هانه دارباون: وقتی تقویم، ادبیات و ریاضیات به هم میرسند
دارباون در آثارش تاریخها و اعداد را در نظامهایی که خودش ابداع کرده بود، نشان میداد. خودش این نوع آثارش را «ادبیات ریاضیاتی» نامیده. انگار او در این آثار به دنبال روشی برای توصیف زمان و خاطرات بوده.
هانه دارباون (Hanne Darboven) کانسپت آرتیست آلمانی پیشرویی بود که اغلب او را به خاطر اینستالشنآرتهای عظیم ولی مینیمالیستکی میشناسیم که از دستنوشتههای پر از عدد و رقم ساخته شده بودند.
«من از اعداد استفاده میکنم چون یه روش از نوشتنه که فاقد توصیفه… این ربطی به ریاضیات نداره. هیچ ربطی! اعداد احتمالاً تنها کشف واقعی نوع بشر باشن. فلان تعداد از هر چیزی (دو تا صندلی یا هرچی) یه چیز دیگهایه. فقط عدد خالص نیست و معناهای دیگهای هم داره»
دارباون در آثارش تاریخها و اعداد را در نظامهایی که خودش ابداع کرده بود، نشان میداد. خودش این نوع آثارش را «ادبیات ریاضیاتی» نامیده. انگار او در این آثار به دنبال روشی برای توصیف زمان و خاطرات بوده. تقویمها نیز یکی از سوژههای مکرر در کارهای اویند.
در «ساعت آفتابی/مهتاب» که در سال ۱۹۷۶ به نمایش در آمد، هر صفحه به یکی از دو ماه ابتدایی سال ۱۹۷۶ اشاره دارد. در هر صفحه دو تاریخ میبینیم که عدد سرجمعی برای هر کدامشان محاسبه شده و به صورت یک نمودار خطی در زیر صفحه به نمایش درآمده. اگر در نظر بگیرید که سال ۱۹۷۶ سالی کبیسه بوده و طبق قاعدهی سال کبیسه باید یکروز به سال تقویمی اضافه میشده تا با سال خورشیدی هماهنگ باشد، با این وصف میتوان به انگیزهی دارباون در مقایسهی زمان تقویمی و زمان طبیعی پیبرد. انگار که تمام صفحات به قصد مقایسهای تطبیقی بین زمان حدفاصل آفتاب و مهتاب و زمان موجود در تقویمها، کنار هم آمدهاند.
اثر مینیمالتر «تقویم کرهی جنوبی» که در سال ۱۹۹۱ ارائه شده بود، شامل صفحات از یک تقویم کرهای بود با عددهای رومیای که روی هر یکی از صفحات مهر شده. این اعداد گاهی مشکی، گاهی سرخ و گاهی آبی بودند و این تغییر رنگ ظاهراً هیچ دلیل موجهی نداشت. اعداد با الگویی توریمانند از نقطههای سفیدی پر شده بود که حاشیهشان جزئیات رنگی خاصی داشت. نقاشیهای کوچک آبیرنگی از حلقههای الماس و ساعتمچیهای فلزی و علاماتهای ئین و یانگ که جایگاه ویژهای در فرهنگ کرده دارند.
آثار او را میتوان تلاشی برای تشریح تجربهای خنثی از گذر زمان قلمداد کرد. او با روشی انتزاعی و ظاهراً خالی از منشهای زیباییشناسانه یا احساسی، میخواست معماری زمان را نشان بدهد.
یکی از پروژههای نسبتاً متأخر دارباون «موسیقی ریاضیاتی» بود که در آن آثار قصد داشت صدای اعدادی که در سطر و سطون صفحات آمده بودند را به گوش برساند. هر عددی به نتی خاص مربوطمیشد و دنبالههای عددی به شکل نُتنوشت در میآمدند. از این منظر میتوان به دیدگاه او رسید که در نقل قولی معروف گفته بود:
«هنر مخلوطیاست متشکل از مفاهیم و انتظامات.»