دنیا چهرهی زنانه کم دارد
مقدمه
مقالات این پرونده نه تنها در موضوعاتی که از آن صحبت میکنند، بلکه حتی در زاویهی نگرش با هم متفاوتند. مهمترین نقطهی اشتراک بینشان، به جز اینکه همه تحت لوای موضوعیت فمنیسم و حقوق زنان قرار دارند، در به چالش کشیدن است. فرقی ندارد آنچه به چالش کشیده میشود رسانه باشد یا ادبیات علمیتخیلی، پتریارکی باشد یا سبک زندگی. مهم این است که هرآنچه خواهید خواند، با دغدغهها و رویکردی از جنس همان سوالاتِ شاید بیجواب و دغدغههای لگویین در دست چپ تاریکی نوشته شدهاند، و در سودای رسیدن به «زمستان» بدون جنگ، بدون تجاوز و بدون جنسیت آن. ادامه مطلب >
مصاحبه
لگویین از جمله تأثیرگزارترین نویسندههای سایفای است که به گذار سایفای از حالت خام و صرفاً علمیاش به وجه انسانی و داستانیترش کمک بهسزایی میکند. مصاحبهی پاریس ریویو در اواخر عمرش صورت میگیرد و از جمله جالبترین مصاحبههای اوست که او در این مصاحبهاز علمیتخیلی، زن و جنبش ادبی فمنیسم میگوید. سرآغاز دههی شصت میلادی یعنی وقتی اورسولا کی لگویین شروع به انتشار آثارش میکند، تحت سلطهی نویسندهها و آثاریست که بهشان علمیتخیلی سخت میگوییم. داستانهای گمانهزنی که براساس نظریات منسجم فیزیک، شیمی و گاه زیستشناسی نوشته میشدند. باور عمومی بر این بود که تکنولوژی و پیشرفت تکنولوژی مفهومی بیآلایش است و تنها پیآمدش مثبت میتواند باشد. آمریکا در عرصهی بینالملل یکهتاز بود و علمیتخیلی این «عصر طلایی» هم منعکسکنندهی همین موضوع در عرصهی کیهان داستانها بود. داستانهای علمیتخیلیای که صفحات مجلات Amazing Stories و The Magazine of Fantasy & Science Fiction را پر میکردند، پر بودند از گراهای فرهنگیای که نشان از تسلط مردان سفیدپوست پدرسالاری داشت که گاهی هم برای خالی نبودن عریضه گوشهنظری به دیگر نژادها و جنسیتها داشتند. رمان اول لگویین، جهان روکانون(Rocannon’s World 1966) که قهرمانش با ایدهی قهرمان سایفای عصر طلایی همخوانی داشت، خاطر کسی را آزرده نکرد اما به زودی این روند عوض شد. ادامه مطلب >