فیلم: اکران Matinee

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
کارگردان: Joe Dante
سال تولید: ۱۹۹۳
ژانر: کمدی - درام
بازیگران: John Goodman, Cathy Moriarty, Simon Fenton, Omri Katz, Kellie Martin, Lisa Jakub

معرفی فیلم اکران – سینما بر روی شانه‌ی غول‌ها ایستاده است و هرکدام از این غول‌ها به بخشی از سینما خدمت کرده‌اند. گاهی اوقات این غول‌ها فدریکو فلینی و آکیرا کوروساوا بودند که داستان‌گویی را دچار تحول کردند، گاهی اوقات این غول‌ها فریتز لانگ و جان فورد بودند که محدودیت‌های تکنیکی را به چالش کشیدند، ولی گاهی اوقات این غول‌ها می‌توانستند رابطه‌ی سینما با مخاطبانش را دچار تغییر کنند و سینما را بعنوان یک هنر سرگرم‌کننده به قله‌های جدیدی ببرند. افرادی مانند راجر کورمن، ترنس فیشر و اف. دبلیو. مورناو دیدگاه‌های مختص خودشان را به سینما وارد کردند و مخاطبانی را تربیت کردند که به سینما فراتر از یک خوش‌گذرانی بدون دلیل نگاه کنند. یکی از همین افراد، ویلیام کسل بود، مردی که بعنوان تهیه‌کننده بچه‌ی رزماری (Rosemary’s Baby) را به سینما عرضه کرد، بعنوان نویسنده در کنار اورسون ولز یکی از بهترین‌های سینمای نوآر، بانویی از شانگهای (The Lady From Shanghai)، را خلق کرد، و بعنوان کارگردان با شکستن دیوار چهارم به هر وسیله‌ای که می‌توانست برای مخاطبان سینما تجربه‌های بیادماندنی فراوانی را هدیه آورد.

بیشتر بخوانید: بازگشت فرزند رزماری؛ وحشت سه‌وجهی در آینه‌ی هردیتری

اکران هر فیلم از ویلیام کسل، مانند یک رویداد بدون‌همتا بود. فیلم‌های کسل باعث می‌شدند که مخاطبان سینما برای تماشای فیلم به سالن بروند، زیرا می‌دانستند که ویلیام کسل در سالن لوازمی را تدارک دیده است که باعث می‌شود دیدن فیلم تبدیل به چیزی فراتر از تماشای صرف شود. از آقای ساردونیکوس (Mr. Sardonicus) که یکی از اولین نمونه‌های مشارکت مخاطب در روند داستان فیلم بود (یا حداقل این توهم را به مخاطب ارائه می‌کرد)؛ تا تینگلر (The Tingler) که بخاطر گیمیک پرسپتو! (“Percepto!” gimmick) (انتقال شوک‌های الکتریکی به وسیله‌ی الکترودهایی که روی صندلی سینما کار گذاشته شده در حین تماشای فیلم بر اساس اتفاقات در حال رخ دادن) شهرت یافت. بنابراین جای تعجبی ندارد که کارگردانان مختلفی که در زمان کودکی یا نوجوانی به تماشای این فیلم‌ها رفته بودند از سالن در حالی خارج می‌شدند که یک خاطره‌ی بیادماندنی در ذهنشان حک شده بود و برایشان سینما تبدیل به یک جادوی عظیم شده بود. کارگردانانی مانند جان واترز و رابرت زمکیس از ویلیام کسل بعنوان بهترین کارگردان تاریخ سینما یاد کرده‌اند، و جو دانته از شخصیت او بعنوان الهام برای فیلم اکران استفاده کرد و یک فیلم بسیار سرگرم‌کننده و بیادماندنی را خلق کرد.

بیشتر بخوانید: صفحه‌ی پیشنهاد فیلم و کتاب و بازی

در مورد تماشای فیلم در سالن سینما و تفاوتش با تماشای فیلم در خانه سخنرانی‌های زیادی انجام شده است، و شاید جو دانته با 90 دقیقه فیلم در صدر این سخنرانی‌ها باشد. اکران پیش از هرچیزی، یک فیلم درباره فیلم دیدن است. فیلم‌های زیادی به نوشته شدن یک فیلم پرداخته‌اند، یا به کارگردانانی که پشت دوربین مشغول فعالیت بوده‌اند، اما این فیلم به داستان‌نویسان یا نبوغ کارگردانی اشاره نمی‌کند، بلکه به زمانی می‌رود که فیلم ساخته شده قرار است با مخاطبش روبه‌رو شود. بیشتر داستان فیلم در حین اکران فیلمی وحشت به نام منت (Mant!)، درباره مردی که تبدیل به یک مورچه می‌شود (Half Man! Half Ant!)، می‌گذرد و قدرت جو دانته برای سرگرم کردن مخاطب را به تصویر می‌کشد. فیلم مملو از شخصیت‌های کوچک بیادماندنی و داستانک‌های در یکدیگر پیچیده شده است، و فضای فیلم یادآور یک فیلم نوجوانانه دهه‌ 50 میلادی است که با خطر بحران کوبا و امکان به وقوع پیوستن یک نبرد اتمی که جهان را نابود کند ترکیب شده است؛ و بر فراز همه‌ی این داستانک‌ها و اتفاقات مختلف که فضای فیلم را تشکیل داده‌اند، شخصیت لارنس وولزی (کارگردان منت و متاثر از ویلیام کسل) ایستاده است. شخصیتی که با وجود رفتارهای موذی‌گرانه‌اش و ظاهری که بیشتر یادآور یک فروشنده است تا یک هنرمند؛ به سینما و داستان‌گویی، به سالن‌های سینما و مخاطبانی که برای دیدن فیلمش می‌آیند، به ستاره‌ای که همراهش است و گیمیک‌هایی که مجبور شده است با خود به همراه بیاورد عشق می‌ورزد.

فیلم: اکران Matinee

فیلم داستان ساده‌ای دارد، اما از همین سادگی داستان استفاده می‌کند تا به مخاطب صحنه‌های بیادماندنی فراوان و لحظات نفس‌گیر هدیه کند. جو دانته یک بار از زبان راجر کورمن گفته بود که «بعضی از فیلم‌ها نیاز به صحنه‌های مهیج بیشتر از یک داستان پیچیده دارند. گاهی اوقات لازم است که یک زن با بیکینی در فیلیپین به سربازهایی که روی درخت پنهان شده‌اند با مسلسل شلیک کند» (از مستند «Corman’s World: Exploits of a Hollywood Rebel»)، و اکران نمونه‌ی خوبی برای این صحنه‌های مهیج است. صحنه‌هایی که شاید منطقی نباشند، اما بسیار تاثیرگذار و بسیار جذاب هستند؛ و در کنار آن‌ها می‌توان عشق جو دانته به سینما و جادویی که پشت آن نهفته است را دید. شخصیت لارنس وولزی مانند یک جادوگر در فیلم، در حین اکران منت از جایی به جای دیگر می‌رود تا مشکلات مردم را حل کند، اتفاقاتی که رخ داده است را کنترل کند و جلوی شخصیت‌های بد را بگیرد؛ و همگی این کارها را نه در هیبت یک شوالیه‌ی زره‌پوش، بلکه در هیبت یک کارگردان چاق با ساس‌بند و یک سیگار برگ در گوشه‌ی لبش انجام می‌دهد. هیبتی که جان گودمن[23] به بهترین نحو آن را نمایش می‌دهد؛ در کنار یک تیم بازیگری که شاید بهترین‌ها نباشند، اما شخصیت‌های کوچک ولی بیادماندنی فراوانی را خلق می‌کنند که به راحتی می‌توان هرکدام از آن‌ها دنبال کرد و یک داستان کوچک جذاب را تجربه کرد.

فیلم: اکران Matinee

در انتها باید گفت که اکران شاید یک فیلم مهم در تاریخ سینما نباشد، یا جو دانته با خلق این فیلم به سلسله غول‌هایی که سینما روی شانه‌شان ایستاده نپیوندد؛ اما فیلمی است که به خوبی جذابیت‌های تماشای یک فیلم بر روی پرده‌ی نقره‌ای و عشقی که هر سینه‌فیل برای تصاویر متحرک دارد را درک کرده و به بهترین نحو تلاش کرده است که این حس را بازسازی کند، و می‌توان گفت که در انجام این کار تا حد زیادی موفق بوده است. شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین نکته‌ی مثبت اکران، این نکته باشد که در حین تماشای فیلم می‌توان دوباره به بدن نوجوانی برگشت که تمام دنیایش در اکران یک فیلم از کارگردان موردعلاقه‌اش خلاصه می‌شد؛ و هیچ‌چیز، حتی خطر نابودی دنیا و یک مرگ زجرآور، اجازه نداشت که جلوی این لذت را بگیرد. احساسی که هر کسی که زمانی عاشق سینما بوده است، حداقل یک بار در زندگی‌اش تجربه کرده است، و اکران به بهترین نحو ممکن این حس را دوباره بازسازی می‌کند؛ و از کارگردانی استفاده می‌کند که شاید بیش از هر کارگردان دیگری با مخاطبانش حس نزدیکی می‌کرد و به آن‌ها علاقه داشت. اکران بهترین داستانی است که می‌شود در مدح ویلیام کسل دید، اما بیش از آن بهترین داستانی است که می‌شود در مدح اشخاصی که به تماشای فیلم‌ها می‌نشینند دید؛ و این دسته از فیلم‌ها بسیار کمیاب هستند.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید