کتاب: مانیفست انجمن تکهتکه کردن مردان
توشه
سارا احمد در کتاب آخرش «چگونه مثل یک فمینیست زندگی کنیم» میگوید هر زنی باید برای خود توشهای از کتابهای فمینیستی داشته باشد. توشهای که هروقت حس سرخوردگی و تنهایی و بیهمراهی کرد به دامنشان پناه ببرد، همفکرانش را از نو پیدا کند و نیروی دوبارهای برای ادامه دادن بیابد. این به معنای گریز از واقعیت نیست، برعکس به معنای مسلح شدن در برابر واقعیت خشن و ناخوشایند است. واقعیتی که در آن نیمی از جمعیت جهان هنوز در آن حاشیهای و «اقلیت» محسوب میشوند و برای تعریف کردن خودشان در متن به سلاح ایده نیازمندند. یکی از شخصیتهای سریال Wire در جایی از این حرف میزند خطرناکترین چیز در آمریکا سیاهیست که کارت کتابخانه دارد. بهنظرم در این جمله کلمهی سیاهپوست را میتوان با هر گروه بهحاشیهراندهشدهی دیگری تعویض کرد و از این حرف زد که خطرناکترین چیز در جامعهای پدرسالار، زنیست که کارت کتابخانه دارد.
معرفی کتاب
«از آنجا که زندگی در این جامعه در بهترین حالت یک ملال مطلق است و هیچ جنبهای از جامعه ربطی به زنان ندارد، تنها راهی که پیش پای زنان متمدن مسئول و در پی هیجان باقی میماند، برانداختن حکومت، از میان برداشتن نظام پولی، برقراری اتوماسیون کامل و نابود کردن جنس مذکر است.»
مانیفست والری سولاناس در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، همان سالی که سولاناس به اندی وارهول (بهخاطر اینکه معتقد بود اثرش را دزدیده) شلیک کرد و به کابوسی برای بقیهی عمر وارهول بدل شد. مانیفستی رادیکال و عصبانی و پرروح که با وجود جدی بودنش بعید است موقع خواندن خنده به لبتان نیاید. S.C.U.M درواقع بیانیهی «انجمن تکهتکه کردن مردان» (Society for Cutting Up Men) است، انجمنی انقلابی که سولاناس بنیانگذار و تنها عضوش بود. پیش از انتشار رسمیاش خودش بیانیه را در سال ۱۹۶۷ چاپ کرده بود و در خیابان (با قیمت ۵۰ سنت به زنها و یک دلار به مردها) میفروخت.
بیانیه معتقد است مردان عامل همهی سیهروزیهای جهاناند، جنگ، نظام پولی، ازدواج، نفرت طبقاتی، استبداد، و روابط مخدوش انسانی همه زیر سر مردان است، مردانی که درواقع نسخهی ناکامل زناناند و باید از روی زمین برچیده شوند. سولاناس معتقد است تنها راهحل این است که زنانی انقلابی نظام حاکم را بر هم بزنند و به وقتش حتی به کشتار مردان کمر بهبندد. اگرچه این کشتار باید موردبهمورد باشد و هدف اصلیاش مردان متجاوز، سیاستمدار، سرمایهدار، پلیس، صاحبخانه و املاکی، هنرمندان بزرگ… و مردانیست که «وقتی حرفی برای زدن ندارند دهانشان را باز میکنند.»
این مانیفست محصول رنجهای زنیست که سالها در حاشیه بوده. سولاناس که در سال ۱۹۳۶ در خانوادهای کارگر در نیوجرسی به دنیا آمد تا مدتها از سوی پدر و پدربزرگش آزار بدنی و جنسی میدید و تا پیش از ۱۵ سالگی دوبار حامله شد. بعد از آن خودش را همجنسگرا معرفی کرد و با وجود زندگی سخت خیابانی و تحصیلات پراکنده توانست در رشتهی روانشناسی درس بخواند. با این حال در نهایت وقتی در سال ۱۹۶۲ به نیویورک آمد مجبور شد به کار جنسی و گدایی رو بیاورد. همزمان برای نویسنده شدن هم در تلاش بود، نمایشنامهای هجوآمیز هم در کارنامهاش دارد، و از اواسط دهه پنجاه مشغول کار کردن بر روی ایدههایش برای نوشتن مانیفستش بود.
بعید نیست که اگر سولاناس به وارهول شلیک نمیکرد، بیانهاش هم از یادها میرفت، اما درست چندماه پس از شلیکش به وارهول، ناگهان مانیفست دیده شد و خیلی زود به یکی از مهمترین متنهای جنبش رادیکال فمینیستیای که تازه داشت پا میگرفت بدل شد. متنی که از همان موقع تا به امروز به بحثها و ستیزهای زیادی دامن زده است.
سولاناس بعد از شلیک به وارهول در مصاحبهای گفت: «از کارم پشیمان نیستم. اگر مانیفستم را بخوانید میفهمید با چه کسی طرفاید.»
مانیفست S.C.U.M بعد از این همه سال و گذشتن از روزهای اوج جنبشهای رادیکال فمینیستی هنوز متنی زنده است، خشم پرشدتش، و میل پرقدرتش به برهم زدن وضع کنونی، هرقدر هم که با عقاید متعصبانهاش مخالف باشید، یا جدیشان نگیرید، ردی پاکنشدنی بر ذهنتان باقی میگذارد.
-
من نتونستم نسخه کامل این کتاب رو جایی پیدا کنم اما تونستم چند صفحه انگلیسی اش رو گیر بیارم و واقعا از همون چند صفحه خشمگین بودن خانم سولانس کاملا هویداست. اما در کل کتابیه که حتما باید خونده بشه به نظرم.
-
خطرناکترین چیز دنیا یه آدم متعصبه که کارت کتابخونه داره، در نگاه من رادیکال های فمنیسم هیچ تفاوتی با امثال داعش ندارن تنها دلیل تفاوت رفتارشون اینه که جامعه داره به تقاضاهاشون تن در میده.
-
بنظرم نسل آدم ها باید منقرض بشه نر و ماده ش هیچ فرقی ندارن هردو یه گه هستن
-
دیالکتیک اضداد سازنده در نسبت میان زن و مرد (نر و ماده) به اوج خودش میرسد .فمینیست رادیکال همچون فاشیسم مردانه از قله های این اوج است .باید از بحران استقبال کنیم تا فروپاشی یا وارونگی متعاقبش راهگشای ملال و حصارهای بدن و ذهن باشد ؛بدن های خلاصی یافته از ذهنیت و فکر ازاد از تنانگی .زنده باد مرگِ برچسب .