کمیک: جاده سیاه Dark Road

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
نویسنده: Brian Wood
طراح: Garry Brown, Dave McCaig
ناشر: Image Comics
ژانر: فانتزی، تاریخی

نقاط عطف تاریخی، فرهنگی و مذهبی در همه جوامع محل مناسبیند برای داستان‌پردازی. وقتی که حکومت یا دولت یک کشور یا ملت در انقلاب، کودتا یا تجاوز بیگانه تغییر می‌کند، وقتی که قوانین برده‌داری، ممنوعیت رانندگی و رای دادن زن‌ها، یا ممانعت ازدواج همجنسگراها لغو می‌شود، و یا موقعی که دین یا مذهب یک کشور به انتخاب خود مردم، حکومت و یا باز هم تجاوز بیگانه تغییر می‌کند. داستان “جاده سیاه” در آخرین فضایی که ذکر کردم روایت می‌شود. سال ۱۰۰۰ بعد از میلاد. نروژ و البته کل نورس به اجبار دین جدید را قبول کرده‌اند. کلیساها، این میخ‌های زمین در حال سر برآوردن از شهرهای کوچک و بزرگ هستند. کوچکترین اهانتی از جانب مردم اسکاندیناوی به دین جدید، خواه کلیسا باشد و خواه خدای مسیحیت بالاترین تقاص را دارد و اموال مردم، خانه‌هایشان و جانشان در برابر کارگزاران دینی جدید هیچ امنیتی ندارد. بله دوران وایکینگ‌ها و رشادت‌هایشان، و خدایان میرایشان به سر آمده و جایش را تنها یک خدای نامیرا گرفته است.

جاده سیاه

اما در این پایان دوران، قهرمانانی از اعصار پیشین مانده‌اند که تکلیفشان را با نظم نوین جهانی نمی‌دانند. قهرمان‌هایی که اگر فقط چند قرن پیشتر به دنیا می‌آمدند، نام‌آوران دورانشان می‌شدند ولی اکنون به تلخی دوران خود را سپری شده می‌بینند. مثل سامورایی‌های دوران ادو، یا پهلوان‌های قاجاری. مگنوس سیاه از آن دست قهرمان‌هاست. از آن قهرمان‌ها که دنبال نام نمی‌رود، کار بزرگش و نتایج این کار بزرگ را که نه فقط به نجات نورس از یک جنگ خانمان‌سوز، بلکه کل جهان مسیحی منتج می‌شود تنها پیش خودش نگه می‌دارد، مردمش او را سگ کلیسا می‌دانند و مسیحی‌ها پاگان می‌دانندش، عشق و دلیل زندگیش هم در همین آتش‌ها سوخته و خودش دست از همه چیز شسته، ولی وقتی بارها افتادنش را می‌بینیم، ته دلمان قرص است. می‌دانیم او دوباره برخواهد خواست، شاید نخواهد، شاید نداند، ولی او هارمونی این جهان پرآشوب است، تنها کسی که می‌تواند تکلیف بازی خطرناکی را که در جاده سیاه شروع شده مشخص کند.

جاده سیاه

معلوم است که برایان وود خوب داستان‌هایی بلد است، ولی متاسفانه نمی‌تواند به همان خوبی روایتشان کند. از تکنیک‌های روایت مثل فلش‌فوروارد و فلش بک هم خوب استفاده نکرده و تا بخواهم به این رفت و آمدهای پی‌در پی، حذف بخش‌هایی از روایت و واگذاریش به تخیل مخاطب، حباب‌ دیالوگ‌های خیلی شبیه به هم برای دیالوگ و وقت‌هایی که پیش خودش فکر می‌کند عادت کنیم، خودش یک والیوم زمان می‌برد و کلا این کمیک دو والیوم بیشتر نیست. والیوم اول هم کلیف هنگر یا نتیجه‌گیری خاصی نداشت. سخت بتوان دو والیوم را از هم جدا فرض کرد. خوشبختانه پایان‌بندی شسته رفته‌ای داشت و اکثرا شخصیت‌ها خوب پرداخته شده و با جزئیات و عمیق بودند‌. عمده ضعف داستان که شاید در چشم بعضی مخاطبان کل اثر را بی‌ارزش کند این است که بعضی کنش‌های شخصیت‌های داستان بدون موتیو باقی می‌ماند و وقتی داستان تمام می‌شود سوال‌ها همچنان بی‌پاسخند که “خب چرا اصلا این کار رو کردی دختر جون!”. تصویرگری تیره با استفاده از رنگ‌های مات کاملا با جو تیره و تار حاکم بر داستان همخوانی دارد. حتی اگر صرفا برای آشنا شدن با شخص مگنوس سیاه هم باشد، این کمیک ارزش خواندن را دارد.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید