آیا ماتریکس ۴ همان «برگزیده»ای است که دنبالش می‌گشتیم؟

2
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

البته آمدن و نیامدن ماتریکس ۴ هنوز قطعی نیست و هزار اتفاق تا واقعی شدنش ممکن است بیفتد. برای همین الان بهترین وقت برای ایده‌پردازی و تئوری‌پردازی در موردش است. در این مطلب کیانا رحمانی پنج تئوری هواداری جالب‌تر را از میان خیل تئوری‌های هواداری در مورد چگونگی ادامه یافتن تریلوژی ماتریکس بررسی می‌کند.

این مطلب ماتریکس ۴ را اسپویل نمی‌کند؛ اما اگر تا این تاریخ کسی موفق به اسپویل کردن فیلم‌های دودهه قبل برایتان نشده، مطلب زیر را نه با خطر که به امید اسپویل بخوانید!

چندی پیش مژده‌/هشدار انتشار ماتریکس ۴ بعد از بالغ بر بیست سال آزگار به گوشمان رسید و گرچه حضور کیانو ریوز –البته به شرط اینکه واچوفسکی‌ها بانی آن باشند- و کری‌آن موس هم در فیلم جدید تأیید شده، همه‌مان در دقایق اول به مسامحه از روی حوادث ناگوار و ترجیحاً اضغاث احلام مربوط به سال‌های دور و مرگ‌های قراردادی و اجباری کاراکترهای محبوبمان عبور کرده، وانمود کردیم که سیکوئل‌های بلافاصله‌ی ماتریکس ۱۹۹۹ هرگز اتفاق نیفتاده‌اند و بایستی به جنبه‌ی بشارت‌دهنده‌ی خبر بسنده کنیم. به‌خصوص که سختگیری ریوز هم افاقه کرده –چنانکه می‌دانید حق همیشه با کیانو ریوز است- و قرار شد لانا واچوفسکی کارگردانی ماتریکس ۴ را برعهده بگیرد –بعلاوه یکی از نویسندگان آن نیز خواهد بود. حداقل خیالمان راحت است که بلایی که به سر استاروارز بعد از جورج لوکاس آمد در کمین این تریلوژی روی‌هم‌رفته آبرومند ننشسته و دیگر بدتر از Matrix: Reloaded که نمی‌شود.

اما بعدتر که شور و شوق اولیه‌مان که به‌مرور تحت تأثیر یک تریلوژی از جان ویک همه‌فن‌حریف هم تقویت شده بود فروکش کرد، تازه واقعیت تمام قد خودش را در هیئت تعداد معتنابهی اختاپوس فلزی و سانحه‌ی رانندگی با سفینه نشان داد. حالا موعد تولد تئوری‌ها و توجیهاتی خارج از شمار برای علت راه‌دادن بازیگران نقش‌های متوفی بود؛ از جمله همان نادیده‌گرفتن دو فیلم قبلی به این نیت که «چهار» عدد خوش‌یمنی است و ممکن است به تمام امیدهایمان برای یک سیکوئل درست و درمان جامه‌ی عمل بپوشاند و مثل چوپان دروغگویی که دو مرتبه سرکارمان گذاشته ایندفعه راستش را گفته باشد.

اما از خیال‌پردازی‌های یک مشت خوره‌ی فیلم سای‌فای‌دوست مستندتر، حرف زَک پن است که به عنوان یکی از نویسندگان این سیکوئل موعود معرفی شده. او با حواله‌دادنمان به انیماتریکس راهنمایی کوچکی از جهت مسیر فیلم چهارم بهمان رسانده و خیالمان را راحت کرده که این فیلم نه ادامه‌ی قبلی‌هاست، نه ریمیک و ریبوت‌شان و تنها وجه تسمیه‌اش به‌جز عوامل و دست‌اندرکاران جهان داستانی آن است؛ گرچه با این فرض دیگر نیازی به نئو و ترینیتی یا مورفیوس (که به نحو عجیبی از قضا تنها جای لارنس فیشبورن که کاراکترش نجات پیدا کرد خالی است؛ که این نگرانی را به وجود می‌آورد که لوکیشن فیلم‌برداری سیکوئل آخر در دنیای مردگان قرار داشته باشد) برای نگه‌داشتن سکان جهان کمیک و انیمه نیست. پن به این هم رضایت نداده و راه را برای اهداف بلندپروازانه –آنقدر که از فرنچایزهای دیگر سردرآورد- برادران وارنر هموار می‌کند. ازجمله، قلمه‌زدن فرنچایز ماتریکس با مال ایکس مِن که در این صورت شاید لوگان هم بخواهد به جمع ارواح این سیکوئل بپیوندد [جدی نگیرید].

در ادامه تعدادی از این ‌تئوری‌های هواداری را که DigitalSpy گلچین کرده است آورده‌ایم:


۱. ماتریکس ۴ در جهان داستانی جان ویک اتفاق می‌افتد


ماتریکس ۴

برخلاف انتظار این تئوری خیلی هم جزئی‌نگرانه طراحی‌ شده و نه صرفاً برمبنای خطای دسترس‌پذیری که دست به دامن کیانو ریوز در دهه‌ی پنجم زندگی‌اش که شباهت نه‌چندان دورادوری با نئوی نوستالژیک قرن بیستم دارد، می‌شود. اما بطور خلاصه براساس این تئوری، جان ویک درواقع همان نئوست که ماشین‌های  Matrix: Revolution او را به زندگی برگردانده‌اند؛ به شرط آن که برود و هرکسی را که از توهمِ مولود ماتریکس بیدار شده از بین ببرد، مبادا آن‌ها هم مثل مورفیوس آدم‌های بیشتری را بیدار کنند و کار و بار ماتریکس در فریب‌دادن بشریت کساد شود. نئو به‌عنوان آنتاگونیستِ خودِ سابقش در جان ویک قاتل حلول پیدا کرده و هم دلیلی به دست ویک می‌دهد تا آنطور دیوانه‌وار و صرفاً چون مدادی دم دستش هست که بنظر تیز می‌آید، راه به راه آدم نکشد و واقعاً منطقی پشت فرنچایز خوش‌تصویرش بگذارد. به‌علاوه تا حدودی قابلیت‌های نسبتاً نامیرای جان ویک را هم می‌توان با ارجاع به مرگ‌ها و زنده‌شدن‌های مکرر «برگزیده» از قدیم‌الایام توجیه کرد.

اگر این تئوری حقیقت داشته باشد، برادران وارنر هم می‌توانند دوتا از بهترین فرنچایزهای ریوز را به هم پیوند بدهند و گرچه این مشارکت بیشتر از آنکه ماتریکس 4 نویدبخشی بسازد برای تریلوژی جان ویک خبر خوبی است، دیدن دوباره‌ی تقابل نئو و  مورفیوس که در بی‌خبری کامل از گذشته‌شان به‌سر می‌برند، لذت یک ریواچ از تریلوژی ویدئوگیمیِ جان ویک را با اسم جدید و در جهان داستانی همسایه فراهم می‌آورد. البته این را هم باید درنظر داشت که کراس‌اور فرنچایزها تنها با داشتن قصد و نیت خیر امکان نمی‌یابد. آن هم در دوره و زمانه‌ای که مارول نتوانست حتی اسپایدرمن را زیر بال و پر خودش نگه دارد، انتظار تصرف فرنچایز ویک برای برادران وارنر انتظار چندان معقولی نیست.


۲. ماتریکس ۴ «برگزیده»ی جدیدی خواهد داشت


تئوری یکی از کاربرهای Reddit [1] این است که ماتریکس بیشتر از تنها یک «برگزیده» را در تریلوژی به ما نشان داده. مثلاً مرووینجیان –که به‌عنوان یک برنامه معرفی می‌شود- درواقع «برگزیده»ی قبلی است که راه بازگشت به ماتریکس را پیدا کرده است. مبنای اصلی این استدلال این است که همسر مرووینجیان، پرسفونه، از زمانی یاد می‌کند که مرووینجیان همانطور که نئو ترینیتی را دوست دارد، او را دوست داشته و می‌گوید که نئو او را یاد مرووینجیانِ سال‌های دور می‌اندازد (و گروکشی داخل دستشویی هم صرفاً برای اثبات همین امر به‌غایت مهم است).

مرووینجیان به نئو می‌گوید که زندگی از عمل و عکس‌العمل ساخته شده و حق انتخاب توهمی بیش نیست. این، هشداری درمورد آخر همان فیلم (فیلم دوم) به او می‌دهد که نئو مجبور خواهد شد از بین انتخاب‌هایی که آرشیتکت، خدای سفیدپوش ماتریکس به او می‌دهد یکی را انتخاب کند. آیا مرووینجیان هم مثل نئو به ندای قلبش گوش فراداده و به‌ تجربه آموخته که انتخاب‌ او تأثیری در پایان داستان نمی‌گذارد؛ یا ابتدا به ساکن چاره‌ی دیگری به‌جز انتخاب آنچه همه‌ی «برگزیده»ها خواه ناخواه به آن تن می‌دهند نداشته است؟

البته ایرادهای زیادی می‌شود به این نظریه‌ی مونیکابلوچی‌محور گرفت؛ مثلاً اینکه خود مرووینجیان اعتراف می‌کند که «از اسباق نئو جان سالم به در برده» که یعنی در همان هیئت برنامه‌ی کامپیوتری برگزیده‌های دیگری را هم دیده است و  اگر این هم کافی نباشد، اوراکل تصدیق می‌کند که «او یکی از قدیمی‌ترین‌هایشان است» و بنابر پیش‌فرض، دروغ‌گفتن با تعهدات شغلی پیشگوها چندان سازگار نیست.

اما اینکه مرووینجیان برگزیده نبوده، ابداً دلیل بر این نمی‌شود که بپذیریم نئو هم از آسمان افتاده و اینکه واقعاً «برگزیده The one» معنای لغوی‌اش را حفظ می‌کند. طبق این نظریه نئو استاد راهنمای دانش‌آموزان جدیدی است که همگی بدون تبعیض و برای اینکه هیچ‌کدام روحیه‌شان را نبازند، «برگزیده»‌اند و قرار است به کمک هم یک‌بار برای همیشه ماشین‌ها را مغلوب نمایند.


۳. کیانو ریوز ضدقهرمان ماتریکس ۴ است


پیروِ تئوری قبلی بسیاری از هواداران معتقدند که مأمور اسمیت خودش برگزیده‌ای بوده که به سمت تاریک فورس پیوسته است (یا آن یک فرنچایز دیگر بود؟). نشان به آن نشان که بسیاری از قدرت‌هایش با مال نئو مشترک اند و پیشگویی برگزیده هم کمابیش با شرح وظایف اسمیت هم‌خوانی دارد:

«نخست وقتی ماتریکس ساخته شد، مردی در آن متولد گردید که قابلیت تغییردادن هرچه را که می‌خواست و بازسازی ماتریکس به نحوی که درخور می‌دید را داشت… بعد از اینکه او مرد، پیشگو بازگشت او را پیش‌بینی کرد و گفت که آمدن او نابودی ماتریکس، پایان جنگ و آزادی برای مردمانمان را به دنبال خواهد داشت».

در کمال ناباوری باید بپذیریم که این‌ توصیفات برازنده‌ی مأمور اسمیت است. چنانکه دشمنان هم خدای خودشان را دارند که برای پیروزی به درگاهش دعا کنند، کسی قانونی تصویب نکرده که همه‌ی عزت و اعتبار –و پیشگویی‌ها- به پروتاگونیست داستان برسد. حالا در ماتریکس 4 نئو می‌تواند به‌جای پرورش جوجه‌برگزیده‌ها مأمور اسمیت جدید بشود. یادمان هست که در پایان تریلوژی نئو خودش را قربانی نجات زایون و آنچه از بشریت باقی مانده بود کرد؛ اما اگر دوباره به دنیای زنده‌ها برگشته‌باشد، اینبار توسط نیرویی استفن کینگی که خبر از دست‌اندازی pet sematary به جهان ماتریکس داشته باشد، شاید بتواند راضی‌مان کند که چه‌بسا به پای شنیدن این قصه‌ی فجیع و دل‌آشوب‌کننده‌اش بنشینیم.

بیشتر بخوانید: چند تئوری هواداری جنون‌آمیز طرفداران سینما


۴. لارنس فیشبورن ضدقهرمان ماتریکس ۴ است


گرچه هیچ‌کداممان دل خوشی از مورفیوس نداریم و اساساً تئوری هواداری درخشانی وجود دارد که مورفیوس را آدم بده‌ی داستان می‌داند و معتقد است که دست‌نشانده‌ی ماشین‌ها برای کارشکنی در کار قهرمانانمان درراستای نابودی زایون بوده است، ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است و اگر کیانو ریوز -زبانم لال- می‌تواند کارهای خبیث‌تری از همدستی با ال پاچینو انجام دهد، هرکسی می‌تواند. اما منشأ این بدگمانی به مورفیوس عمدتاً در این نکته‌ی ظریف نهفته است که اسم سفینه‌ی او Nebuchadnezzar است، هم‌نام با پادشاهی بابلی که ازقضا به زایون حمله کرده و آن را با خاک یکسان کرده بود. به‌عنوان کسی که ادعای نجات‌بخشی برای زایون دارد، ظاهراً مورفیوس باید بیشتر از این‌ها در خریدن وسیله‌ی نقلیه‌اش دقت می‌کرد؛ این را دیگر منتقدین یهودستیز هالیوود هم می‌دانند آقای فیشبورن.

شایعه‌ی تأییدنشده‌ای مبنی بر این وجود دارد که در ماتریکس 4 قرار است عهد شباب مورفیوس را ببینیم و احتمالاً نقش مایکل ب. جوردن هم در این سیکوئل رمزآلود همین است. حالا که قهرمان‌هایمان را کشته‌ایم و آدم‌بده را صحیح و سالم باقی گذاشتیم تا عاقبت مأموریتش را درقبال زایون به اجرا بگذارد، امکانش وجود دارد که نئو و ترینیتیِ از مرگ برگشته به گذشته سفر کنند تا جلوی مورفیوس جوان را بگیرند؟ اینطور سفر در زمانِ اندگیمی تابه‌حال سروکله‌اش در مجموعه پیدا نشده و همین نوید دست و بال باز ماتریکس 4 برای بازی با زمان و چه‌بسا پاک‌کردن سیکوئل‌های قبل از خودش را می‌دهد.

اما صحبت از برگرداندن متوفیان شد؛ نخست باید به سراغ تئوری بعدی برویم تا بلکه در وهله‌ی اول پروتاگونیستی برای مقابله با مورفیوس شریر به دست بیاوریم:


۵. ترینیتی نئو را در فیلم آخر زنده می‌کند (بار اولش هم که نیست)


ماتریکس ۴

یکی از پلات‌هول‌های سال‌های آزگار که دلمان را با Matrix: Revolution صاف نمی‌کند، نه‌تنها از دست رفتن برگزیده که اضافه‌شدن مرگ پرسفونه‌اش به فاجعه‌ی اول (اما از نظر ترتیب زمانی مؤخر از آن) بود. از آنجایی که بالاخره بایستی به‌نحوی قهرمانانمان را دوباره ببینیم، کاربر Reddit [2] راه خروج از دنیای مردگان را برایمان شرح می‌دهد.

