سریال: Raised by Wolves گرگپرورده
Raised by Wolves گرگپرورده داستان خیلی چیزهاست. داستانی علمیتخیلی پر از روبات، آخرالزمانهای رادیواکتیویته و سفینههای عظیم. از طرفی دیگر داستان نکرومنسرها، اشباح، داستان مذهب و از همه مهمتر داستان زندگی و مرگ.
داستان دو فرقه
در آیندهای نهچندان بعید زمین در پس درگیری دو فرقهی میترائیک و آتئیست نابود میشود. میترائیکها به شدت مذهبیاند و از طریق تمسک به کتاب مقدسشان به تکنولوژیهای بسیار پیشرفتهای دست پیدا کردهاند. از فوتون تاریک، به عنوان منبع انرژی استفاده میکنند و روباتهای کشتارجمعی به نام نکرومنسر درست کردهاند که قدرتشان از هر هواپیما و پهبادی مخربتر است.
در طرف مقابل آتئیستها، در نبردی نابرابر، تبدیل به تروریستهایی خداناباور شدهاند. آتئیستها، کودکان را به جنگ میفرستند و با حملههای انتحاری و نبردهای چریکی، در حال دفاع از مواضع خودشاناند. دفاعی به هر قیمت، حتی به قیمت نابودی کامل حیات در زمین.
داستان پیدایش
داستان سریال Raised by Wolves از جایی شروع میشود که در پایان این جنگ مقدس و جهاد بیپایان مابین میترائیکها و آتئیستها، زمین غیرقابل سکونت شده است. ما فرود سفینهای را بر سیارهی کپلر ۲۲-بی میبینیم.
سریال از همان ابتدا نمادگرایی و ارجاعات بینظیری دارد. دو ربات به اسم «پدر» و «مادر»، جنینهای یخزده را در وسط باغی در کپلر ۲۲-بی، متولد میکنند.
اپیزود اول را ریدلی اسکات کارگردانی کرده و به نوعی استانداردهای تصویری و لحن روایت سریال را ساخته است. شروعی دلفریب که یادآور داستان آدم و حوا و باغ عدن است.
Raised By Wlves گرگپرورده بیشتر از هر سریالی یادآور Lost است. این بار هم گروهی از سر ناچاری سر از مکانی اسرارآمیز سردر میآورند که رازآمیزی این ماجرا قرار است بیننده را میخکوب نگه دارد. بینندهی Lost همواره از خودش میپرسید پس این جزیره چه قصهای دارد و بیینده سریال Raised by Wolves گرگپرورده هم همواره از خود میپرسد پس داستان این سیاره چیست؟
روباتی به نام مادر
داستان فصل اول دو قهرمان اصلی دارد، یکی روباتی به اسم مادر، که در واقع نسخهی هکشدهای از روباتهای کشتارجمعی نکرومنسر است. مادر قرار است همان مادهگرگی باشد که بانیان امپراطوری روم یعنی رمولوس و رموس را شیر داد تا بزرگ شوند و شهر رم و تمدن رومی را بنا کنند.
همزمان مادر نقش معلم هم دارد و کپلر ۲۲بی قرار است حکم مدرسه را داشته باشد. مادر طوری برنامهنویسی شده که از بچههایش مواظبت کند، صلحجو بارشان بیاورد، نگذارد خرافهپرست شوند و جامعهی آتئیستی بسازند که دیگر اشتباهات زمین در آن تکرار نشود.
خیلی طول نمیکشد تا متوجه میشویم مادر همچنان نکرومنسر است. با پاهایی جفتشده و عضلاتی نقرهای پرواز میکند، با چشمهایی چون آذرخش زئوس، پرتوافکنی میکند و با اشعههای لیزر قدرتمندش دشمنان را میسوزاند.
بیشتر بخوانید: چهجور آخرالزمانی را میپسندید؟
مادر، در حالتی که تبدیل به اسلحه میشود، مجسمهای است که هیئتی قدسی دارد و عروجش میتراگونه است. خدایی هرمافرودیت که بچهزایی او نیازی به مداخلهی عنصر نر ندارد.
