میازاکی پرنده ؛ چطور هایائو میازاکی دل مردم جهان را به دست آورد
میازاکی از موثرترین انیمهسازان ژاپن است و آثارش به خاطر خاصیت جادوییشان در تاریخ جاودانه شدهاند. این خاصیتهای جادویی چیستند؟
در سال ۲۰۱۲ کنسرتی در بودوکان ژاپن برگزار شد به مناسبت بیست و پنجمین سال ساخته شدن «لاپیوتا: قصری در آسمان» یکی از آثار مهم هایائو میازاکی. پیشنهاد میکنم بروید همین الان با فشار دادن این لینک آن را ببینید.
حالا برای راحتی کار شما هم که شده برایتان خواهم گفت که سالنی را میبینید پر از آدم و گروه کر و ارکستری که تعدادش آنقدر زیاد است که شاید حتی از تماشاچیان هم بیشتر باشد. البته این کنسرتهای دانشجویی خیل هم پدیدهی غریبی در ژاپن نیستند.
این که مردم ژاپن برای برگزاری کنسرتهای موسیقی کلاسیک ارزش خاصی قائل هستند بر کسی پوشیده نیست. ولی چه چیزی باعث میشود موسیقی لاپیوتا در کنار قطعات موتزارت و بتهوون قرار بگیرد؟ یا چرا پرفروشترین انیمهی تاریخ ژاپن در درون ژاپن «پرنسس مونونوکه» است و در سرتاسر جهان «کوچهی اشباح»(ترجمهی اشتباهی از spirited away که مصطلح شده. در واقع معنی واقعی spirited away میشود کسی که به دست اشباح/موجودات جادویی ربوده شده)؟
مشخصاً آقای میازاکی یک فرق عمدهای با بقیهی انیمهسازان ژاپن دارد. چرا که میدانیم صنعت انیمه صنعتی بسیار پیشروست و ایدهپردازیها و اجرای ایدهها حتی در سادهترین انیمههای ژاپنی هم بسیار فراتر از حد انتظار است. بیایید به روایت و روان آثار او نگاهی بیندازیم.
شاید بد نبود این مقاله با یک کلمه شروع میشد و بعد تنها از تصاویر پر میشد و آن کلمه “پرواز” است.
برایش پرواز مهمترین چیز جهان است
درونیترین آرزوی بشر که از زمان شمنهایی که در خلسهی پرواز فرو میرفتند تا ایکاروس و دایدالوس کشیده شده است و تا عصر اختراعات و االبته تا جنگ جهانی اول. میازاکی هم این آرزو را به تصویر میکشد و همه جا این آرزوی دیرینهی بشر را دنبال میکند هرچند قالب کارهایش تمی پست آپوکالیپتیک دارند و از زمانه ای صحبت میکنند که بشر طبیعت را نابود کرده است. البته گاهی جهان روایت میازاکی قدر داستانهای هاروکی موراکامی کوچک میشود و به حماسه ای شهری تبدیل میشود در ابعاد مینیاتوری.
بنابراین در آثار میازاکی اولین کلیدی که به کار میآید پرواز است. حالا این پرواز میتواند در خیال دخترک نویسنده ای باشد یا روی جاروی پرندهی ساحری یا بر پشت اژدهایی سفید و یا حتا استحاله شده در شنا کردن در اعماق آبها. همیشه اوج داستان و گرهگشایی اش و اوج بلوغ شخصیتهای اصلی در حال پرواز کردن رخ میدهد. میازاکی پرواز را تا آنجا دنبال میکند که نهایتاً در آخرین اثرش: «باد که میوزد…» داستان صنعت هواپیماسازی را مستندوار دنبال میکند و عظیمترین شاهکارش را خلق میکند.
طبیعت را دوست دارد اما شعار نمیدهد
دومین کلید روایتهای او طبیعت است. البته این کلید نه به اندازهی قبلی فراگیر است و نه حتا آنقدر شعارگونه و واضح است. این طبیعت در آثار میازاکی به دو شکل دیده میشود. یا به مثابه خردی که شخصیتها را در آغوش خود گرفته و رو به سنت و نوستالژی دارد. خردی که در توتورو دیده میشود و یا در الههی اقیانوس در «پونیو».
یا عنصریست که مورد سرکوب قرار گرفته و خود به نیرویی قهرآلود تبدیل شده است و در حال نابودی انسانهاست. از جمله در «ناسوکای درهی بادها» و «شاهزاده مونونوکه» و حتا در «پونیو». البته میازاکی همیشه در روایتهایش بیطرفی اتخاذ میکند و این با بیننده است که طرف انسانها را بگیرد و یا طبیعت را.
میازاکی عاشق جادو است
سومین و جذابترین کلید روایتهای میازاکی توجهش به عنصر جادوست. بیشک هر کس که «کوچهی اشباح» را دیده باشد بعد از ده دقیقه متوجه شده است که به جهانی دیگر پا گذاشته است. جهانی بیحد و مرز از تخیلی نبوغآمیز از ترکیب جادو و افسانهها و فرهنگ بومی ژاپن. جهانی به راستی بیگانه با روایتهای سردستی و اشارههای سطحی که در هالیوود شاهدش هستیم.
کافی است قیاسی بزنید بین روایتی بومی همچون «پرنسس مونونوکه» و اقتباسهای ضعیف هالیوودی از اسطورههای یونانی. جلوهی جادویی آثار میازاکی تنها ابزاری برای جذب مخاطب نیست. میازاکی صادقانه سعی دارد شما را مسحور روایت کند. او تخیل را به بخشی تفکیک ناپذیر از روایت تبدیل میکند تا به شما «پورکو روسو» و «آرسن لوپن» را نشان دهد.
میازاکی در مورد عشق انیمه میسازد
چهارمین عنصر روایتهای میازاکی عشق است. شاید در اولین نگاه تمرکز هیچ یک از آثار او بر روابط عاشقانهی بین آدمها نیست. عشقی که او نمایش میدهد بسیار سربسته است و کمتر شبیه عشق هاول و سوفی بشود در «قلعهی متحرک». آدمها عاشق هم میشوند اما این وسط ماجرایی بسیار مهمتر در جریان است که جایی برای ابراز عشق نمیگذارد. نهایتاً آدمها پنهانی به هم عشق میورزند و جهان را نجات میدهند تا شاید فرصت شود و به یکدیگر بگویند چه حسی به هم دارند. حالا این زوج میتوانند دو تا بچهی همسایه باشند یا یک مخترع ماشینهای پرنده و یک دانشآموز جادوگری، یا دختری شهری و تجسم روح رودخانه.
البته اشاره به این نکته نیز ضروری است که طرحهای میازاکی بسیار متواضعانه و ساده هستند و در آنها هیچکس از زیبایی خارج از حد تصور معمول در انیمهها برخوردار نیست.
و سپس وقتی همهی این کلیدها را کنارهم بگذاریم اثری شگرف و در عین متعادل داریم از روایتی که کوچک یا بزرگ در بارهی آدمهای هر روزه است که مجبور میشوند قهرمان باشند و جهان را نجات بدهند در بستری از جلوههای تصویری فروتنانه و در عین حال منحصر به فرد که هیچ جا نظیرش را ندیده ایم.
برای همین غریب هم نیست اگر برای بزرگداشت آثارش ارکسترهای چند هزار نفری تشکیل شوند تا موسیقیهای به یاد ماندنی انیمههایش را بازآفرینی کنند. میازاکی بیشک روایتی نو از ژاپن را به جهان عرضه میکند.
-
خیلی خوب بود این فرزین. : )