نیو 52: ده آرک داستانی که باید خواند
در نیو 52 دنیای دی سی یک ریبوت میشود و همه چیز از صفر شروع میشود تا خوانندگان جدید کمیکهای بتمن دچار سردرگمی نوشند. در این نوشته ده آرک مهم نیو 52 را بررسی میکنیم.
نیو 52 چیست؟
شش سال پیش، زمانی که شما قصد داشتید یکی از کمیکهای بتمن را مطالعه کنید با این مشکل روبرو بودید که 600 شماره کمیک “بتمن” و 700 شماره “کمیکهای کاراگاهی” موجود است و حالا برای خواندن باید از کجا آغاز کنید؟ نیو 52 حلال مشکلات شماست.
دیسی کامیکس پنج سال پیش، دست به اقدامی انقلابی زد و با انتشار کمیکها از شمارهی 1 موج جدیدی از خوانندگان کمیک را به سمت خود جذب کرد. فلش/ بری الن طی اتفاقات فلشپوینت باعث میشود تا دنیای دیسی ریبوت و از نو ساخته شود؛ همه چیز رنگ و بوی تازگی به خود میگیرد؛ با وجود اینکه بسیاری از وقایع از پیش اتفاق افتاده نیز همچنان جزو دنیای جدید محسوب میشوند.
تولد دوباره چیست؟
خرداد امسال، جف جانز و دیسی قصد دارند تا به دنیای نیو 52 خاتمه دهند و راه را برای دنیای جدیدی باز کنند.
اما پیش ازانکه به “تولد دوباره” برسیم؛ قصد داریم تعدادی از عناوین نیو 52 که ارزش خواندن دارند را به شما معرفی کنیم؛ در کنار بسیاری از کمیکهای ضعیفی که این جهان به ارمغان آورد، آثاری وجود دارند که هر شمارهی آنها حکم شمش طلا را دارد.
لیگ عدالت: ریشهها – شماره ۱ تا ۶
نویسنده: جف جانز
طراح: جیم لی
لیگ عدالت نیو 52 برخلاف اکثر عناوین نیو 52 که حائز دوران اوج و نزول بودهاند؛ –مانند بتمن و واندرومن- همواره در اوج سپری کرده و میکند. اولین آرک(داستان) لیگ عدالت برخلاف دیگر عناوین که نیازی به بازآفرینی ریشهها نمیدیدند، سعی دارد به چندین سال قبل و دوران جوانی قهرمانان محبوبمان بازگردد. “ریشهها” بطور کامل ریشههای لیگ عدالت را بازآفرینی میکند و خود را با تغییراتی که در این دنیای جدید رخ داده، وفق میدهد.
“ریشهها” در کنار دیگر عناوینِ این لیست روایتی پیچیده و عمیق ندارد و تنها داستان تکراریِ قهرمانانی را بازگو میکند که با بوجود آمدنِ یک تهدید جدی باید در کنار یکدیگر مبارزه کنند و هرچقدر هم قدرتمند باشی در برابر بعضی چیزها نمیتوان تنهایی ایستاد. اما قلم جانز و طراحی افسانهای جیم لی به حدی این روایت ساده را جذاب و حماسی به تصویر کشیدهاند که شما را متأثر خواهد کرد و شاید هنگامی که بتمن نقابش را در برابر هال جوردن درمیآورد چشمانتان خیس شود.
بتمنِ تازه کار در جست و جوی هیولایی عجیب و غریب که یکی از پارادیمونهاست [سربازان دارکساید] به راه افتاده و با توجه به اینکه هنوز در سیستم قضایی گاتهام جایگاهی پیدا نکرده، پلیس به دنبالش افتاده. با توجه به اینکه پارادیمونها یک مقولهی کهکشانی محسوب میشوند و به مجانین گاتهام خلاصه نمیشوند؛ ناگهان گرین لنترن سر و کلهاش پیدا میشود. بتمن با وجود اینکه از حضور یک قهرمان جدید در شهر خود آزرده خاطر شده اما سعی میکند تا با همکاریِ او به هیولای مرموز برسند.
بروس و هال موفق میشوند اما پارادیمون مزبور جز جعبهای اسرارآمیز از سیاره آپوکالیپس چیزی به جای نمیگذارد. حتی حلقه گرین لنترن نمیتواند سر از ریشه و ماهیت جعبه درآورد، بنابراین هردو تصمیم میگیرند تا به سراغ تنها فضاییِ شناخته شده در زمین بروند… سوپرمن.
حتی اگر با لیگ عدالت و شخصیتهای آن آشنایی کافی دارید و خود را بینیاز از مطالعهی ریشهها میبینید، توصیه میکنم که “ریشهها” را مطالعه کنید چراکه پلات کلی کار اهمیتی ندارد بلکه جزئیات و تحلیل این شخصیتها هنگام تقابل با یکدیگر است که دارای اهمیت است.
اقتباس: انیمیشن بلند “لیگ عدالت: جنگ” که در سال 2014 بر روی دیویدی و بلو-ری منتشر شد اقتباسی مستقیم –با وجود تغییراتی اندک- از آرک “لیگ عدالت: ریشهها” است.
سوپرمن: از زنجیر رها شده – شماره ۱ تا ۹
نویسنده: اسکات اسنایدر
طراح: جیم لی
همزمان با تولد هفتاد و پنج سالگی سوپرمن و اکران فیلم سینمایی “مردی از فولاد” در سال 2013، دیسی از مجموعهی کمیک جدیدی با عنوان “سوپرمن: از زنجیر رها شده” رونمایی کرد. نویسندهی آن، اسکات اسنایدر است که خود را با کمیکهای کاراگاهی و بتمن ثابت کرده بود و طراح آن جیم لیِ افسانهای. “از زنجیر رها شده” نه تنها توانست پاسخگوی تمام هایپی باشد که پیش از انتشار آن شکل گرفته بود بلکه از سری اصلی سوپرمن نیو 52 با فاصلهی زیاد موفقتر ظاهر شد.
برای وصفِ “از زنجیر رها شده” شاید بهتر باشد از زبان خود اسکات اسنایدر بخوانید: « من سعی کردم تا تمام نکات قوت و قدرتهای سوپرمن را بگیرم و تبدیل به ضعف کنم. تمام قدرتها را در ذهنش تبدیل به چالش کنم. چیزهای جدیدی وجود دارند که شما را سوپرایز میکنند با وجود اینکه جدید و متفاوت است اما همچنان یک داستان کلاسیک سوپرمن محسوب میشود… مانند “محفل جغدها” [اولین آرک بتمن] این اثر قرار است به شخصیت کلارک بپردازد و وارد عمق وجودش شود. »
هشت ماهواره قرار است با زمین برخورد کنند و خسارتهای جانی و مالی جبران ناپذیری به بار بیاورند که سوپرمن هفتهای آنها را متوقف میکند و از جلوگیریِ هشتمی عاجز میماند. زمانی که کلارک کنت قصد دارد مقالهاش را مبنی براینکه سوپرمن هفتها از ماهوارهها را متوقف کرده، منتشر کند با واکنش لوئیس لین روبرو میشود که به وی میگوید این طور نبوده و سوپرمن هشتمین ماهواره را هم منحرف و متوقف کرده! [در دنیای نیو 52 لوئیس لین و سوپرمن نه تنها ازدواج نکردهاند بلکه کاملاً باهم غریبه هستند و هیچ رابطهی احساسی ندارند.]
سوپرمن پس از بررسی مدارک متوجه میشود که متوقف کردنِ ماهوارهی هشتم کار یک متا-هیومن بوده. پس از آنکه سر نخها را دنبال میکند متوجه میشود که ژنرال لین و دولت امریکا سالیان سال است که بر روی پروژهای مخفی کار میکنند تا موجودی ابرقدرت تحت اختیار خود تولید کنند… سوپرمنی که گوش به فرمان دولت است.
“از زنجیر رها شده” نه تنها با ضرب آهنگ سریع و نفسگیرش بسیار مهیج است بلکه وارد عمق شخصیت و جهانبینی سوپرمن میشود و بار دیگر مردی از فولاد خوانندگان را متاثر میکند.
بتمن: مرگ خاندان – شماره ۱۳ تا ۱۷
نویسنده: اسکات اسنایدر
طراح: گرگ کاپالو
انتخاب بین “مرگ خاندان” و “محفل جغدها” کار دشواری بود اما نوشتنِ داستان برای دو شخصیتی که بارها و به نحوههای مختلف در برابر قرار گرفتهاند (بتمن و جوکر) به مراتب سختتر از نوشتن داستان درمورد ویلن جدیدیست (محفل جغدها) که به تازگی خلق شده.
اسکات اسنایدر که در “کمیکهای کاراگاهی” با نوشتنِ آرک “آینهها” به یکی از بهترین نویسندگان تاریخ این عنوان بدل گشت، توسط دیسی به “بتمن” آمد و با آرک طوفانی “محفل جغدها” توانست از سوی اکثر سایتهای مرتبط به ادبیات مصور عنوان بهترین نویسنده کمیک سال 2012 را دریافت کند.
قلم اسنایدر تاریک، دلهره آور، دارای تمی فلسفی و مناسب دنیای بتمن است. او مهارت زیادی در نوشتنِ داستانهای پلیسی دارد و در “مرگ خاندان” تمام این عناصر را کنار یکدیگر قرار میدهد و یکی از بیادماندنیترین تقابلهای بتمن و جوکر را خلق میکند که هرگز فراموش نخواهد شد.
در ابتدای “کمیکهای کاراگاهی” شاهد شکست یکی دیگر از نقشههای جوکر و زندانی شدنِ وی در تیمارستان آرکهام هستیم. عروسک ساز [یکی دیگر از مجانین گاتهام] با جوکر معامله میکند و در ازای کندنِ پوست صورتش وی را از تیمارستان فراری میدهد.
در “مرگ خاندان” جوکر پس از غیبتی طولانی بازمیگردد و صورت از دست رفتهاش را از اداره پلیس برمیدارد. بروس که هنوز زخمهایش از وقایع محفل جغدها خوب نشدهاند باید در برابر دلقک قاتلی که تمام عمرش از او میترسیده قرار گیرد اما این بار هدف جوکر فقط خفاشش نیست بلکه قصد دارد تمام خاندان خفاش را نابود کند چراکه معتقد است، شوالیه تاریکی با وجود خاندان خفاش ضعیفتر از قبل شده و ازان چیزی که پیشتر بوده فاصله گرفته.
“مرگ خاندان” پر است از لحظاتی قلبتان را خالی کند و طراحی اعجاب انگیز و منزجرکنندهی کاپالو، آن را بسیار حیرتانگیز و هراسناک کرده که برای مدتی طولانی از خاطرتان پاک نخواهد شد.
تا همیشه شرور – شماره ۱ تا ۷
نویسنده: جف جانز
طراح: دیوید فینچ
ایونت [بحرانهای بزرگ که در دنیای دیسی رخ میدهند و تمام کمیکها را تحت تاثیر خود قرار میدهند.] تا همیشه شرور هیجانانگیزترین و منسجمترین ایونتی است که در طول نیو 52 رخ داده. تای-اینها و عناوین اضافی و وابسته به “تا همیشه شرور” بسیار زیاد هستند که علاوه بر مینی سریس هفت قسمتی آن منتشر شدهاند و از بهترینهایشان میتوان به “تا همیشه شرور: جنگ آرکهام”، “لیگ عدالت: تا همیشه قهرمان” اشاره کرد.
پیش از آنکه خلاصه داستان را تعریف کنم لازم است با دیسی مولتیورس و زمین سوم آشنایی کوتاهی پیدا کنید: دنیای دیسی براساس تئوری چند جهانی فیزیک شکل گرفته. زمینهای متفاوتی در این دنیا وجود دارند که هر کدام مشتق شده از یک زمینِ اصلی هستند و با هر انتخابی که صورت میگیرد، دنیایی متفاوت خلق میشود. در یکی از دنیاها ممکن است شما تا الان خواندنِ این مطلب را تمام کرده باشید و در یک دنیای دیگر شاید هرگز با مجله سفید آشنا نشده باشید!
زمین سوم، یکی دیگر از این دنیاهای موازی است که در آن تمام قهرمانان مورد علاقهی ما سوپرویلن هستند. اولترامن، سوپرومن، اویلمن، جانی کوئیک و پاور رینگ گروهی برخلاف لیگ عدالت را تشکیل میدهند با عنوان “اتحادیه جنایت” و هر کدام متضاد اعضای لیگ عدالت محسوب میشوند. برای مثال اولترامن، برادر بزرگتر بروس وین است (توماس وین جونیور) که به کمک آلفرد پدر، مادر و برادرش را به قتل میرساند تا تبدیل به ثروتمندترین فرد گاتهام شود.
آنتی-مانیتور [یکی از نخستین موجودات دیسی که در زمرهی قدرتمندترین شخصیتها قرار میگیرد.] زمین سوم را نابود میکند و اتحادیه جنایت بیخانمان میشوند. آنها وارد زمین پرایم [زمین اصلی دیسی] میشوند اما نکتهای که باعث شوکهی تمام مردم میشود این است که محافظین زمین کشته شدهاند! لیگ عدالت به شکل مرموزی نابود شده و حالا اتحادیه جنایت حاکمان و فرمانروایان جدید هستند.
بدون هوش و ذکاوت بتمن، بدون قدرت سوپرمن و بدون شمشیر واندرومن چه کسی دنیا را از دست این ابرقدرتهای اهریمنی نجات میدهد؟ الکساندر لوتر در کنار بتمن و مستر ترفیک جزو سه مرد باهوش دنیا محسوب میشود و همه ما میدانیم که وی بیشتر از هرچیز در این دنیا به زمین و مردم اهمیت میدهد و بواسطه همین موضوع از مردی از فولاد نفرت دارد که باعث جلوگیری از پتانسیلهای بشر شده. لوتر گروهی از تبهکاران و جنایتکاران مشهور، همانند کاپیتان کولد، بیزارو و بلک مانتا را جمع میکند تا دنیا را از بحرانی که در آن قرار دارد نجات دهد.
تا همیشه شرور روایتگر اهریمن علیه اهریمن است.
فلش: خارج از زمان – شماره 35 تا 40
نویسنده: رابرت وندیتی و ون جنسن
طراح: برت بلوث
شاید فلش جذابترین و پیچیدهترین داستانها را درمیان تمام ابرقهرمانهای دیسی داشته باشد اما یک نکتهی منفی که درمورد وی وجود دارد این است که پیچیدگی داستانهایش معمولاً به ضررش تمام میشود چراکه کمتر کسی میتواند با آنها ارتباط برقرار کند. برای خواندنِ کمیکهای فلش باید اطلاعات نسبتاً جامعی از خاندان فلش و تاریخچهی تاثیرات “اسپیدفورس” داشته باشید. برای مثال وقتی اولین بار یکی از کمیکها را شروع به خواندن کنید با تعداد کثیری رفرنس روبرو میشوید که از هیچ کدامشان سردرنمیاورید حتی افرادی که تمام مجلدهای فلش را مطالعه کردهاند هم هنوز نمیتوانند کاملاً چگونگی کارکرد اسپیدفورس را توضیح و شرح دهند.
پس از فلشپوینت و ظهور وندیتی و نیو 52، دیسی با ساده سازی و بازآفرینی دنیای فلش سعی کرد تا مخاطبان جدیدی را به سمت خود جذب کند و میتوان گفت در این راه موفق بوده. بنابراین اگر جزو آن دسته کسانی هستید که به تازگی قصد دارند وارد دنیای فلش شوند، نیو 52 گزینهی مناسبیست. در این لیست سعی کردم آرکی را انتخاب کنم که به نظرم جالبتر و مهیجتر از دیگر آرکها است؛ البته که فلش نیو 52 بطور کلی عنوان کمنظیریست و جزو آندرریتدترین کمیکهای این مجموعه محسوب میشود؛ پس انتخاب بنده صرفاً از جهت سلیقه بوده.
بری الن پس از پشت سر گذاشتن وقایع “ریورس” و “تا همیشه شرور” بلاخره قصد دارد تا با خیال راحت صبحانهاش را میل کند اما ناگهان سوپراسپیدی آبیپوش وی را بلند میکند و به جایی میبرد که دانیل وست از دنیای آینه [بعد چهارم] خارج و تبدیل به ریورس فلش شد. [وقایعی که در آرک قبل –ریورس- رخ دادند.]
بواسطه همین موضوع بری مشکوک میشود که فرد آبیپوش، دانیل است اما او توضیح میدهد که دانیل وست باعث و بانیِ ایجاد گسستگی در اسپیدفورس شده. و حالا هربار که فلش وارد اسپیدفورس میشود، چند ثانیه را از دست میدهد؛ این چند ثانیه بزودی تبدیل به دقیقه خواهند شد و در نهایت سریعترین مرد دنیا نخواهد توانست سنترال سیتی و افرادی که برایشان ارزش قائل است را نجات دهد.
سپس مرد آبیپوش از هویت خود پرده برداری میکند… او بری النِ بیست سال آینده است! بری بازگشته تا با کشتنِ خود در گذشته، آینده را از جهنمی که قرار است به آن تبدیل شود نجات دهد. بین دو فلش مبارزه درمیگیرد؛ بری الن آینده تحت نظر لیدی شیوا، دثاستروک و بتمن آموزش رزمی دیده پس به راحتی گذشتهی خود را شکست میدهد.
اما در همین حین والی وست از آینده نیز وارد صحنه میشود و قصد دارد تا بری الن را از کشتنِ خود بازدارد. سرانجامِ این مبارزه با مرگِ ناخواستهی والی و فرستاده شدنِ بری الن به زمان و مکانی دور افتاده پایان میابد.
تاثیرات اسپیدفورس باعث میشوند تا بری از نظر ظاهری جوانتر بنظر رسد؛ بنابراین او خود را جای بیست سالِ گذشتهاش جا میزند و قصد دارد اشتباهاتی که در گذشته انجام داده را جبران کند.
“خارج از زمان” نمونهی مناسبی برای یک داستان مهیج و بینقص فلش است.
آکوامن: تاج و تخت آتلانتیس – شماره ۱۴ تا ۱۷ و شماره ۰
نویسنده: جف جانز
طراح: پائول پیلتیر
آکوامن شاید یکی از ناشناختهترین ابرقهرمانان درمیان هم رزمان خود در لیگ عدالت باشد. آرتور کری فرزند آتلانا [ملکهی آتلانتیس] و یک نگهبان فانوس دریایی است؛ نیمی انسان و نیمی آتلانتین. با وجود اینکه آکوامن بخاطر دوران طلایی کمیک مورد تمسخر بسیاری قرار میگیرد اما در دوران مدرن و کمیک “لیگ عدالت” داستانهای زیبایی را روایت میکند. با تمام این اوصاف بسیاری معتقدند که آکوامن زمانی به اوج میرسد که جانز نوشتنِ کمیک آن را در دنیای نیو 52 برعهده میگیرد.
آتلانا پس از تولد آرتور، وی را با پدرش بر سطح زمین تنها میگذارد تا از خشم و دیدگاه نژادپرستانهی آتلانتینها به دور باشد. سپس به آتلانتیس و سرزمین فرمانرواییاش بازمیگردد. در آتلانتیس، ملکه را مجاب میکنند تا با یکی از محافظین ازدواج کند و ثمرهی این ازدواج پسری بنام “اورم ماریوس” میشود.
بیست سال بعد، پدر اورم کشته میشود و وی دست به قتل مادرش میزند تا سرانجام به آرزوی خود برسد و تبدیل به پادشاه آتلانتیس شود.
در آرک “تاج و تخت آتلانتیس” یک کشتی جنگی در دریا قصد دارد تا برد و توانایی سلاح خود را امتحان کند و ناخواسته به آتلانتیس ضربه میزند و در امتداد این رویداد غیرمترقبه، اورم [که با نام استاد دریا شناخته میشود.] دستور جنگ علیه مردم روی زمین را صادر میکند. حال نوبت به آرتور میرسد تا بین نژاد مادری و پدری خود یکی را انتخاب کند.
“تاج و تخت آتلانتیس” اهمیت آکوامن در لیگ عدالت و نقاط قوت شخصیت و دنیایش را به نمایش میگذارد و بدون شک جزو بهترین مجموعه کمیکهای نیو 52 محسوب میشود.
اقتباس: انیمیشن بلند “لیگ عدالت: تاج و تخت آتلانتیس” که در سال 2015 بر روی دیویدی و بلو-ری عرضه شد، اقتباسی غیرمستقیم و ضعیف از آرک “تاج و تخت آتلانتیس” است.
اتحاد بتمن: تحت تعقیب گاتهام – شماره ۷ تا ۱۲
نویسنده: گرانت موریسون
طراح: کریس بارنهام
بروس وین در ایونت “آخرین بحران” توسط دارکساید در زمان و مکان گم میشود و طی “بتمن: بازگشت بروس وین” -از مرگ- بازمیگردد و نقاب بتمن را از شاگرد خود، ریچارد گریسون باز میستاند. پس از این وقایع، گرانت موریسون شروع به نوشتن کمیکی کرد تحت عنوان “اتحاد بتمن” که در آن بروس وین سعی دارد با ایجاد تشکیلاتی منظم ارثیهای جاودان برای خاندان خفاش ایجاد کند تا فقط مرگ یک انسان باعث پاره شدنِ زنجیرهای نظم و قانون نشود.
“اتحاد بتمن” ازان زمان همواره نقشی کلیدی در دنیای بتمن ایفا کرده و بدون وقفه و با وجود تغییرات اندکی وارد دنیای نیو 52 میشود.
سخت است روایت کردنِ داستانی که موریسون سالیان سال برای آن برنامه چیده بود. چطور میتوان داستانی را در چند خط روایت کرد که برای درکِ شاهکار بودن آن باید تکههای پازل را کنار هم قرار دهید؟
سازمانی مخفی و بینهایت قدرتمند بنام لِویاتان [هیولایی افسانهای در مکاشفهی یوحنا] برای مدتی طولانی، به تمام سوراخ و منفذهای شهر گاتهام نفوذ میکند و در مقابل آن بتمن و سازمانی که تشکیل داده سعی میکنند تا پرده از حقیقت شیطانیِ این محفل مرموز بردارند اما حتی بزرگترین کاراگاه جهان هم در رسیدن به این هدف ناتوان میماند.
در انتها مشخص میشود که معشوقهی قدیمی بروس، تالیا الغول پشت تمام این جنایات است و مامور درجه یک لویاتان با نام “مرتد” درواقع کلونیست از فرزند بروس و تالیا یعنی دیمین وین. با وجود سر و صداهای فراوان فکر نمیکنم دیگر مرگ دیمین وین توسط مرتد اسپویل محسوب شود!
مرگ دیمین وین به دستور مادر سنگدلش یکی از غم انگیزترین و تاثیرگذارترین مرگهاییست که با ظرافت و به بینقصترین شکل ممکن در تاریخ کمیکهای ابرقهرمانی رخ داده و شاید بتوان آن را در کنار مرگ گوئن استیسی و سوپرمن قرار داد.
میخواهم از پئنها و عناصر مثبت اتحاد بتمن بنویسم اما از هرجایی که قصدِ آغاز میکنم، به یاد میاورم که نکات دیگری وجود دارند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. واقعاً این عنوان سازهایست حساب شده که برای درک عظمت و جلال آن نمیتوان تنها به یکی از بخشهایش توجه نشان داد.
اقتباس: انیمیشن بلند “بتمن: کینه” که در سال 2016 بر روی دیویدی و بلو-ری منتشر شد اقتباسی غیرمستقیم براساس آرک “اتحاد بتمن: تحت تعقیب گاتهام” است.
سوپرمن: مردان فردا – شماره ۳۲ تا ۳۹
نویسنده: جف جانز
طراح: جان رومیتا جونیور
اسکات لوبدل که از شماره اول تا سی و یک سوپرمن نیو 52 را به رشته تحریر دراورده همواره از سوی خوانندگان با نظرات متفاوتی مواجه بود. اما چه افرادی که از قلم لوبدل راضی بودند و چه کسانی که ناراضی بودند، روی کار آمدنِ جف جانز برایشان خبری بغایت مسرت بخش بود.
و این مسرت و شادیای که ایجاد شد، بیجواب نماند.
داستان کمیک از آزمایشگاه و پروژهای مرموز در رابطه با ابعاد دیگر هستی، آغاز میشود. به دلایل نامشخصی، این آزمایشگاه در شرف نابودی قرار میگیرد و بخاطر وجود ذراتی قدرتمند بنام “عجیب-ماده” این نابودی تنها به آزمایشگاه ختم نمیشود و کل زمین را تحت الشعاع قرار میدهد؛ مگر آنکه زوج دانشمند [مسئولان و مدیران پروژه] هرچه سریعتر آزمایشگاه را نابود سازند. آنها کودکی نوپا (اودیسه) دارند که پیش از این اتفاق، وی را به یکی دیگر از ابعاد کائنات که شباهتهای زیادی به زمین دارد میفرستند.
کودکی که میشناسیم چندین سال بعد و در زمان بلوغ خود به سرزمین مادریاش [بُعد مادریاش؟!] بازمیگردد. اودیسه نه تنها تبدیل به جوانی سالم و خوش سیما شده بلکه در جوِ زمین میتواند با مردی از فولاد از نظر قدرت مقابله کند!
اودیسه برای اولین بار با سوپرمن روبرو میشود و با همکاریِ هم گروهی از رباتهای عجیب و غریب را که جان شهروندان متروپلیس را تهدید میکردند، شکست میدهند.
حضور یک ابرقدرت جدید که میتواند در برابر سوپرمن مقابله کند همیشه یکی از رویکردهای نویسندگان برای رهایی از ملال آور بودنِ داستانهای مردی بوده که قدرتهای لایتناهی دارد. شاید در نگاه اول و با خواندن خلاصه داستان بالا، چیز جذابی نظر شما را به خود جلب نکند و اینطور بنظر رسد که شاهد یکی از ایدههای مکرر کمیکهای سوپرمن هستید اما واقعیت این است که “مردان فردا” یکی از متفاوتترین و چالش برانگیزترین کمیکهای مردی از فولاد محسوب میشود که تا آخرین لحظه شما را میخکوب خواهد کرد.
“مردان فردا” جوابیست دندان شکن در برابر کسانی که فکر میکنند شخصیت سوپرمن فاقد مفهوم و پیچیدگی لازم برای داستان سراییست. جانز با تقریر این داستان حماسی و کمنظیر، لایههایی از شخصیت سوپرمن را به رخ خواننده میکشد که باعث میشود بار دیگر به فکر فرو رویم و دریابیم که چرا ایدئولوژی و جهانبینی کلارک بینقص و برای تمام ابرقهرمانان دست نیافتنی است.
شوالیههای اهریمن: تلهی آوالون – شمارهی ۸ تا ۱۲ و شمارهی ۰
نویسنده: پائول کورِنل
طراح: دیوگِنِس نِوِس
مجموعه کمیک شوالیههای اهریمن جزو یکی از ناشناختهترین عناوین نیو 52 محسوب میشود و مطمئنم که تعداد کثیری از شما حتی اسم آن را تاکنون نشنیده بودید. این مجموعهی بیست و سه قسمتی نه تنها در زمرهی بهترینهای نیو 52 است بلکه جزو بهترین آثاری محسوب میشود که به تفحص در تاریخچهی دنیای دیسی کامیکس میپردازد.
داستان کمیک پس از شکست و سقوط کَملات میگذرد و با ورود جیسون بلاد [یکی از شخصیتهای کلاسیک دیسی، وی ناخواسته توسط مرلین به اهریمنی بنام “اتریگان” پیوند میخورد. او تبدیل به انسانی نامیرا میشود که بخاطر نفرین جاودانهاش باید همواره برای مدتی بدنش را با بدن اتریگان اهریمن تعویض کند.] و مادام زانادو [جادوگری مجرب و زیبا که در زمان سقوط کملات در کنار شاه آرتور حضور داشته. او عاشق جیسون بلاد و در امتداد آن، ناخواسته عاشق اتریگان اهریمن میشود.] به شهر “پاییز کوچک” آغاز میشود. این زوج بظاهر خوشبخت در این شهر کوچک با دوستان جدیدی آشنا میشوند: وندال سویج [از انسانهای نئاندرتال که طی سقوط یک شهاب سنگ تکامل میابد و جاودانه میشود. وی یکی از سوپرویلنهای درجه یک لیگ عدالت است.]، شوالیه روشنایی [جنگجویی منظم و کارکشته که از شخص آرتور عنوان شوالیه را دریافت کرد. او یک زنِ ترنس جندر است و بواسطه همین موضوع وی را “سِر یاستین” صدا میکنند.]، الجبر [یک جنگجو و معمار عرب که به تازگی پا به اروپا گذاشته. او به ریاضیات و علم اشراف زیادی دارد و تبدیل به مغز متفکر گروه میشود.]، اکسوریستوس [یک جنگجوی آمازونی از جزیرهی تمیسکیرا که به دلایل نامشخصی سرزمین مادری خود را ترک کرده.].
موردروی شیطان صفت سعی دارد تا با از بین بردن شهر “پاییز کوچک” به سرزمین آلبا ساروم و ثروت مشهورش دست یابد. این گروه از جنگجویان باهم متحد میشوند تا در برابر نیروهای اهریمنیِ وی از مردم بیدفاع شهر محافظت کنند.
پس از موفقیتشان و با وجود اختلافهای زیاد، این هفت نفر [در میانهی جنگ با زنی اسب سوار و ناشناخته آشنا میشوند که مهارت زیادی در اسب سواری و مبارزه با شمشیر دارد.] گروهی بنام “شوالیههای اهریمن” را تشکیل میدهند.
آرک “تلهی آوالون” ازینجا آغاز میشود که شوالیههای اهریمن توسط شاهدختِ آلبا ساروم به رسمیت شناخته میشوند و مردم به کمک مرلین سعی میکنند تا در این سرزمین کَملات جدید را بنیان گذاری کنند. اما مرلین جادوگر به طرز اسرار آمیزی کشته میشود و این وظیفهی شوالیههاست تا به آوالون [سرزمین ارواح در اساطیر بریتانیا] بروند و روح مرلین را بازستانند.
هر سه آرک شوالیههای اهریمن، کارهای بغایت خواندنی و لذت بخشی هستند اما “تلهی آوالون” عناصری را در خود دارد که باعث میشود تا لحظهی آخر آن را زمین نگذارید. تقابل بین ایدهها و شخصیتهای مختلف گروه همواره شیرین و آموزنده است. ورود به دنیاهای عجیب و غریب جدید که از اساطیر انگلستان استفاده شده شما را به وجد خواهد آورد. نه تنها طراحیها و وضعیت بصری کار خیره کننده است بلکه داستان به حدی درگیر کننده و جذاب میشود که شما را تا آخرین لحظه میخکوب میکند.
نمیخواهم چیزی از داستان را لو دهم اما ورود لوسیفر و آغاز خط داستانیِ جدید، در کنار ماجرای اصلی به حدی حساب شده بکار رفته که آن را تبدیل به الگوی خوبی برای چنین داستان سراییهایی میکند.
عناوین قابل ذکر:
پیش ازانکه به جایگاه اولِ لیست بپردازیم لازم است نگاهی گذرا و کوتاه بیاندازیم به کمیکهایی که حقشان بود در لیست باشند و جزو خواندنیهای نیو 52 محسوب میشوند.
گرین لنترن: انتقام بلک هند
جف جانز در نیو 52 بار دیگر گرین لنترن را به اوج خود میرساند و بار دیگر نشان میدهد که چرا گرین لنترن گستردهترین بخش دنیای دیسی محسوب میشود. “انتقام بلک هند” داستانیست حماسی در امتداد ایونت “تاریکترین شب” که پیش از فلشپوینت رخ داد.
بتگرل: تحت تعقیب
گیل سیمونه یکی از بهترین نویسندگانیست که میتواند برای شخصیتهای زن قلم زنی کند. او سابقهای درخشان در مجلد سوم واندرومن دارد و در بتگرل بار دیگر تواناییهای خود را به رخ میکشد. بتگرل نیو 52، تاریک، غمانگیز و محسور کنندهاست. لازم به ذکر است که باربارا گوردون در دنیای نیو 52 از تیرِ جوکر در وقایع “شوخی مرگبار” جان سالم به در برده اما همچنان ترامای آن همراهش باقی مانده.
گرین ارو: ماشین کشتار
گرین اروی نیو 52 بواسطهی سریال تلویزیونی “ارو” تغییراتی اساسی میکند و ازان اولیور کوئین و استارسیتیِ بامزه و شادی که میشناختیم فاصله میگیرد و وارد دنیایی تاریک و نه چندان جذاب میشود که صدای تمام طرفداران را درمیاورد اما از شمارهی هفده و با ظهور جف لمیر اوضاع تغییر میکند و بار دیگر گرین ارو تبدیل به یکی از عناوین محبوب دیسی میشود.
من، خون آشام
درمیان این همه عنوان ابرقهرمانی لازم است که نگاهی بیاندازیم به نیمهی تاریک دیسی، جایی که کمتر کسی میشناسد و با وجود این همه قهرمان با کاستومهای رنگارنگ توجهش را جلب نمیکند. من، خون آشام روایتیست خونین و تاثیرگذار که در میان این همه فیلم، کتاب و کمیک مزخرف خون آشامی که برای دختران نوجوان نوشته شدهاند، میدرخشد.
لیگ عدالت تاریک: در دل تاریکی
در همان نیمهی تاریک دنیای دیسی باقی بمانید. لیگ عدالت میتواند از عهدهی دارکساید، برینیاک و موجودات فضایی و عظیم برآید که قصد تصرف زمین یا نابودی آن را دارند اما درمورد نیروهای جادوئی، اهریمنی و ناشناخته چطور؟ سوپرمنی که نقطهی ضعفش جادو است آیا میتواند در برابر کسی مانند ساحره مقابله کند؟
در جواب چنین مشکلاتی گروهی شکل گرفته به نام لیگ عدالت تاریک، متشکل از جان کنستانتین، مادام زانادو، زاتانا و ددمن.
واندرومن: خون – شماره ۱ تا ۶
نویسنده: برایان ازارلو
طراح: کلیف چیانگ
شاید واندرومن به اندازهی هم رزمهای خود یعنی بتمن و سوپرمن مشهور نباشد اما با فاصلهای ملموس، میتواند به راحتی عنوان بهترین آرک داستانی و حتی مجموعه کمیک نیو 52 را ازان خود سازد. تمام دوران جلد چهارم از مجموعه کمیک واندرومن که تیم ازارلو بر روی آن کار میکنند، شاهکاریست وصف ناپذیر و خواندنی که انتخاب از میانشان واقعاً دشوار است و به راحتی میتوانستم تمام آرکهای واندرومن را از شمارهی یک در لیست قرار دهم؛ بنابراین تصمیم گرفتم تا اولین آرکِ آن را انتخاب کنم [با اشراف به این موضوع که تمامشان بعنوان یک واحد، فراموش نشدنی و فوقالعاده هستند.].
شاهدخت تمیسکیرا همواره یکی از غنیترین و جذابترین ابرقهرمانان کمیک بوکی بوده و شاید درگیرکنندهترین و پرپتانسیلترین “اوریجین” را درمیان قهرمانان داشته باشد. ریشههای وی همواره منبع مناسبی برای مانورها و توئیستهای داستانی بوده، از میان چنین داستانهایی میتوان به آرک “دایره” از گیل سیمونه اشاره کرد که جزو بهترینهای واندرومن پیش از فلشپوینت محسوب میشود اما در آرک “خون”، برایان ازارلو دست به تغییراتی اساسی در ریشههای شاهدخت دایانا میزند و آن را مبدل به آغازی برای ورود ایدههای طوفانیاش میکند.
هرمِس [پسر زئوس و از ساکنین المپ که خدای بازرگانی و تجارت محسوب میشود.] دختری دهاتی (زولا) را در ویرجینیا ملاقات میکند و به او از آیندهای شوم خبر میدهد. آنها تحت حملهی سنتارها [موجوداتی نیمه انسان نیمه اسب از اساطیر یونان باستان] قرار میگیرند و هرمس به زولا کلیدی میدهد که راه رستگاری او را تعیین میکند.
زولا از طریق کلید به پایتخت انگلستان میرود و از واندرومن درخواست کمک میکند تا سنتارها را به سزای اعمالشان برساند. پس از این رویداد، هرمس آشکار میسازد که زولا از خدای خدایان، زئوس حامله است و واندرومن باید از کودک او در برابر خشم هِرا [همسر زئوس که سابقهی تاریکی در کشتن فرزندان حرامزادهی شوهرش دارد.] محافظت کند.
در طول این مسیر دایانا کشف میکند که مادرش از ترس هِرا به او و همگان دروغ گفته –که دایانا از گِل و بدون وجود هیچ مَردی خلق شده- و درواقع وی یکی دیگر از حرامزادههای زئوس محسوب میشود!
از سوی دیگر آپولو [از ساکنین المپ و خدای خورشید و روشنایی] طی یک پیشگویی، درمیابد که آیندهی شومی در انتظارِ کوه المپ است؛ پس تصمیم میگیرد تا قدرت را از دستان زئوس دربیاورد…
واندرومنِ برایان ازارلو به شکلی شاعرانه و زیبا و در عین حال خشن و تاثیرگذار تصویر شده و واقعاً کلمات از توصیف آن قاصرند. تنها راه برای شرحِ بینظیر بودنش این است که تمام داستان را بنویسم!
-
مقاله خوبی بود خسته نباشید.
نیو 52 کلا فراز و نشیب های زیادی داشت. خیلی از مواقع داستان های عالی از آب در آورد و در خیلی موارد دیگه به کل خاطره ای که از یک کارکتر داشتیم گند زد (مثل گندی که توی 16 شماره اول کمیک های Green Arrow انجام شد)
اما اگر تازه با کمیک آشنا شدین ، مطمئنا نیو 52 بهترین راهه.
اگر هم کمیک های قبل از نیو 52 رو میخواین مطالعه کنید ، مطمئنا (همونطور که نویسنده گفتن) 600 یا 700 تا شماره رو خوندن یکم غیر منطقیه.
میتونین یه سرچ بزنین و آرک های یا مجموعه های برتر رو پیدا کنین و اونا رو مطالعه کنید.
مثلا برای بتمن : The Dark Knight Returns – برای فلش : Rebirth – برای گرین ارو : Green Lantern/Green Arrow (شهردار نیویورک از این کمیک تقدیر کرده)- برای سوپرمن : Superman: Brainiac -
جای 20 شماره اول گرین لنترن خالیه واقعا
-
محفل جغد ها شدیدا جاش خالیه !
-
سایتی سراغ ندارید که 600 700 تا رو گذاشته باشه؟
-
انیمال من یکی از بهترین ها بود
نظر شخصیم نیست ولی کلا خیلی داستان تاثیرگذاری داشت -
لیست خوبی بودش جناب قربان پور،دمت شما گرم.منتها بنظرم میتونستین به جای کمیک فلش،کمیک Batman and robin نوشته پیتر جی توماسی رو تو لیست بیارید.