چرنوبیل ؛ نگاه کردن به چشم‌های دراکولا

4
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

نیروگاه چرنوبیل، خون‌آشامی از جهانی کهن است. باید به چشم او زل بزنیم تا ببینیم.


در زمان هر بحرانی، از قبیل جنگ، انفجار، انقلاب و البته اپیدمی، دیدن چهره‌ی کارخانه‌ها یا اداره‌های تخلیه‌شده جالب است. کارخانه‌هایی زخم‌خورده جالبند چون دیگر چیزی تولید نمی‌کنند. این کارخانه‌ها مثل تراریوم‌هایی می‌مانند که شکل دیگری از حیات را در خودشان حفظ می‌کند.

در زمان بحران «کارخانه»‌ی زخمی، اشراف‌زاده‌ایست که دهقانانش رفته‌اند، ارباب بالاخره یاد می‌گیرد غذایش را بپزد، جای خوابش را مرتب کند، جارو بزند و از چیزهایش مراقبت کند.  اگر بشود اسم این وضعیت کارخانه‌های تنها را «unbankrupt ناورشکسته» بر وزن «undead نامرده» گذاشت، پس «نیروگاه چرنوبیل» را باید کنت دراکولای همه‌ی این کارخانه‌ها بنامیم.

همان اندازه که مهمانان دراکولا در شگفتند که «چطور تو در این قصر اشرافی هیچ خدمتکاری نداری»، دیدن چرنوبیل بدون کارگر و زیردست هم (به عنوان کارخانه‌ای نه زنده و نه مرده) حیرت‌برانگیز است. دراکولایی که ظاهرا از هیبتش پیداست که هیچ علاقه‌ای به انرژی ندارد ولی حالا برای زنده ماندن، چاره‌ای ندارد به جز نوشیدن آن.

در چنین لحظه‌ای باید توصیف کرد وجه فیزیکی چرنوبیل هم آب رفته، و یکدفعه کارکرد معنوی‌ای پیدا کرده است. در لحظه‌ای که تمام کارگران از کارخانه تعدیل شده‌اند و خطوط  تولید قبلی جمع‌ شده‌اند، کارخانه‌ی بی‌بدن، در حال پاشیدنِ محصولاتی‌ست که دیگر ارزش مصرف ندارند: «unproduct ناکالا».

چرنوبیل او هم ترانسلوانیایی‌ست که نه با نفرین خون که با نفرین انرژی جاودانه شده. این هم قصر دراکولای دیگری‌ست، شبحی رادیواکتیویته که پیش می‌آید و با نفرینش اخته می‌کند و در مرز هیچ صلیب و نان مقدس و سیری متوقف نمی‌شود. او برای آلوده کردن نیازی به دندان گرفتن ندارد و برای گذر از آستانه‌ی هیچ دری، اجازه نمی‌گیرد.

ضایعات انفجار چرنوبیل

👆تصویر بالا – تصویری از ضایعات راکتور ۴ که روی ماشین‌ها افتاده است. یا شاید تصویری از تابوت دراکولا.


لحظه‌ی تبدیل

بیشتر بخوانید: چرنوبیل یا وقتی فاجعه به زبان انسانی صحبت نمی‌کند

از این نظر شاید توجه به چرنوبیل، در اصل خواستن یک نوستالوژی‌ ابدی از دهه‌ی هشتاد باشد. به همان اندازه که توجه به دراکولا، ممکن است نوعی علاقه‌ی غریب به داستان‌های گوتیک باشد.

انفجار چرنوبیل

👆داستان تصویر بالا – این اولین تصویری‌ست که از راکتور گرفته شد؛ ۱۴ ساعت بعد از انفجار. تصویر به خاطر تابش رادیواکتیو قدری ناواضح است. 

انفجار راکتور چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – بقایای راکتور شماره ۴ از بالای راکتور شماره ۳.


ون هلسینگ‌ها

معروف است که مسئولین شوروی در چرنوبیل برای هر تصمیمی «جان‌شماری» می‌کردند. یعنی هر راه‌حلی متضمن قربانی شدن تعدادی «قهرمان» بود. خلبان‌های قهرمان، کارگرهای قهرمان یا به قول خودشان «بایوروبات‌ها» و «پول‌‌های تابوت».

به هر حال هر کنت دراکولایی یک آبراهام ون هلسینگ دارد. ون هلسینگ تنها کسی‌ست که بین دنیای دراکولا و آدم‌های عادی سفر می‌کند و اگر او نباشد شاهدی نیست که دراکولا را درک کرده باشد و برای بقیه تعریف کند.

پاکسازی چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – بهشان «گربه‌های بوم» می‌گفتند. با بیل و فرقون، آوارهای رادیواکتیویته را جمع می‌کردند.  

راکتور چرنوبیل - عکاس Igor Kostin/Corbis

👆 داستان تصویر بالا – به تمام آتش‌نشان‌ها، ارتشی‌ها، وزارت‌دفاعی‌ها، پلیس‌ها و کارگرهایی که در تمیزکاری چرنوبیل نقش داشتند، liquidator  می‌گفتند: تمیزکارها. در تصویر هلی‌کوپتری را می‌بینیم که با پاشیدن مایع آلایش‌زدا، سعی می‌کند سطح رادیواکتیویته زمین را تثبیت کند.

چرنوبیل - رادیواکتیو

👆 داستان تصویر بالا – قهرمانان سلامت را بی‌هیچ امکانات خاصی می‌بینیم. تجهیزات جنگ شیمیایی را پوشیده‌اند و با ماسک‌های با شمارش‌گرهای عتیقه‌شان و ماسک‌های دوزاری‌شان، بر روی زمین‌های رادیواکتیویته قدم می‌زنند. این لباس‌ها قرار نیست واقعا ازشان محافظت کند. اکثرشان می‌دانند.

رادیواکتیو چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – به این مایع‌ها «شیره» می‌گفتند و با آن غبارهای رادیواکتیو را می‌شستند.

پاکسازی نیروگاه چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – بیشتر «تمیزکارها» در واقع سرباز وظیفه بودند. در عکس می‌بینیم که شوالیه‌ها جوری لباس‌هایشان را با ورقه‌های سرب وصله‌پینه می‌کنند تا اعتماد به نفس‌شان بیشتر شود و با خیال راحت‌تر به قلعه‌ی کنت وارد شوند. 

تصاویر واقعی از چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – در تصویر تمیزکارها را روی سقف راکتور ۳ می‌بینیم. وقتی روبات‌های آلمان غربی و ژاپنی و روسی بی‌مصرف از آب در آمدند، تمیزکارها وارد عمل شدند. هر شخصی فقط ۴۰ ثانیه فرصت انجام وظیفه داشت و هر ثانیه‌ی بیشتر به معنای رد شدن از سقف تحمل بدن در برابر رادیواکتیویته بود. خیلی از این‌ها بعدا مشکلات جدی سلامتی پیدا کردند یا مردند.

چرنوبیل

👆 تصویر بالا – گروه سه‌نفره‌ای مامور شدند که از پلکان مارپیچ این دودکش ۷۸ متری بالا بروند و پرچم سرخ شوروی را برافراشته کنند. جایزه‌ی این تلاش یک بطری پپسی برای هر نفر بود. بعدها معلوم شد که چرنوبیل به هیچ وجه از هیچ پرچمی نمی‌ترسیده، همان‌طور که ترس دراکولا از سیر شایعه بوده. 

تصویر قهرمانان چرنوبیل

👆 تصویر بالا – در تصویر بستگان یکی از تمیزکارهای سقف راکتور ۳ به نام Alexander Goureïev را می‌بینیم. او به خاطر تبعات ناشی از تماس با مواد رادیواکتیویته کشته شد.


سکون ترانسلوانیا

چرنوبیل در زبان اوکراینی واژه‌ای است برای افسنطین، گیاهی که از قدیم چاشنی می انگبین بوده است. حالا شعاع ۳۰ کیلومتری نیروگاه،  منطقه ممنوعه شده. منطقه‌ای در مرز اوکراین و بلاروس به وسعت ۴۰۰ هزار هکتار که قبلا محل زندگی ۱۱۶۰۰۰ نفر بوده است.

تصویری از چرنوبیل - بولدزر

👆 داستان تصویر بالا –روستای Kopachi را می‌بینیم که در ۷ کیومتری راکتور چرنوبیل بود و بولدزرها زیر خاک دفنش کردند. انگار که هرگز وجود نداشته است.

تصویری از چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – این تصویر در ۱۹۹۲ گرفته شده. این خانم روستایی حاضر به ترک خانه و زندگی نبود.

ورودی منطقه ممنوعه چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا –ورودی پری‌پیات در منطفه‌ی ممنوعه. این عکس ۵ سال بعد از حادثه گرفت شده است.

شهر خالی از سکنه - چرنوبیل

👆داستان تصویر بالا – شهر خالی از سکنه پری‌پیات. این شهر ۴۷۰۰۰ نفر ساکن داشت و حالا این‌قدر آلوده است که تا ۲۴۰۰۰ سال آینده قابل زیستن نیست.

تصویری از منطقه‌ی ممنوعه چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – وقتی که به مردم پری‌پیات گفتند که باید شهر را تخلیه کنند، این ماجرا را به عنوان یه یک تخلیه موقت جا زدند (فردا پسفردا دوباره برمی‌گردید سر خانه زندگی‌تان. چیزی نیست). به همین خاطر کلی از وسایل شخصی و مدارک همان‌طور وسط شهر رها شده.

حادثه چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – خانه‌ای در منطقه‌ی ممنوعه را می‌بینیم که توسط تاکستان کاملاً‌ تصرف شده است. خانه‌ها در چرنوبیل جدید، اهمیت چندانی ندارند.

قبرستان مواد رادیواکتیویته - چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – هزاران کامیون و هلی‌کوپتر و بولدوزر آلوده را در این تصویر می‌بینیم. اینجا قبرستان مواد رادیواکتیویته است.

جاده‌ای در منطقه‌ی ممنوعه چرنوبیل

👆 داستان تصویر بالا – اینجا ژیتومیر اوکراین است. می‌بینیم که زمین‌های آلوده‌ی منطقه ممنوعه، جاده را خورده‌اند.

تصویری از چرنوبیل - تابلوی رادیواکتیو

👆 داستان تصویر بالا – اینجا نزدیکی‌های پری‌پیات اوکریان. در تصویر تابلوی هشدار آلودگی رادیواکتیویته مشخص است.


متحدان طبیعی دراکولا – گناه‌کاران بازگشته از جهنم

متحدان زخم‌خورده‌ی چرنوبیل، حالا اربابان جدیدند. چرنوبیل شهر گرگ‌هاست، گرگ‌ها حتی از پارک ملی حیات وحش یلو استون آمریکا هم بیشترند. گوزن‌ها و اسب‌ها و گورگن‌ها هم آزادانه زندگی می‌کنند. سیاهگوش‌ها که مدت‌ها پیش از چرنوبیل غیب‌شان زده بود، حالا برگشته‌اند. خرس‌های قهوه‌ای اروپایی هم اینجا و آنجا دیده می‌شود. کلاغ‌ها و پرنده‌های آوازه‌خوان روی آسمان منطقه‌ی ممنوعه پرواز می‌کنند و قوها در بقایای دریاچه‌ی خنک‌سازی راکتور مشغول شنا هستند. گرچه مغز پرنده‌ها کوچک‌تر شده، پروانه‌ها رفته‌اند و همه‌جا پر از عنکبوت است.

خبر چندانی از میکرب‌ها و قارچ‌ها و کپک‌ها نیست. در بلاد دراکولا بهتر است که جنازه‌ای تجزیه نشود. در جنگل سرخ منطقه‌ی ممنوعه، برگ‌های مرده همان‌طور ریخته‌اند و درخت‌های کاج مرده انگار ابدی‌اند.

بیشتر بخوانید: آیا چرنوبیل سریال علمی‌تخیلی است؟ بررسی جنجال توییتری

البته خاک نفرین شده‌ی چرنوبیل به قدر کافی درخت‌های زنده را تغذیه نمی‌کند و درخت‌ها کندتر از همیشه رشد می‌کنند. ولی از منظر طبیعت، آلودگی اصلی نه نیروگاه چرنوبیل که خود انسان‌ها بودند. معلوم نیست که این آلودگی و تخریب دی‌ان‌ای این حیوانات چه صدمه‌هایی بهشان زده، ولی هر چه بوده تحملش از تحمل انسان‌ها بسیار راحت‌تر است.

تصویری از تلفات چرنوبیل

👆 تصویر بالا –ماهی‌های دریاچه‌ی مصنوعی کنار نیروگاه که برای خنک‌سازی راکتور از آن استفاده می‌شد، به خاطر تشعشعات دوام نیاورند. این ماهی‌های غول‌پیکر و شل و ول که در تصویر می‌بینید، خودشان را از آب بیرون انداخته‌اند و شکار دوربین شده‌اند.

طبیعت چرنوبیل

👆 تصویر بالا – دانشمندان متوجه شدند که در سال بعد از حادثه، گیاه‌های بسیاری در اطراف، دچار غول‌آسایی شدند. البته انتخاب طبیعی نگذاشت که این گیاهان غول‌آسا از خودشان نسلی باقی بگذرانند.

تصویری از چرنوبیل - درخت سیب

👆 تصویر بالا – درخت سیبی در منطقه‌ی ممنوعه که سیب‌هایش نچیده‌ مانده‌اند.

تصویری از جنگل سرخ چرنوبیل - عکاس Gerd Ludwig

👆 تصویر بالا – تصویری از جنگل سرخ در محدوده‌ی راکتور. درختان به خاطر دُز بالای تشعشعات رادیواکتیو درجا خشک شده‌اند. خیلی از این درخت‌ها را سوزاندند و در قبرستان بقایا دفن کردند.


چشم‌های هیولا

نیروگاه چرنوبیل، خون‌آشامی دیگر از جهانی کهن است، یکی دیگر از ارابه‌های شیطان انقراض. کارخانه چرنوبیل هم همانند دراکولا همچنان به فکر گسترش قلمروی خودش است و به همان اندازه‌ی او علاقه‌مند است که نظم جدیدی در سراسر دنیا راه بیندازد. او هم یک طاعون سیاه دیگر است؛ یک محاصره‌ی لنین‌گراد دیگر؛ او هم فورانی از آتش‌فشان یا زلزله و سونامی‌ای بزرگ است که درست در لحظه‌ی آخر منجمد شده تا خوب تماشایش کنیم.

خوب که تماشایایش می‌کنیم در چشم‌هایش « اوسکورنیه / شتاب» را می‌بینیم. همان‌طور که در طاعون سیاه هم کلیسا پیدا بود و در لنین‌گراد هم می‌شد فاشیسم را دید. او هم ترکیبی از طبیعی و غیرطبیعی‌ست. اوسکورنیه، همان شعار گورباچف برای رشد از طریق علم و تکنولوژی که حالا محقق شده و از همه‌ی رقیب‌ها  و تمام ضرب‌الاجل‌ها جلو زده. این شاید تابوتی‌ باشد که  هر روز در آن لحظه‌ای خاص از شوروی به خواب می‌رود تا بتواند همچنان به حیاتش ادامه دهد. این پرسترویکا است، گلاسنوست و خزراسچیت و هزاران «ناشُعار» دیگر.

عکس‌های که دیدید توسط عکاسانی مختلف گرفته شده بود، از جمله Igor Kostin/Corbis  و  Gerd Ludwig.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. احسان

    رويكرد تامل برانگيزيست
    خصوصا با حال و هواي اين روزهاي جهان
    ترس / اميد
    ترس/ دلداري
    ترس / دروغ
    ترس / ترس

    متشكر از انتخاب بينظيرت

    1. م.ر ایدرم

      ممنون که خوندی و خیلی خوشحالم از همون نظر ارتباط برقرار کردی که دقیقا مقصود من بوده.

  2. سید محمد

    نامرده …
    ناکالا….
    ناشعار…
    ناموجود….

    asmr!

  3. Parnaz behzad

    با خوندن این مقاله صحنه‌های دردناک فیلم چرنوبیل برام مرور شد. این تشبیه فوق‌العاده چرنوبیل به دراکولا عالی بود. کلمه‌ها و جمله‌ها به قدری زیبا، روون و خوانا بودن که منو تا ته این مطلب کشوند و حتی یه ثانیه هم نتونستم نگاهم رو از رو متن بردارم. خسته نباشید، عالی بود💯

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • یفرن دوم

    نویسنده: فرهاد آذرنوا