کتاب: رزونانس

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
نویسنده: م.ر. ایدرم
ناشر: نشر پیدایش
سال انتشار: ۱۳۹۷
ژانر: پادآرمانشهری - سایبرپانک - تاریخ بدیل - علمی‌تخیلی

آبادی‌ها و شهرهای سابق، شفاف و متلاطمند. شب‌ها نوح منم و ماه سکان سرگردانی. از هر طرف تیرهای برق بیرون زده‌اند. دنبال کردن تیرهای برق فکر بدی بود. هر کسی تیرهای برق را دنبال کند حتما گم می‌شود.

– از متن کتاب

در خیرگی به اقلیم‌هاست که حیات را طور دیگری می‌شود بازشناخت. اقلیم‌ها که کجاوه‌های سالخورده‌ی تروما هستند. پارانویا، مالیخولیا، یأس و به طور کلی هر آنچه از احساسات انسانی می‌شناسیم دستخوش این تروماهای اقلیمی هستند. تروماها که با وعده‌ی حیات از راه می‌رسند اما کارگزاران صدوق مرگ‌اند. رزونانس بیش از آن که قصه‌ای آخرالزمانی باشد، قصه‌ی تروماهاست. قصه‌ی لحظه‌ای که در مدار انفجار ابرنواختری به دام افتاده. خواندن رمان این ایده را متبادر می‌کند که علی‌رغم ستینگ سیاه فانتزی رمان، ایدرم در رمان دومش تلاش کرده لحظه‌ی رزونانس میان واقعیت‌هایی را به تصویر بکشد که باغبان بذر تروما در شخصیت‌های رمان می‌شود.

رمان در لحظه‌ای حومه‌ای در غیاب هرگونه محاکات فانتزی  یا “ژانری” آغاز می‌شود. در اوقات روزمرگی بازی کودکانی که حلول رزونانس را به چشم می‌بینند و این گشایش نوید قصه‌ای را می‌دهد که نه در لحظات ژانری معمول که در بزنگاه‌های انسانی بازگو خواهد شد. جهان پس از رزونانس که جادویش برق است و غرابت اقلیم‌ها. در جایی از رمان در توصیف تبریز به این جملات بر خواهید خورد:

شهر بالکل دیوانه شده. همه فراموش کرده‌اند که قبلا چه کسی بوده‌اند. کودکان مفلوک، شبح‌وار به دنبال هر صدایی می‌افتند. زیباترین نقطه‌های شهر سوخته‌اند. انگار که چشم‌های تبریز را درآورده‌اند.

 

تبریز پس از رزونانس، که انگار تنها در روایتی تروماتیک، صاحب زندگی‌ست همان اقلیمی‌ست که می‌تواند موطن همه‌ی شخصیت‌های اصلی رمان باشد. از اسرافیل تقیف، دانشمند دیوانه که نشانگان رزونانس به جنونش کشانده تا رشید، کاوشگر جهان پسارزونانس که تا انتهای این ترومای پیشامدکرده را می‌پیماید.

در حالی که رزونانس می‌توانسته به راحتی رمانی در باب نشت دنیای دیگرانی به دنیایی که می‌شناسیم باشد، این سوپرنوای میان‌دنیایی را به مثابه گفتمانی گمانه‌زن اختیار کرده تا از خلالش ترومای مرگ و عدم تعلق را کاوش کند. آدم‌هایی در جنون و یأس مطلق که انگار به دنبال برهنه شدن از این لباس حرمان و مرگ در کرانه‌اند. آدم‌هایی که به سیاه‌ترین لحظه‌ی پس از فاجعه(رزونانس) قدم می‌گذارند تنها برای آن که سرمنشا این احساس خفه‌شدگی همواره را پیدا کنند.

اما چیزی که پیش از هر چیز، تجربه‌ی شخصی من از خواندن رزونانس را به تجربه‌ای دست‌نخوره تبدیل می‌کند، زنده بودن قصه است. علی‌رغم ستینگ سیاه رمان، نویسنده کوشیده تا با به تصویر کشیدن لحظه ی حیات انسانی به مثابه کیفیتی ارتجاعی(و نه باینری و صفر-و-یکی) رزونانس را از بدل شدن به تمثیلی سیاه و دراماتیک، نجات دهد. داستان تقیف، پدر و مادرش را خواهید خواند که در کرانه‌ی این دوجهانی، حیاتی انسانی را تجربه می‌کنند. داستان رشید و سفرش به منظور یافتن کارخانه‌ی برق که روایت‌گر تجربه‌ای خلق‌الساعه از مرگ و پوسیدگی  مسری‌ست. داستان زنی که در انتظار بازگشت معشوقه‌اش، هویتی نباتی اختیار کرده. داستان دختری که در قبرستان متروکه، با وحشت و درماندگی دست و پنجه نرم می‌کند و همه‌ی این‌ها تجربه‌ی خواندن رزونانس را به تجربه‌ی اخذ روایتی انسانی از مناسبات حیات در هسته‌ی تروما تبدیل خواهد کرد. روایتی که نه صرفا در خدمت پلاتی اعجاب‌انگیز و آخرالزمانی‌ست که روایتی زنده است از آنچه مشابهش را هر انسانی در لحظه‌ی اکنون از سر می‌گذراند.

رزونانس روایت‌گر تجربه مرگِ در حال طلوع و ترومایی جمعی‌ست که بر اقلیم‌ها و انسان‌ها می‌گذرد.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • رزونانس

    نویسنده: م.ر. ایدرم