سریال: کتابفروشی بلک Black Books
داستان کتابفروشی بلک از اینجا شروع میشود که مانفرد میخواهد کتاب کوچک آرامش را بخرد. ولی آن را میخورد و بیل بو بگینز خودمان یا شاید هم دکتر واتسون به مانفرد میگوید که کتاب کوچک آرامش در رودههایش گیر کرده و حالا حسابی آرامش دارد.
مانفرد به صورت مسیح آرامشیافته و پیامبر عصر جدید و یوگی خرقهی حمام پوش با پیام «یک مقدار با چاییتان بابونه بخورید و به وان حمامتان صابون استخدوس اضافه کنید» بین ما آدمهای عادی برمیگردد.
یکی از کسانی که بهشان برمیخورد فروشندهی کتاب کوچک آرامش یعنی برنارد بلک است که دارد سعی میکند با کتک خوردن از نژادپرستهای کلهکچل کاری کند که راهی بیمارستان شود و مجبور نباشد اسناد مربوط به مالیاتش را سر و سامان داده و تحویل دولت بدهد.
برنارد بلک از کتاب فروختن متنفر است. مانفرد اما تصمیم میگیرد شاگرد مغازهی او بشود و هم در امور مالیاتی به او کمک کند و هم برایش کتاب بفروشد. ذوست نزدیکشان فرن کتزنجمر در مغازهی کناری «چیز» میفروشد و خیلی وقتها خودش هم مطمئن نیست چیزهایی که میفروشد چه کار میکنند.
بیل بیلی و دیلن مورن و تمزین گرگ در این کمدی گاهی سورئال گاهی سیاه و بیشتر وقتها صرفاً خندهدار توی کتابفروشی دور هم جمع شدهاند و سعی میکنند کمترین آسیب را از جهان بیرون بخورند.
اکثر اپیزودها این شکلی هستند: برنارد زیادی تنبل است. عادیترین کارهایی که باعث میشود یک نفر در جرگهی انسانها قرار بگیرد را انجام نمیدهد و به خاطرش به چاه بدبختی میافتد. مانفرد سعی میکند او را بیرون بکشد و از دایرهی آرامشش بیرون بکشد ولی فایده ندارد. دست آخر مانفرد تسلیم میشود و بعد از کلی دهنسرویسی هر دو به ته چاه بدبختی میافتند. فرن از بیرون ماجرا را تماشا کرده و ضمن مسخره کردنشان سعی میکند به همراهشان توی چاه بدبختی نیفتد. این بود خلاصه کتابفروشی بلک. البته مثلاً توی یکی از قسمتها برنارد و مانفرد پاپ را به قتل میرساند. یعنی میخواهم بگویم اینقدر هم همهچیز خوشخوشان پیش نمیرود.
شاید فکر کنید چطور ممکن است همینن فرمول را ۱۲ بار به خوردتان بدهند و همچنان خندهدار باشد. جواب این است که نویسندگی سریال بینظیر است. بازیگرها فوقالعاده با استعداد هستند و در نتیجه نزدیک ۲۰ سال بعد همچنان بینظیر و تازه است.
اگر سریال بریتانیایی طنز دوست دارید و هنوز این یکی را ندیدهاید حتماً سراغش بروید.
اگر طرفدار دیلن مورن و استدآپهای عجیب و سورئالش هستید در سریال سال ۲۰۰۰ او هم میتوانید انتظار اتفاقات مشابهی را داشته باشید.
-
چه عجب تيمسار
تشريف آورديد !-
تیمسار شمایی. ما هستیم که. همینطوری بدون درجه میپلکیم.
-