روشهای خلاقانهای که رئیستان برای جاسوسی شما استفاده میکند
در دنیای مدرن جاسوسی اجتنابناپذیر به نظر میرسد. به خصوص جاسوسی کارفرمایان از کارمندان. ولی این قضیه به نفع هیچیکاز دو طرف نیست.
اوایل امسال، آمازون اختراع جدید «ردیاب فراصوت دست کارگران برای بررسی عملکردشان در انجام وظایف» را به نام خود ثبت کرد. ترسناک به نظر میرسد، بله، ولی این تنها روش خلاقانه برای نظارت بر کارمندان نیست. مسئولین شرکت آپورک (Upwork) با وبکمهایشان کارمزدانشان را میپایند و شرکت راهآهن بریتانیا اخیراً یونیفورم کارکنانش را به دستگاهی تجهیز کرده که سطح انرژیشان را میسنجد. طبق نتایج بهدستآمده از یکی از مطالعات انجامشده، در حال حاضر ۹۴ درصد سازمانها بهنحوی روی کارمندانشان نظارت دارند. آییننامههایی که به این مبحث میپردازند، چندان به جزئیات نپرداختهاند، چون از قرن نوزدهم تاکنون تغییر نکردهاند.
رایجترین تکنیکهای فضولی بسیار ظریف هستند. سیستمی به نام ترامایند (Teramind) – که در فهرست مشتریان در وبسایتشان نام شرکت بانکی بیانپی پاریباس (BNP Paribas) و شرکت اورنج (Orange) از بزرگان عرصهی مخابرات ذکر شده است – در صورتی که پی ببرد کارمندان در حال تنبلی کردن یا به اشتراک گذاشتن پروندههای محرمانه هستند، برای مسئولین اخطارهای پاپآپ (Pop-up) میفرستد. شرکتهای دیگر از ابزار دیگری چون هاباِستَف (Hubstaff) استفاده میکنند تا وبسایتهایی را که کارکنان مشاهده میکنند یا تعداد کلماتی را که تایپ میکنند، به آنها گزارش دهد.
این «راهحل»های نرمافزاری تحت عنوان ابزاری برای افزایش بازدهی کارمندان معرفی میشوند. ولی منتقدان میگویند مشکل موقعی آغاز میشود که کارفرمایان برای چنین معیارهای بیش از حد اهمیت قائل شوند.
چرا نباید برای چنین معیارهایی بیش از حد اهمیت قائل شد؟ چون داده بهتنهایی نمیتواند نمایانگر ظرافتهای خلاقیتهای فردی و ذات منحصربفرد کارهای مختلف باشد. شاید مدیر حسابداری شماره 1 پشت میزش بیشترین بازدهی ذهنی را داشته باشد و مدیر حسابداری شماره 2 به هنگام پیادهروی در عصری دلانگیز. این الگوی رفتاری الگوریتمها را گمراه میکند. جیسون شولتز (Jason Schultz) مدیرِ کلینیکِ قانون و سیاستگذاریِ دانشکدهی فناوریِ قانونِ دانشگاه نیویورک میگوید: «چنین طرز نظارتی لایهی پنهانی جدیدی از مدیریت ایجاد میکند.» مدیر حسابداری شمارهی 2 شاید هیچگاه نفهمد چرا او را برای ترفیع درجه انتخاب نکردند. اگر تصویر کارمند «ایدهآل» در ذهن مردم جا بیفتد، بهزحمت میتوان آن را تغییر داد.
اگر سعی کنید خود را از چشم همهچیزبین شرکتهای آمریکایی پنهان نگه دارید، ممکن است اوضاع بدتر شود. حتی هوشمندانهترین ترفندها برای دور زدن تمهیدات نظارتی نیز ممکن است نتیجهی عکس به دنبال داشته باشد. میشل اَنتِبی (Michel Anteby)، دانشیار رفتارشناسی سازمانی در دانشگاه بوستون میگوید: «هرچه کارمندان بیشتر سعی کنند خود را مخفی نگه دارند، کار مدیران برای جاسوسی سختتر میشود، و برای همین به ترفندهای جاسوسی بیشتر و پیچیدهتر روی میآورند. او این سیستم را «چرخهی نظارت زورکی» خطاب میکند. ترجمه: هر دو طرف بازنده هستند.
مگر اینکه واقعاً بخواهید جاسوسیتان را بکنند. اخیراً طی مطالعات انجامشده روی رانندههای اوبر (Uber) پژوهشگران پی بردهاند که کارمندان تحت نظارت بعضی مواقع حس «امنیت بیشتری نسبت به کارمندانی دارند که نمیدانند آیا رییسشان از کار کردنشان آگاه است یا نه.» شولتز از دانشگاه نیویورک اعتراف میکند که حدی از نظارت روی کارمندان، تعهدشان را نسبت به انجام وظایفشان افزایش میدهد، ولی او میخواهد قانونی شکل بگیرد که این نظارت را به وظایف محیط کار محدود کند. بقیه اصرار دارند داده باید ناشناس باقی بماند. یکی از مدلهای نظارت هیومنایز (Humanyze) نام دارد، سرویسی مخصوص «تجزیهوتحلیل انسانها» که به جای ارائهی گزارشهای فردی، تصویری کلی از عملکرد کارکنان ارائه میدهد. در این مدل، اگر تصویر کلی را به تابلوی نقاشی تشبیه کنیم، هر کارمند با قلم خود اثری کوچک روی آن به جا میگذارد. فقط حواستان باشد که خارج از خطوط نقاشی نکنید.