دست‌اندرکاران سریال تویین پیکس می‌گویند: برانگیزاننده و تعالی‌بخش بود!

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

جز این هم انتظاری نداشتیم.

اگر به امید رفع ابهام از تویین پیکس: بازگشت (Twin Peaks: The Return) به پنل تویین پیکس در کامیک‌کان مراجعه کردید، آیا اصلاً می‌شود شما را طرفدار واقعی تویین پیکس حساب کرد؟ کیمی رابرتسون (Kimmy Robertson)، هری گواز (Harry Goaz)، آدل رنه (Adele René)، کریستا بِل (Chrysta Bell)، نیکول لالیبرت (Nicole LaLiberte)، جان پیروچلو (John Pirruccello)، ایمی شیلز (Amy Shiels)، جورج گریفیث (George Griffith)، اریک ایدلستین (Eric Edelstein)، رابرت بروسکی (Robert Broski)، همه از بازیگران سریال، و سابرینا سادرلند (Sabrina Sutherland) تهیه‌کننده‌ی اجرایی سریال، در شب یک‌شنبه در سالن رقص باله‌ی ایندیگو (Indigo Ballroom) حضور به عمل رساندند و با این‌که از مجموعه‌ی جدید سریال کالت‌پسند دیوید لینچ در شبکه‌ی شوتایم (Showtime) جزئیات زیادی فاش نکردند، از احساساتشان راجع‌به تجربه‌ای که پشت سر گذاشتند مفصلاً حرف زدند. استفاده از واژه‌های «برانگیزاننده» و «تعالی‌بخش»، تشکرهای بی‌امان و ابراز عشق و علاقه‌ی بی‌قید و شرط از زبان این افراد باعث شده سریال بیشتر به یک تجربه‌ی مذهبی شبیه باشد تا محصول سرگرمی. برخی از توضیحات روحانی عوامل فیلم راجع‌به این‌که زندگی کردن در دنیای لینچی تویین پیکس چه حس و حالی دارد، در ادامه آورده شده است:

کریستا بل: «شاید دیوید لینج خلاق‌ترین انسانی باشد که تاکنون پا به عرصه‌ی خلقت گذاشته است. از هر انگشت این بشر یک هنر می‌بارد. از این‌که فرصتی پیدا کردم تا با این شخص بزرگ همکاری هنری داشته باشم و با باقی عوامل سریال تعامل برقرار کنم، به خود می‌بالم. همان‌طور که گفته شد، این تجربه به‌شدت برانگیزاننده بود. بودن در کنار افرادی که به کارشان عشق می‌ورزیدند و سهیم بودن در ساخت سریال تا این حد برایشان افتخار به همراه داشت، واقعاً رضایت‌بخش بود. در کل تجربه‌ای واقعاً جادویی و فوق‌العاده خاص را پشت‌سر گذاشتم.»

باز هم کریستا بل: «انگار کار تقدیر بوده است. نمی‌دانم چطور توصیفش کنم. نمی‌دانم چطور اتفاق افتاد. نمی‌دانم چه شد که یکهو اینقدر خوش‌شانس شدم، ولی خب شانس با من یار بوده است و در چنین موقعیتی آدم دلش می‌خواهد نهایت استفاده را از شانس خوبش ببرد و هرچه را که در چنته دارد، رو کند.»

و باز هم کریستا بل: «تویین پیکس برای من تداعی‌گر ترکیب زندگی پیش‌پاافتاده و ابزوردیته‌ی مطلق است. فکر کنم زندگی واقعی هم همین باشد. برای همین می‌توان نظریات پیرامون تویین پیکس را معادل نظریات پیرامون مفهوم وجودیت در نظر گرفت. این حرفم شبیه یک بیانیه‌ی عمیق است، می‌دانم. ولی بی‌پایه‌واساس نیست. فکر کردن به کاری که انجام دادیم و سپس ربط دادن آن به نظریه‌های تخیلی طرفدران عمیقاً الهام‌بخش است. همه‌چیز به هم ربط دارد و زیبایی سریال هم در همین نکته نهفته است.»

اریک ایدلستین: «باعث افتخار من است. باعث افتخار من است که بخشی از این رودخانه باشم که همچنان جریان دارد و فکر می‌کنم برای سال‌های طولانی نیز جریان داشته باشد.»

آدل رنه: «فکر می‌کنم قلبم از شادی لبریز شده باشد و وقتی هم قلب آدم از شادی پر شده باشد، پرتر هم می‌شود. هر روز که می‌گذرد، طرفداران بیشتری را ملاقات می‌کنیم و تعدادشان بیشتر و بیشتر می‌شود. شاهد پدیده‌ای هستم که در حال بزرگ‌تر شدن است. دنیا هر روز بزرگ‌تر، بهتر، رویایی‌تر و شادتر می‌شود.»

باز هم آدل رنه: «سریال به شما اجازه می‌دهد به قسمت‌هایی از ذهنتان بروید که تاکنون بلد نبودید چطور کشفشان کنید. برای همین نوری راهنما یا پدری دلسوز وارد زندگی‌تان می‌شود، و همچنان که راه می‌روید، دستتان را می‌گیرد و راه را نشان می‌دهد، ولی لزوماً خودش شما را آنجا نمی‌برد. نمی‌دانم طرفداران نیز حسش می‌کنند یا نه، ولی ما احساس می‌کنیم اعضای یک خانواده هستیم و پیوند ما بین شخصیت‌ها، چه روی صحنه، چه پشت صحنه، بسیار قوی است. ما عاشق همدیگر هستیم، بی‌قید و شرط.»

جان پیروچلو: «من که سپاسگزارم. اگر بخواهم گنده‌تر از دهنم حرف بزنم، مخم سوت می‌کشد. سپاسگزارم از این‌که دیدم به تلویزیون عوض شده است، از این‌که شاهد چنین پدیده‌ی حیرت‌انگزی بودم و خودم هم در فرایند ساختش دخیل بودم. اصلاً نمی‌دانم چطور راجع‌به آن فکر کنم. گنجایش درکش را ندارم. وقتی همه‌ی ناخالصی‌ها شسته می‌شوند و می‌روند و زبان از توصیف قاصر می‌شود، حس سپاس تنها چیزی‌ست که باقی می‌ماند.»

ایمی شیلز: «به‌نوعی تجربه‌ای تعالی‌بخش را پشت سر گذاشتم، چون هنوز هم نمی‌توانم درست درکش کنم. عشقی که دریافت کردیم و خانواده‌ای که عضوش شدیم، تنها چیزی‌ست که به ذهن می‌رسد. عوامل اصلی سریال فوق‌العاده گرم و مهربان هستند. بسیار پذیرا و شیرین. ما زیر نظر یک استاد واقعی کار کردیم، برای همین از این پس دیگر چیزی مثل قبل نخواهد بود.»

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مترجم: فربد آذسن
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • سرد

    نویسنده: النا رهبری
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید