین نباید بخش سفر در زمان و خراب کردنِ مرگ تراژیک آسوکا تانو را فراموش کرد. هرچقدر فصل سوم مهیج و جذاب بود، فصل بعدی ناامیدمان کرد.
Leia, Princess of Alderaan
فرمت: رمان نوجوانان
برههی زمانی: چند سال قبل از اپیزود چهارم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
راستش هنوز کتاب را تمام نکردهام و خیلی از مشاجرهها و کشمکشهای سیاسی موجود در داستان حوصلهام را سر بُرد. کلادیا گری نویسندهی بسیار خوبی است و عاشق رمان Bloodlineش هستم اما ماجرای لِیای شانزده ساله که سعی دارد توجه پدر و مادرش را جلب کند؛ برایم جذاب نیست.
مطمئنم که Leia, Princess of Alderaan طرفداران خودش را دارد و خیلی از شما ممکن است از کتاب لذت ببرید اما دلیل اصلی اینکه آن را در این لیست قرار دادم، ارتباط مستقیمش به اپیزود هشتم (آخرین جدای) است. آمیلین هولدو (همان خانم بداخلاق مو بنفشی که جای ژنرال اورگانا را میگیرد) اولین بار در اینجا معرفی میشود و اطلاعات بیشتری از سیارهی کِریت (سیارهای که در سکانسهای آخر فیلم دیدیم) بدست میآوریم.
Rebel Rising
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: قبل از رُگ وان
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
من تمام فیلمهای استاروارز را حداقل پنج بار دیدهام (حتی آخرین جدای که اخیراً روی بلو-ری منتشر شد) اما رُگ وان را هربار که میخواهم بازبینی کنم فقط سراغ سکانسهای دارث ویدر و گراند ماف تارکین میروم؛ نه اینکه رُگ وان بد باشد اما شخصیتهای اصلی داستان، مِنجمله جین ارسو اصلاً عمق یا جذابیتی ندارند. به هرحال شما به کاراکترهایی که نمیشناسید اهمیت هم نمیدهید.
با وجود اینکه فیلم روی موضوع جالبی (سرقت نقشهی اولین ستارهی مرگ) دست میگذارد اما ترجیح میدادم که بجای آن از روی رمان پریکئول Rebel Rising فیلم را میساختند.
داستان از جایی آغاز میشود که ساو گرارا، جین ارسو را زیر بال و پر خود میگیرد و سعی دارد از او یک شورشی به تمام معنا خلق کند اما همانطور که میدانید روشهای گرارا تروریستی و غیر اخلاقی هستند. جین ارسو -که دختر ناتنی او محسوب میشود- در شرایط دشواری قرار میگیرد که دیگر نمیداند باید به چه کسی اعتماد کند.
اگر دوست دارید بیشتر درمورد جین ارسو و بکاستوریاش بدانید، رمان Rebel Rising انتخاب مناسبیست.
From a Certain Point of View
فرمت: مجموعه داستان کوتاه
برههی زمانی: دور و بر اپیزود چهارم و رُگ وان
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
یک آنتولوژی با حالوهوای کلاسیک استاروارز که شامل چهل داستان کوتاه از نویسندگان برجستهی ادبیات ژانری و کمیک (از پائول دینی گرفته تا ویل ویتن) میشود. همانطور که از اسمش پیداست، هر داستان زاویه دید شخصیت متفاوتی را روایت میکند و کاملاً مناسب برای همهی طرفداران استاروارز است.
همچنین توصیه میکنم که کتاب صوتی آن را تهیه کنید چرا که بازیگران و گویندگان مطرحی مانند نیل پاتریک هریس و اَشلی اکستاین (آسوکا تانو) در تولید آن نقش داشتهاند.
Battlefront II: Inferno Squad
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: بعد از رُگ وان
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
رمان جوخهی جهنمی پریکئول رسمی لوکاسفیلم از بازی بتلفرانت ۲ است. این کتاب نمونهای بارز و مبرهن است از اینکه چطور یک نویسنده میتواند با بدترین متریالهای ممکن بهترین داستان را بنویسد.
شرکت بدنام EA با وعده و وعیدهای توخالی قصد داشت داستانی متفاوت و جدید تعریف کند که زاویه دید یک افسرِ امپراطوری (ایدن ورسیو) را به تصویر میکشد. اما Campaign چهار ساعتهی بازی یک داستان تکراری کسالتآور بود که بارها آن را شنیده بودیم: یکی از افراد ارتش امپراطوری با دیدن بیرحمیهای رژیم متحول میشود و به شورشیان میپیوندد. همین!
ولی ازتان میخواهم که پروژهی شکستخوردهی EA را فراموش کنید. کریستی گولدن با مهارت مثالزدنیاش در نویسندگی، رمانی بهیادماندنی خلق میکند که حقیقتاً شناساندنش بعنوان پریکئول بتلفرانت ۲ بیاحترامی است.
بعد از ماجرای رُگ وان و سرقت نقشهی ستاره مرگ، امپراطوری جوخهای بیرحم را استخدام میکند تا پارتیزانهای ساو گرارا را به قتل برسانند. حس همدردی و نزدیکیای که در این کتاب با افراد امپراطوری پیدا میکنید، کمیاب و ارزشمند است.
Darth Vader – Book I – IV
فرمت: کمیک
برههی زمانی: بعد از اپیزود چهارم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
پس از نابودی اولین ستارهی مرگ، لرد ویدر مصمم شده تا هویت نامعلوم این خرابکار جوان (لوک اسکایواکر) را کشف کند. از طرفی دارث سیدیوس با توجه به شکست شاگردش، بدنبال جایگزین بهتری میگردد و هر لحظه ممکن است از پشت به ویدر خنجر بزند. (قانون دو را که یادتان هست: استاد و شاگرد مدام در صدد کشتن یکیدیگر هستند.)
بسیاری از سوالات بیجوابِ اپیزود چهارم و پنجم در این مجموعه پاسخ داده میشوند اما مهمترین بخش کتاب معرفی تیم جدید ویدر علیه امپراطور است: باستانشناس کاربلدی بنام چیلی لونا آفرا، دو اندروید بیرحم و قاتل که ظاهراً شبیه آرتودیتو و سیتریپیو هستند (!) و یک ووکی سیاه بداخلاق به اسم Krrsantan که نمیدانم چطوری باید نامش را تلفظ کنم.
در طول کمیک با کلی شخصیتهای جدید و رنگارنگ روبرو میشویم که لایههای جدیدی از شخصیت دارث ویدر را به نمایش میگذارند.
کمیک Star Wars – Skywalker Strikes هم به موازات با همین مجموعه اتفاق میافتد و ماجرای لوک، هان و لِیا را روایت میکند.
Doctor Aphra – Book I – IV
فرمت: کمیک
برههی زمانی: بین اپیزود چهارم و پنجم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۶
به دلیل محبوبیت زیاد چیلی لونا آفرا بعنوان دستیار دارث ویدر، مارول کمیک اسپین-آفی منتشر کرد که به وقایع بعد از جدایی آفرا از ویدر میپردازد. آفرا را میتوان از آن دست آنتی-هیروهای خاکستری دانست که برای بقا مجبور هستند دست به هر کاری بزنند و بهخودی خود بد نیستند؛ یا بهقولی شرایط آنها را به سمت این اعمال ناخوشایند سوق داده.
در این مجموعه علاوه بر دکتر آفرای دوستداشتنی با شخصیتهای آشن -مانند لوک و هان سولو- و کاملاً جدیدی روبرو میشویم که موقعیتهای جالبی خلق میکنند.
Lost Stars
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: بعد از اپیزود ششم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
شاید یکی از متفاوتترین کتابهایی که در این لیست وجود دارد Lost Stars باشد. با وجود اینکه در بخش برههی زمانی نوشتم «بعد از اپیزود ششم» اما ماجرای کتاب از قبل اپیزود چهارم آغاز میشود و داستان دو جوان عاشق بنام سیِنا ری و ثِین کایرل را روایت میکند که باهم به ارتش امپراطوری میپیوندند.
ثِین به مرور زمان وفاداریاش را نسبت به امپراطوری از دست میدهد و با خیزش موج شورشیان از رژیم مرکزی جدا میشود. اما معشوقهاش نمیتواند با او همراه شود و همچنان به امپراطوری کهکشانی خدمت میکند.
ثین و سینا با اینکه در دو جناح متضاد میجنگند اما هرگز عشقشان نسبت به یکدیگر را فراموش نمیکنند و احتمالاً میتوانید حدس بزنید که یک چنین شرایطی هرگز عاقبت خوشی به همراه ندارد.
رمان Lost Stars یکی از بهترین عناوینی است که کلادیا گری به رشتهی تحریر در آورده و بهدرد کسانی میخورد که دنبال داستانی غمانگیز و جدی هستند.
The Aftermath Trilogy
فرمت: رمان بزرگسالان
برههی زمانی: بعد از اپیزود ششم
تاریخ انتشار: ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷
داستان دقیقاً از پایان بازگشت جدای شروع میشود: با اینکه ستارهی جنگ دو همراه با امپراطور پالپاتین نابود شده اما همچنان باقیماندهی امپراطوری کهکشانی راه را برای تشکیل جمهوری جدید بسته. هر چند که قلم چاک وندیگ به بهترین وجه شما را جذب میکند اما نحوهی داستانسرایی و موضوعاتی که به آنها میپردازد ممکن است کمی کسالتآور و بیاهمیت بهنظر برسند.
با تمام این اوصاف، نشان دادن لایههای جدیدی از شخصیت ادمیرال اکبر باعث میشود تا حداقل شانسی به کتاب اول از سه گانهی افترمث بدهید. هرچه باشد ادمیرال اکبر تنها مغز استراتژیست و تکتیشن در بین شورشیان است که میتوانیم با امثال تارکین و ثران مقایسهاش کنیم.
هنوز فرصت نکردم کتاب سوم را بخوانم اما لازم به ذکر است که اگر از دوستداران هان سولو و چوباکا هستید؛ بهتر است که از این مجموعه نگذرید.
قبلاً در یادداشتی دیگر به معرفی عنوانهای Bloodline، The Legends of Luke Skywalker، Phasma و Captain Phasma پرداختهام که میتوانید در اینجا مطالعهاش کنید.
-
متاسفانه هیچ مقداری از محتوای با کیفیت نمیتونه بلایی که دیزنی سر فیلم ها آورده رو جبران کنه پریکوئل خوب نبود ولی دستکم هنوز استاروارز بود؛ فیلم هایی که الان باهاش مواجه هستیم استاروارز نیست بلکه تلاشی مفتضحانه برای استفاده از عناصر استاروارز برای ساخت یک داستان جدید هست اون هم توسط کسی که پریکوئل رو و همچنین کلون وارز رو ندیده بیشتر شبیه یه فن فیکشن(فن فیلم) خیلی ناشیانه است.
-
این حرفها تاکنون توسط عده زیادی زده شده اما عده معدودی برای توجیه اینها دلایل قانعکننده ارائه میدند. «استفاده از عناصر استاروارز برای ساخت یک داستان جدید» به نظر من این نه تنها یک مسئله منفی نیست بلکه نقطه قوت فیلم TLJ بود. چرا شما فکر میکنید این تلاش مفتضحانه بوده؟ آیا باید نوآوری داشت و داستانهای جدید روایت کرد (با به کارگیری عناصر قدیمی) یا باید رفت سراغ تکرار مکررات و کاری که آبرامز با اپیزود ۷ انجام داد؟
-
خب بزارین این جوری شروع کنم که جدای ها هرچند در دوره آناکین اسکایواکر فقط از دو وجهه فورس (وحدتبخش و حیاتبخش[یا به صورت دقیقتر زنده]) استفاده میکردن ولی این پایه جدایها نبود و جدایهای باستانی از هر سه جنبه نیرو با هم و در توازن استفاده میکردن ولی الان تو سری جدید به جای دوجنبه وحدتبخش و حیاتبخش فورس جنبه روشن در برابر جنبه تاریک داریم
از ویژگی های مهم استاروارز این بوده که شخصیت ها با تلاش و تمرینه که قوی میشن و توانایی شون در اتصال به فورس اونقدر تعیینکننده نیست که تمرین مبارزه با لایت سابر و درکشون از فورس تعیینکننده است برای همین اوبی وان کنوبی که اتصال به مراتب ضعیفتری به فورس داره میتونه آناکین اسکایواکر رو که کم تحربه تره رو شکست بده ولی در فیلم های اخیر شخصیتی که هیچ آموزشی با فورس ندیده به راحتی ازش برای حقه های ذهنی و معلق کردن اشیا و … استفاده میکنه و همچنین قادر به مبارزه و شکست دادن کایلو رن یکی از بهترین شمشیرزنان کهکشان میشه (در حالی که قطعا توانایی اتصال به فورس در ری به مراتب کمتر از آناکین اسکایواکر هست)
و نوآوری بد نیست ولی نه به حدی که قوانین خود مجموعه رو نقض کنه
و از این دست موارد در مورد این فیلم زیاده…
-
-
شاید تنها اپیزود خوب سیکوئل همون The Last Jedi
باشه. جسارت و بلند پروازی رایان جانسون برای استاروارز بسیار زیبا و جسورانه بود(هر چند در اپیزود 9 همه جیز خراب شد)،دیزنی اگر هوشمندانه فکر کنه و کمی هم به علایق طرفدارهای واقعی استاردارز گوش کنه میفهمه که به اندازه کافی خاطرات خوبمون رو خراب کرده، بهتره دست از سر داستان اسکای واکر برداره و اونو تبدیل به ع*ن نکنه که بخواد ازش کره بگیره(دقیقا کاری که الآن داره میکنه و به خوبی هم جواب داده، اما دیگه کافیه)
چرا واسه یه بار سری به داستان های جمهوری قدیم نمیزنه که داستاناش و شخصیتاش بعضا از خود شخصیت های فیلم هم بیشتر طرفدار داره.
واقعا اگه بخواد اینجور پیش بره طرفدار ها میمونن و کتاب هایLegends از استاروارز. -
چرا به سه گانه ی پریکوئل اینقدر هیت میدن مشکل چیه مگه؟
-
من میخواستم رمان های تاریکین و ثراون و چنتا رمان دیگه رو بخونم اگه میشه سایتی يا مغازه ای در تهران اگه میشناسید که داره بگید یا زبان اصلی بودن هم هیچ مشکلی نداریم.
-
سلام خسته نباشید ای کاش فقط به عنوان معرف مینوشتید متنو ونظر شخصیه خودتو دخیل نمیکردی چون در وصف پیریکول ها بسیار تنگ نظر و دید بسته ای دارید مرسی.
-
سایت معرفی به نظرم زیاده توی اینترنت.
-
-
من همیشه از مطالب مجله سفید راجب جنگ ستارگان خوشم می اومد اما این دفه دیگه نه
-
لیست شاهکاری بود. هرچند جای چندین ناول و کمیک دیگه هم داشت. خستا نباشید.