تئوری سون این است که در پایان Matrix: Reloaded که ترینتی می‌میرد، نئو همینطور آبدوغ‌خیاری با دست مسیحایش دوباره او را زنده‌ نمی‌کند. بلکه نسخه‌ای موهوم از او براساس آگاهی بارگذاری‌شده‌اش به وجود می‌آورد که در ملغمه‌ای از تصورات آرمانی نئو از ترینیتی غوطه‌ور است. فرض بر این است که در ماتریکس هر شخص خود را در هیئت ظاهری که برای خود متصور است ببیند؛ اما بعد از اولین باری که ترینتی می‌میرد، طرز لباس پوشیدن و نگرش و رفتارش کم‌کم به خود نئو متمایل می‌شود؛ تغییر محسوسی که تئوری بازسازی ترینیتی به‌دست نئو مؤید آن است.

اگر نئو نوزده سال قبل توانسته بود ترینیتی را با این حربه برگرداند، چرا حالا نوبت ترینیتی نباشد که لطف او را جبران کند؟ البته طبیعتاً این مستلزم آن است که کسی در وهله‌ی اول ناجیِ کشته‌شده در فیلم سوم را نجات دهد. با این حال پذیرفتن این تئوری به این معنی است که حالا آگاهی ترینیتی بارگذاری شده و مثل تصاویری که از بخت بد در کلاود بارگذاری می‌کنیم، تا ابد بیخ ریشمان است و می‌تواند به دفعات بی‌شمار برگردانده (لود) شود. اما اگر نئو را هم روی کلاود بریزیم، خیالمان می‌تواند از بابت سرمایه‌گذاری تا سیکوئل چهلم ماتریکس (و جان ویک) آسوده شود؟ به‌هرحال تغییر هویت همواره از تم‌های اصلی تریلوژی -که حالا تترالوژی شده- بوده و نئویی که خصوصیاتش را از ترینیتی ساخته‌شده به دست خودش به عاریه گرفته باشد، شاید نئوترین نئویی باشد که تا حالا دیده‌ایم.

فیلم‌برداری ماتریکس ۴ سال ۲۰۲۰ شروع شده و طرفداران دانلود مهارت‌ها به‌جای یادگرفتنشان احتمالاً حالا حالاها باید صبر کنند تا ببینند بالأخره آخر و عاقبت اینگونه تقلب‌ها به کجا می‌کشد. 


[1] DoYouThink0101

[2] SvenHudson

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. Mostafa

    حالا که کیانو ریوز (و شکل اش) در دنیا پدیدار گشته، بنابراین ماتریکس هم می آید! (این از موضوع مانی و استاف). حالا آیا کار خوبی از آب در میاد؟ دو تای قبلی که Trash بودند و احتمالن شماره 4! (بلید رانری دیگر در هزاره ی سوم)!

  2. Rozbeh

    دوست عزیز نیو اصلا در آخر فیلم نمرده،اگر فیلم رو ببینید قهرمانان داستان عالمانی هستند که مصنوعی بودن جهان ماتریکس رو می دونند و ماتریکس رو با کدها و حروف سبز رنگ میبینند،حالا اگه ماتریکس : انقلاب ها رو به خوبی دیده باشید نیو بعد از کور شدن جهان واقعی رو با تحروکات زرد رنگ انرژی اطراف هر جسم میبینه وبعد از شکست دادن اسمیت وقتی ماشین ها در حال انتقال بدن نیو هستند قبل از پایان فیلم ما نمای آخر رو با دید زرد رنگ نیو میبینیم که نشون میده اون زندست،حتی اوراکل هم نوید دوباره دیدن نیو رو میده

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • سرد

    نویسنده: النا رهبری
  • ماورا: سلسله جنایت‌های بین کهکشانی

    نویسنده: م.ر. ایدرم