انگار که مادر رابطی بین پاکی و روشنی محض و ریاضیوار باشد با نیازهای انسان مقید به مادیات که قرار است بقا پیدا کند و از انقراض جان سالم به در ببرد.
مادر قرار است ماکتی از تمدن کشاورزی بسازد که این بار بری از اشتباهات پیشین است. فرصتی دوباره توام با خوشبینی بسیار به نوع بشر: آیا انسان مشکل اصلی زمین بود یا زمین مشکل اصلی انسان بود؟
طواف میتراییکها در انتظار منجی
در مقابل با بقایای ملت میتراییک و مخصوصا شخصیت Caleb مواجه میشویم که نماد محنت است. شخصیتی خودساخته که کتاب نخوانده و آموزگار او فقط رنج بوده است.
میتراییکها بسیار شبیه قبیلهاند. قبیلهای که تمام مردمش گوش به فرمان مردان مقدسند. پیشرفتهترین تکنولوژیها را دارند و سفینههایی با گرانش کوانتومی ساختهاند ولی همزمان که سفر بینستارهای میکنند، اخترشناساند و مدام در پی فال بد و طلعت نیک و تحقق پیشبینیهای مذهبیاند.
برای میتراییکها سفر به این سیاره، سفری برای ساختن تمدن نیست، بلکه طوافیست که قرار است منجر به تهذیب نفس شود. دینمردهایی سفیدپوش و مردمی با لباس ساده که همیشه در حال آمادهسازی برای حیات اخروی هستند. طوری که ببینده سریال ممکن است احساس کند که بشر محکوم است فرمان ایزدان را تا ابدالدهر به دوش بکشد.
میتراییکها مشخصا ربطی به فرقهی اشراقی میترائیسم هستند که در میانهی امپراطوری روم اوج گرفت و بعد با رسمی شدن مذهب مسیحیت به محاق رفت. در جهان قصه یا شاهد جهانی موازی هستیم که این بار مسیحیت مغلوب شده یا شاید دوباره میترائیسم شکوفه کرده و جهانگیر شده است.
هر چه باشد سربازان میتراییک تکنولوژیهایی دارند که نتیجهی پیشرفت علم یا روشنگری نیست. تکنولوژیهای میتراییک بسیار یادآور جهان داستانی Warhammer و پیشرفت نامتوازن نژادهایی است که تکنولوژی را به دست نیاوردهاند بلکه کشف کردهاند. سفینهی میتراییکها در واقع محرابی فضاپیماست، ارابهی ارادهی مذهب که ستارهها را در مینوردد.
معمای کپلر ۲۲-بی
همهی شخصیتهای سریال همزمان مهمان سیاره کپلر ۲۲-بی هستند. کورمال کورمال به پیش میروند و میخواهند آرام آرام فضای اطرافشان را لمس کنند. سراسر کپلر شبیه مهرکدهای بزرگ است، نقاشیهای رازآمیز، اسکلت غولهایی باستانی و نشانههایی از مخلوقات عجیب و غریب.
عدهای نجوایی سحرناک میشنوند. عدهای به دنبال تحقق پیشبینی ظهور منجیاند. در سریال Raised By wolves ، شبیهسازیهای کامپیوتری به مثابه آیین تسخیر ارواحند، هکرها به مثابه پیکرتراش معبد. هر ایراد malfunction برنامهنویسی رخدادی شبیه معجزهای مذهبیست.
در لحظاتی این سریال تدوینی علمیتخیلی از سفر آفرینش به نظر میرسد و در لحظاتی انگار شاهد اپیلوگی هستیم که قرار است بعد از پایان حیات در سیاره زمین بنوازند.
این داستان انسان است یا بیگانهها؟ داستان همان چیزی که زمین را از بین برد یا چیزی که کپلر ۲۲ بی را از بین برد. عجیب است که در این آیندهی نه چندان بعید سرنوشت زمین و کپلر ۲۲ بی بسیار شبیه هم است. در هر دو سیاره تمام حیوانات از بین رفتهاند و هر چه مانده یا انسان است یا در واقع موجوداتی انسانوار و فرودست. آیا زمین و کپلر ۲۲ بی ابتدا و انتهای یک چرخهاند؟ آیا نکرومنسرها در واقع مردهجنبان زمین هستند یا ابزار فعالسازی مجدد کپلر ۲۲ بی؟ پس چه چیزی قرار است دوباره فعال شود؟ چه چیزی کپلر را مصرف کرده، آیا چیزی شبیه همانچه زمین را مصرف کرد؟ اینها سوالاتی است که قرار است تا انتها ما را نگهدارد.
چرا باید سریال Raised by Wolves را دید؟
میشود گفت که Raised By Wolves یکی از خوشساختترین سریالهای این دوره است. در ادامهی ترند برنامههای استریم سریال و فیلم، مثل آمازون پرایم و نت فلیکس، اچبیاو مکس هم قرار بوده آسی داشته باشد که با شروع این سریال رو شد.
اگر طرفدار نمادگرایی و ظرافتهای بصری آثار ریدلی اسکات هستید، این سریال بسیار باب طبع شما خواهد بود. البته ریدلی اسکات کل قسمتها را کارگردانی نکرده و پایلوت سریال فقط به عهدهی او بوده. حتی ایده و فیلمنامه متعلق به او نیست. بنابراین بیشتر از اینکه قرار باشد چیزی در ادامهی سری بیگانه و پرومتئوس ببینید، صرفا شاهد سریالی جدید با ایدههای بدیع هستید که کار تنظیم روایتش را به دست «کاردان» سپردهاند.
Raised by Wolves را قبل از تمام شدنش ببینید
این سریال در ادامهی سریالهای Syfy Channel و استارترک و استاروارز نیست که قرار است صرفا محصولی علمیتخیلی باشند. در واقع سایفای برای سایفای بودن در کار نیست. قرار نیست کاستومی جدید بعد از این بازاریابی شود یا پز CGهای بینظیری را بدهیم که همآوردش تا به حال نبوده. نبرد حماسیای در کار نیست و خبری از موسیقیهای سوپراپیک هانسزیمرطور نیست.
در پس همهی اتفاقهای علمیتخیلی، مسايل بنیادین انسانی وجود دارند. بین همهی ملودرامهای سطحی که قرار است در مورد زندگی و تجربهی زیستن باشد، شاید عجیب باشد که همچنان یک سریال سایفای از نظر مطرح کردن مسايل انسانی پیشتاز است.
بیشتر بخوانید: عشق، مرگ و رباتها؛ بهشت انیمیشن، برزخ ایدهپردازی، دوزخ قصهگویی
شاید بشود خود سریال را به شخصیت روبات پدر تشبیه کرد، با وجود اینکه چندان روبات پیشرفتهای نیست و با وجود اینکه از اساس قرار بوده روبات باشد، ولی از همهی انسانهای باقیمانده به انسان نزدیکتر است و عواطفش بیش از حدانتظار انسانی به نظر میرسد. Raised By Wolves هم از این نظر غافلگیرکننده است که چطور یک سریال علمیتخیلی فضایی و آیندهنگرانه همچنان میتواند سکویی به شدت قدرتمند برای نمایش و آزمایش عواطف انسانی، محدودیتها و نقصهای تفکر بشری باشد.
احتمال دارد که در نهایت این سریال هم یک چیز تا ابدحل نشده و معمای جاودانی مثل توئین پیکس شود یا یک چیز عظیم به زور سرهمبندیشدهای مثل لاست.
هر چه باشد دیدن این سریال را به شدت توصیه میکنم و توصیه میکنم این سریال را تا هر زمانی که هنوز زنده است و معمایش حل نشده و هزارتا کانال یوتوب و وبلاگ و فروم مختلف رازیابی و کالبدشکافیاش نکردهاند، ببینید. این یکی از معدود سریالهای این روزهاست که زنده بودن ارتباطش با مخاطب اهمیت دارد.
-
بی ناموسا کنسلش کردن برای فصل سوم:((