کتاب: هنر مباحثه Art of the Argument
یکی از چهرههای رسانهای مورد علاقهام یکی از سخنرانیهایش را با این عبارت آغاز میکند: «من هیچ اهمیتی به “احساسات” شما نمیدهم!»
در مقابله با استیلای رسانهای و سفسطههای مخالفان معمول کسی که میگوید «واقعیت به احساس شما اهمیت نمیدهد»، شاید بیربط نباشد گفتن اینکه «به اندازهی کافی با زبان خوش حرف زده شده است». با این حال استفان مولینیو، بلاگر و یوتیوبر الان ۵۲ سالهی کانادایی، در ابتدای کتابش “هنر مباحثه: آخرین سنگر تمدن غرب” یک “هشدار محتوای حساسیتزا” (ترجمهی بهتری اگر برای Trigger Warning سراغ دارید به کتابخوار اطلاع بدهید) به این شرح مینویسد:
«این کتاب به شما کمیک میکند تا مباحثه را درک کنید، همینطور اینکه چرا مباحثه تا این حد مهم است و چگونه میتوان در مباحثه پیروز شد. از شما میخواهم محتویات این کتاب را برای مبارزه در راه حقیقت و فضیلت در دنیای واقعی به کار ببرید. «هنر مباحثه» رک و روراست یک دستورالعمل برای مبارزه است، نه یک مقالهی انتزاعی آکادمیک بیاثر.
منطقدانهای آکادمیک هزاران سال فرصت داشتند تا اصطلاحات تخصصی خود را، مانند اعتبار، استحکام و توالی استدلال را میان انسانها جا بیندازند، و در این راه شکست سختی خوردهاند. بیشمار نوشتههای خشک دربارهی منطق به رشتهی تحریر درآمدهاند، اما آخرش چه؟ جهان همچنان به غایت غیرمنطقی است و بیشتر انسانها هیچ از این اصطلاحات فنی برج عاجی سر درنمیآورند.
همچنان که به آخرین سنگر تمدن غرب در نبرد برای بقا میرسیم، حرافیهای مشتی سخنران با استفاده از کلماتی غریب تنها نشانهای رقتبار از ناتوانی است. هرچه میکنم نمیتوانم بفهمم در مبارزهی ناامیدانهمان برای آزادی چه فایده دارد نالیدن از اینکه سفسطهی طرف مقابل در عین اعتبار، فاقد استحکام است. آکادمیهای دولتی میلیاردها دلار از مالیاتتان را به جیب زدهاند و منطق را به موضوعی پیش پا افتاده تبدیل کردهاند و شما را به کلی بیدفاع رها کردهاند.
هدف من در این کتاب دادن مهارت و قدرت مبارزه با یک شیر است، عوض حفظ کردن نام لاتیناش در حالی که شما را زنده زنده میخورد.
من، همانگونه که سقراط به شاگردانش میآموخت، به زبان مردم سخن میگویم. اهالی آکادمی شاید خوششان نیاید، اما ماییم که باید تلاش کنیم آنها را نیز نجات بدهیم. کمکم دارد حساسیتتان بالا میزند؟ من که البته امیدوارم اینطور باشد. پس شروع کنیم:.. .»
حساسیت و کنجکاوی شما چهطور؟