اپرای چهارم: شامگاه خدایان یا «پایان»

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

به شکل جالبی این دو بخش از میان داستان‌های اسطوره‌ای نورس‌ها به تفصیل و دقیق در یک قطعه شعر محفوظ مانده‌اند، برخلاف بخش‌های زیادی از روایات اسطوره‌ای آن‌ها که از دست رفته‌اند. در وولوسپا(مکاشفه‌ی زن پیشگو)، نخستین بخش ادای منظوم، می‌خوانیم که چگونه غول‌ها به رهبری پادشاه غول‌های آتش، سورت، برای جنگ با خدایان به میدان می‌آیند.
خدایان نیز به مقابله با آن‌ها برمی‌آیند و لشکر قهرمانان والهالا، که اودین طی سالیان سال گرد آورده است، به همراه آنان وارد میدان نبرد می‌شود.

موضوع این پرونده قیاسی میان داستان اپراهای «حلقه‌ی نیبلونگ» (Der Ring des Nibelungen) و منابعی خواهد بود که از آن‌ها الهام گرفته شده‌اند و همچنین استراتژی‌های اقتباسی که واگنر در این فرآیند به کار گرفته است. 

دیباچه‌ی پرونده‌ی «اپرایی صد و سی ساله، داستانی هزار ساله» را می‌توانید از این‌جا بخوانید

فصل اول: طلای راین یا «آنچه هستی، به قرارداد هستی!»

فصل دوم: والکیری یا «فرووالت، فریدموند، زیگموند»

فصل سوم: زیگفرید یا «از میان شعله‌ها»

فصل چهارم: شامگاه خدایان یا «پایان»


روایت‌


به آشیانه پر کشید ای زاغ‌ها!
به گوش سرورتان نجوا کنید آنچه را
که اینجا بر کرانه‌ی راین شنیدید!
بر فراز صخره‌های برونهیلد بپرید:
آن که در اینجا می‌سوزد
رهنمون لوگه به والهالاست!
چرا که پایان کار خدایان
اینک بر سر دست است:
اینچنین آتش می‌افکنم
بر قصر پرشکوه والهالا

(برونهیلد، فرجام خدایان، پرده‌ی سوم)

هر ایدئولوژی و همینطور هر نظام اسطوره‌شناسی بخشی به عنوان روایت آغاز و پایان جهان را شامل می‌شود. اساطیر اسکاندیناوی نیز از این قاعده مستثنا نیستند.

به شکل جالبی این دو بخش از میان داستان‌های اسطوره‌ای نورس‌ها به تفصیل و دقیق در یک قطعه شعر محفوظ مانده‌اند، برخلاف بخش‌های زیادی از روایات اسطوره‌ای آن‌ها که از دست رفته‌اند. در وولوسپا(مکاشفه‌ی زن پیشگو)، نخستین بخش ادای منظوم، می‌خوانیم که چگونه غول‌ها به رهبری پادشاه غول‌های آتش، سورت، برای جنگ با خدایان به میدان می‌آیند.

خدایان نیز به مقابله با آن‌ها برمی‌آیند و لشکر قهرمانان والهالا، که اودین طی سالیان سال گرد آورده است، به همراه آنان وارد میدان نبرد می‌شود.

اما وقایع جنگ به سرعت به ضرر خدایان رقم می‌خورد. گرگ عظیم‌الجثه فنریر اودین را می‌بلعد (ویدار به انتقام اودین فنریر را می‌کشد):

آنگاه که به نبرد گرگ

والفادیر برمی‌خیزد

و به جنگ سو رت

فریر تابنده روی:

باید که به خاک افتد

محبوب فریگ (اودین)

(گنتزمر، ۱۹۵۹: ۳۹۴۰)

تور (دونر در میان ژرمن‌های جنوب) و یورمونگاند (افعی‌ای که چنبره‌اش جهان را در بر گرفته است) به نبرد یکدیگر می‌روند:

پشتیبان زمین

ضربت خود خشمگین بر وی فرو آورد

مردمان باید

که از زمین رخت بربندند

از مار

نه قدم نامطمئن دور شد

از نبرد جان به در نبرد

پسر فیورگین

(همان، ۴۰)

هایمدال و لوکی (لوگه)، تیر و گارم (گرگ نگهبان قلمرو مردگان) همه در نبرد با یکدیگر از پا درمی‌آیند و سورت نیز فریر (فرو) را به خاک می‌افکند.

در پایان نیز سورت درخت جهانی ایگدراسیل، و به همراه آن همه‌ی جهان را، به آتش می‌کشد:

خورشید خاموش می‌شود

زمین در دریا غرق می‌شود

از آسمان فرو می‌افتند

ستارگان درخشان

شعله‌ها در بر می‌گیرند

هر آنچه نشانی از زندگی دارد

هرم آتش

به آسمان می‌رسد

(همان، ۴۰)

[clear]


تطبیق روایت اپرای «شامگاه خدایان» با اسطوره‎های نورس


در روایتی که واگنر از فرجام خدایان به دست می‌دهد بخشی از عناصر مشابه قابل تشخیص است. همانگونه که پیشتر عنوان شد، این اپرا تنها بخشی از «حلقه‌ی نیبلونگ» است که روایت آن تا حد زیادی بر مبنای «سرود نیبلونگن» شکل گرفته است. به مانند آنچه که در این حماسه‌ی بزرگ می‌خوانیم، و همینطور در اکثر منابع اسکاندیناویایی، جسد زیگفرید برای سوزانده شدن آماده می‌شود. اما برونهیلد سوار بر اسب خود گرانه، که به زیگفرید هدیه کرده بود، بر تل هیزم می‌جهد (در اپرای واگنر و نه در سرود نیبلونگن) و سپس آن را به آتش می‌کشد و اینگونه به زندگی خود پایان می‌دهد.

اما شعله‌ها بالاتر و بالاتر می‌روند تا آنجا که قصر خدایان را به آتش می‌کشند تا از آن به بعد عشق بر جهان حکومت کند.

استراتژی‌ای که واگنر در این قسمت از داستان به کار برده آشکارا همان استراتژی ترکیب است که در فصل «آنچه هستی به قرارداد هستی» به آن پرداختیم. لیکن تفاوت ظریفی میان این دو بخش از اپرا وجود دارد که بد نیست اندکی به آن بپردازیم. در فصل اول با ترکیبی از «ساگاهای خدایان» رو به رو بودیم که داستان‌هایی حول شخصیت‌های یکسان را روایت می‌کردند و این داستان‌ها با هم ترکیب شده بودند. اما روایاتی که در این بخش با یکدیگر ترکیب شده‌اند از اساس با یکدیگر تفاوت دارند.

در اپرای اول داستان‌های مختلف سرگذشت خدایانی چون اودین و لوکی با یکدیگر ترکیب شده بود. اما در «فرجام خدایان» می‌بینیم که یک ساگای قهرمانی مخلوط با اسطوره‌ای آخرالزمانی شالوده‌ی داستان را تشکیل می‌دهند. دو داستان که خود با یکدیگر ارتباط اندکی دارند هر دو منبع اقتباس شده‌اند و این را می‌توان به عنوان نوع خاصی از استراتژی ترکیب در نظر گرفت.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • شومنامه‌ی تبر نقره‌ای

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی