۵ انیمهی مکا که باید هرچه سریعتر تماشا کنید
انیمههای مکا شاید در ظاهر فقط در مورد رباتهای خیلی گنده و رویاهای کودکانه باشند. ولی این پنج انیمه خیلی بیشتر از اینها حرف برای گفتن دارند.
شاید سازندهی اولین مانگای «مکا» میتسوترو یوکویاما، مردی که تتسوجین 28-Go را ساخت، هرگز به خواب هم نمیدید که روزی مکا یکی از ژانرهای اصلی انیمهها شود و مخاطبانش چنین گسترده شوند. شاید هم میدانست، چون وقتی از روباتهای غولپیکر با قابلیت پرواز و سلاحهای ابرویرانگر صحبت میکنید، تقریباً غیرممکن است که در دههی پنجاه همه را دور خودتان جمع نکنید. یحتمل در این دوره زمانه شما اگر چنین چیزهایی بسازید بهتان بخندند. منتها یوکویاما با جدیت تمام انیمهاش را ساخت و اصلاً هم کارش سارکاستیک نبود. تا جایی که به طرفداران انیمه مربوط است عناوینی همچون نئون جنسیس اونجلیون(ایونگلیون) و گورن لاگان بهترینهای ژانر هستند. ولی به نظرم انیمههایی هستند که پیش از این که به سن پیری برسید و یا به سمت انیمههای جدیدتر این ژانر بروید باید ببینید. و اما اصلاً این ژانر روباتهای غولپیکر که یوکویاما از توی آستینش بیرون میکشد چیست؟ برای شناخت بهتر این انیمهها و این که مثلاً فرقشان با یک انیمهی سایفای عادی با موضوع روباتها چیست، بد نیست برویم سراغ تعریف روبات و تفاوتش با مکا.
اول از همه بگذارید موضوع انسانوارگی را از سر راه برداریم. وقتی موضوع انسانوارگی روباتها در میان باشد یا وقتی در مورد روباتهایی صحبت میکنیم که قرار است ادای آدمها را در بیاورند در واقع داریم در مورد اندرویدها صحبت میکنیم. اندرویدها به ترتیبی ساخته میشوند که چه از نظر ظاهری و چه از نظر فرآیندهای ذهنی تفاوتی با یک انسان نداشته باشند. حتا ممکن است یک اندروید از اندروید بودن خودش بیاطلاع باشد. یک اندروید ممکن است همیشه روکش لاتکس پوست مانند و چشمهای ژلاتینی و غدد مصنوعی تولید اشک نداشته باشد ولی دست یازیدنی به سمت تقلید انسان بودن است. حتا اگر صدایش فلزی و زنگاری است. اندرویدها یا به قول فیلیپ کی دیک، اندیها دقیقاً به منظور ایجاد توهم بصری ایجاد میشوند. اما اگر به قدر کافی پای صحبتشان بنشینید میتوانید متوجه شوید اندروید هستند. مثلاً کار بلیدرانرها این است که اندرویدها را از آدمها تشخیص دهند. شاید مثلاً اگر طرفدار سریالهای اچبیاو باشید به تازگی وستورلد را دیده باشید و میدانید که فرق ظاهری بین یک اندی و یک روبات کلاسیک چیست.
مکاها هم میتوانند ظاهری مشابه روباتها داشته باشند یا حتا انسانواره باشند(هرچند بارها عظیمتر). با این تفاوت که روباتها تویشان یک پردازشگر وجود دارد که سازنده دستوراتی را متضمن آن کرده و در بدن روبات جایگزین میکند. روباتها قرار است با استفاده از این پردازشگر دستوراتی ساده یا پیچیده را به اجرا در بیاورند. در واقع آنچه کارل چاپک، نویسندهای که اولین بار کلمهی روبات را استفاده میکند(R.U.R)، در ذهن داشت این نبود. او هم بیشتر تصور انسانوارگی از روبات داشت و روباتهای کارل چاپک بیشتر اندروید بودند تا روبات. حتا پلات داستان چاپک بیشتر دیکی است تا آسیموفی. منتها امروزه اطلاق کلی ما این است که روباتها طراحی شدهاند تا بدون وجود ناظر خارجی به کار خود ادامه بدهند و بنابراین هر اتوماسیونی که یک کاری را با توجه به برنامهای درونی بارها به انجام برساند روبات است. به عبارت دیگر برای یک روبات فرقی نمیکند که نسل سازندههایش میلیونها سال پیش منقرض شده است. او همیشه یکشنبهها صبح ناقوسها را به صدا در میآورد. حتا اگر ناقوسی در کار نباشد. صرفاً موظف است طناب را بکشد.
اما مکاها، Mecha از واژهی Mechanical میآید و منظورش هم در انیمه همان روباتهای غولآساست. منتها از نظر مهندسی و صنایع روباتسازی ارزش کلمهی مکا خیلی فراتر از استفادهی انیمهای آن است. مکاها پوستهای فلزی هستند که در واقع نقش زره شوالیههای قدیم را بازی میکنند. به طور مثال، واکرهای غولآسای ارتش امپراطوری در اپیزود ۵ استاروارز که شبیه ماموتهای فلزی عظیم هستند یک جور مکا محسوب میشوند. بنابراین مکاها هم مثل تانکها و جنگندههای جت، تابع قابلیتهای راهبرانشان هستند.
مختصری در باب تاریخ و زیرگونههای مکا
همانطور که گفته شد، این دسته از انیمهها و مانگاها در ۱۹۵۶ و با مانگای تتسوجین و انیمهی آن در ۱۹۶۳ آغاز شدند. هر چند برخی معتقدند از آنجایی که کنترلکنندههای مکا او را از راه دور کنترل میکردند آغاز این ژانر کارهای گو ناگی، نویسندهی مزینگر زد است که یک انیمه مکای معروف است(در قرن گذشته البته و خودتان را سرزنش نکنید که اسمش را نشنیدهاید). این انیمه یکی از معروفترین و موفقترین سری انیمههای مکا در ژاپن و آمریکاست و آغازگر برخی از کلیشههای اصلی این سبک است. به طور مثال سلاحهایی که خلبان کافی است با نام بردن فعالشان کند. بله دقیقاً همان بخش اعصابخردکن و خزی که الان با دیدنش خندهمان میگیرد. یک زمانی مردم توی خیابان راه میرفتند و فریاد میزدند لگ آتشین هزار اژدها و بعد لگد میزدند و کسی بهشان نمیخندید. حتا تشویق هم میشدند. خاطرخواه هم پیدا میکردند.
ساخت Mobile suit Gundam در ۱۹۷۹ باعث شد که این نوع انیمهها به دو دستهی اصلی تقسیم شوند. دستهی «سوپرروبات» که بیشتر از آنکه به نحوهی عملکرد زره عظیمالجثه بپردازد، به مبارزات و قدرتهای نسبتاً جادویی او و ماجراهای خلبانها میپرداخت. این انیمهها معمولاً از روند مشابهی پیروی میکردند. داستان تنها یک شخصیت اصلی یا یک تیم نهایتاً شش نفره از خلبانان که در همان ابتدا با شخصیت بد اصلی روبرو میشوند، اما شکست می خورند. در ادامه، آنها یکی یکی زیردستان شخصیت بد را شکست داده و در اپیزود ۱۲ با یکی از زیردستهای اصلی آنتاگونیست داستان روبهرو میشوند و نهایتاً در قسمت ۲۵ با خود او روبرو شده و شکستش میدهند.
دستهی دوم Real Robot است که واقعگرایانهتر است و به مکاها به چشم توسیع قابلیتهای بشری در مبارزات نگاه میکند. در این دسته انیمهها، تکنولوژی مکاها کاملاً قابل توضیح است و در طول داستان با آن برخورد میکنیم. از مکا بیشتر با لفظ Armour یا همان زره یاد میشود و داستان به ندرت دربارهی خود مکاهاست و بیشتر نوعی درام آزادی طلبانهی چندلایه با درگیریهای سیاسی و ایدهئولوژیک است یا جستوجوی رومانسگونه است که تویش کلی داستانهای جانبی ماجراجویانه میبینید.
مهمترین مشخصات مکاهای این انیمههای real-robot عبارت است از:
- مکاها معمولاً توسط شرکتهای عظیم اسلحهسازی و نظامی و برای مقاصد نظامی تولید میشوند.
- روباتها معمولاً به تولید انبوه میرسند. واژههایی چون نمونهی اولیه و نمونهی امتحانی یا همان prototype در این دسته از انیمهها پرکاربرد است.
- در ژانر سوپرروبات سلاحها معمولاً با فریاد خلبان به کار میافتند مثلا: “Super kick“. ولی در real-robot از سلاحهایی مثل مسلسل یا موشک استفاده میکنند و به تسلیحات و مهمات نیاز دارند. خلبان هم باید با کنترل دستی از این سلاحها استفاده کند و فقط نامیدنشان کافی نیست.
- این دسته مکاها مثل ماشینهای واقعی خراب میشوند و نیاز به تعمیر و نگهداری دارند.
یکی دیگر از معروفترین سریالهای انیمهای محبوب این ژانر the Super Dimension Fortress Macross است که در ایران آن را با نام «دژ فضایی» میشناسیم. این انیمه در کنار Gunbuster از محبوبترین انیمههای مکای دههی هشتاد است. ولی به احتمال زیاد اگر دههی شصتی نباشید دژ فضایی را یادتان نیاید. همینقدر بگویم که من هم دههی شصتی نیستم و آشنایی چندانی با این انیمه ندارم ولی کافی است بیشتر از ده دقیقه پای خاطرات کودکی یک دهه شصتی بنشینید و مطمئن باشید بالاخره حرف دژ فضایی میشود.
امروزه ژانر مکا همچنان در ژاپن ساخته میشود و طرفداران بسیاری دارد و هنوز نسلش منقرض نشده است که به نظر من معنیاش این است که فرمول روباتهای گندهای که شمشیرهای درخشان دارند و خلبانهای عاشقپیشهای که درگیریهای شناختشناسی دارند و دچار دوگانگی عشق و عقل هستند، هنوز جواب میدهد.
Macross
کارگردان: شوجی کاواموری
استودیو: Nue
ژانر: علمیتخیلی نظامی، مکا Real Robot، اپرای فضایی
دژ فضایی را تقریباً همهی طرفداران انیمهی ایرانی میشناسند. ماکروس یا SDF-1 Macross نام اولین نمونهی سفینههای فضیایی Spacy یا نیروی فضایی سازمان ملل متحد است که برای دفاع از زمین در برابر آدم فضاییها و به خصوص نژاد متخاصم زنترادی ایجاد شده است.
این انیمه از پایههای علمیتخیلی نسبتاً قدرتمندی در مقایسه با بسیاری از انیمههای علمیتخیلی ژاپنی برخوردار است. به طور مثال، سفر در مکان یا سفر در فواصل طولانی در انیمه توسط Space Warp یا Super dimension توجیه میشود که با ورود به این فضا سفینه از خط زمانی معمول خارج شده و با سرعت بسیار بالا و در زمان بسیار کوتاهتری به مقصد خود میرسد. که اگر انتظار داشتید مثلاً توضیح علمی خفنی بدهند البته اشتباه فرض کردهاید. ولی باز هم لااقل توضیحشان را دادهاند.
این انیمه در دستهی Real Robot ژانر مکا قرار میگیرد، چون مکاهای مورد استفاده در واقع جتهای تغییر شکل دهنده هستند که قادرند شکل خود را از جت به روباتهای متحرک مشابه Dreadnought تغییر دهند.
بیشتر نبردها در این انیمه پایان خوشی ندارند و زنترادیها تقریباً همیشه موفق میشوند انسانها را شکست دهند و حتا اگر انسانها پیروز هم شوند، معمولاً قیمت پیروزی چنان بالاست که از شکست بهتر نیست. خیلیها این انیمه را از نظر لحن و فضاسازی، پدربزرگ انیمههایی مثل اتک آن تایتان میدانند. لااقل فضای تیرهی داستان و سرنوشت نه چندان روشن بشریت که میتواند ملهم از ماکروس باشد.
یکی از مهمترین مشخصات این انیمه موسیقی آن است. یکی از دلایل محبوبیت سری ماکروس در ژاپن این است که خوانندههای محبوب و معروف ژاپنی در موسیقی ابتدایی و متن انیمه ترانه اجرا کردهاند.
سری دوم این انیمه Macross Frontier، پنجاه سال بعد از خط داستانی سری اول رخ میدهد و دربارهی ماموریتهای کلنیسازی یکی از سیارات در مرکز کهکشان و مبارزه با زنترادیهاست. جدای از آن اگر به این سریال علاقمند شدید بدانید که این انیمه عناوین جانبی دیگری هم دارد و هر چند وقت یک بار مجدد در حد یکی دو سیزن کلید میخورد. پس اگر به سراغش رفتید بدانید که همیشه میتوانید منتظر آیندهای باشید که سیزنهای بعدی ماکروس را بسازند.
Gundam
ژانر: اپرای فضایی، درام، مکا Real Robot، علمیتخیلی نظامی
نوشتن دربارهی این انیمهی بهخصوص سخت است. گاندام بیش از آنکه صرفاً یک انیمه باشد، یک نام تجاری با پشتوانهی پنجاه میلیارد یورویی است که نه تنها در ژاپن، که در آمریکا و اروپا هم شناخته شده است. گاندام از ۷ آوریل ۱۹۷۹ و با سریال تلویزیونی Mobile Suite Gundam آغاز شد. اما به هیچ وجه به همین رسانه ختم نشد. از آن تاریخ تا کنون سریالهای تلویزیونی و فیلمها و مانگاها، مدلهای پلاستیکی و بازیهای بسیاری تحت نام کلی گاندام ساخته شده است. این نام تجاری مسیرهای مختلفی را طی کرده که خیلی وقتها ربطی هم به سریال اصلی نداشته.
به عبارت دیگر هر چند که گاندام خط زمانی یا داستانی محکمی ندارد، اما برخی از عناصر داستان به صورت مومیاییشده در همگی آنها به چشم میخورد. از جمله مکایی غولآسا به نام گاندام که با مقاصد نظامی ساخته شده است.
در یکی از سرشماریها که فروش محصولات انیمه در ژاپن از ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۸ را نشان میداد، چهار عنوان مختلف از گاندام جایگاه اول تا چهارم را به دست آورده بودند. و مثلاً طبق آماری خارقالعاده مشخص شده که اکشن فیگورهای گاندام 90٪ بازار تولیدات اکشن فیگور ژاپن را تحت تصرف خود دارد.
سریال اصلی ساختهی یوشییوکی تومینو و گروه انیماتورهای است. داستان در زمانی نامعلوم در آینده میگذرد که دانشمندان موفق به ساخت مدل پیشرفتهی مکایی به نام گاندام میشوند که مناسک نبرد را دگرگون میکند. در این سریال و بقیهی انیمههای متصل به آن، شاهد تکامل این مدل اولیه هم هستیم. از جمله RX-178 Gundam MkII و Gundam zeta.
این انیمه آغاز گونهی Real Robot بود و پیچیدگیهای داستانی این سبک را هم داشت. تمام تکنولوژیهای به کار برده شده در گاندام یا کاملاً قابل توضیح بودند یا تنها چند عنصر فانتزی نیاز داشتند. داستان هم محل تضارب آراء فلسفی و سیاسی شخصیتهای اصلی بود. در جبهههای مختلف قهرمانان و ضدقهرمانان بسیاری وجود داشتند که هر یک برای دلایل شخصی و نوع جهانبینی خودشان مبارزه میکردند و مثلاً تمام مدت میبینیم که شخصیتها سر همین طرز فکرهایشان با هم درگیر هستند و لزوماً نمیشود گفت یک سمت ماجرا خوب است و سمت دیگر بد. شاید یکی از خندهدارترین کلیشههای این انیمه این است که شخصیتهای اصلی مدام سعی میکنند در طول نبرد یکدیگر را متقاعد کنند که حق با آنهاست.
روی هم رفته شمای کلی همهی داستانها بلوغ فکری شخصیت اصلی است و رسیدن یا نرسیدن او به خواستههایش و تاثیری که این موضوع بر طرز فکر او میگذارد. ولی گاندام همچنان تولید میشود و همچنان طرفداران بیشماری در ژاپن دارد. مثل است که برای تماشا کردن گاندام هرگز دیر نیست و هر کسی که باشید و در هر دورهای از زمان که زندگی کنید مطمئن باشید که گاندام دارد پخش میشود.
GUN X SWORD
کارگردان: گورو تانیگوچی
استودیو: AIC A.S.T.A
ژانر: وسترن، کمدی، مکا Real Robot، اپرای فضایی
این انیمه یکی از نمونههای مناسب از Real Robot است. مثل اکثر انیمههای این سبک، چندان به خود روباتها پرداخته نمیشود و تمرکز اصلی بر روی داستان نیمهدراماتیکی است که در گذشتهی شخصیت اصلی، «ون»، اتفاق افتاده است. شخصیت اصلی داستان یعنی ون شباهت بسیاری با شخصیت اصلی Cowboy Bebop دارد. او هم در گذشتهی خود زنی را دوست داشته که نمیتواند به او برسد. برای همین سفری را آغاز میکند تا انتقام خود را بگیرد. در این مسیر او با دختری به نام «ویندی» آشنا میشود که او هم در تلاش برای پیدا کردن برادرش است. و در نهایت سرنوشت هر دو نفر را به یک نقطه میرساند.
یکی از نقاط قوت این انیمه، شخصیت منفی جذاب آن است. این شخصیت مثل شخصیت منفی اکثر انیمههای این ژانر، ایدئولوژی خاص خود را دارد که اگر از خارج و با دید منطقی به آن فکر کنیم، واقعاً اشتباه نیست. اما روشهایی که او به کار میبرد نیز قابل قبول نیست. در این انیمه از مرزبندی معمول شخصیت بد و شخصیت خوب کمیکهای آمریکایی خبری نیست. داستان بیشتر اینطوری پیش میرود که شما باید آماده باشید حتا با بدترین شخصیت هم همدردی کنید چون شخصیتها و گذشتهشان قرار است مدام حلاجی شوند و شما هربار ممکن است یک مقداری اطلاعات اضافه بدست بیاورید و قضاوتتان در مورد هر شخصیت عوض شود.
یکی دیگر از جذابیتهای این انیمه، عناصر تاریخ بدیل و استیمپانک موجود در آن است و البته شکل کابوی فضایی آن که حالتی سرخوشانه و کمدی به داستان میدهد.
Full Metal Panic
کارگردان: کوئیچی چیگیرا
استودیو: Gonzo
ژانر: تاریخ بدیل، علمیتخیلی، مکا Real Robot، کمدی رمانتیک، جاسوسی
داستان ماجرای شخصیتی به نام «سوسوکه ساگارا» را دنبال میکند که مامور سازمان «میثریل»، یک سازمان نظامی ضدتروریست است و از سلاحهای فوقپیشرفتهای مثل مکاها برای مبارزه با تروریستها استفاده میکند. یاروی مذکور مامور است از جان دختری به نام «کانامه چیدوری» محافظت کند و به همین دلیل وارد مدرسهی او میشود. مامور مذبور که تا پیش از این هرگز زندگی اجتماعی را تجربه نکرده، در مدرسه(همانطور که انتظار میرود) دچار مشکلات عدیده میشود. در نهایت چیدوری متوجه میشود که سوسوکه از او مراقبت میکند، ولی سوسوکه برای کارش توضیحی نمیدهد. حتا خود سوسوکه هم نمیداند که چرا چیدوری توسط سازمانهای تروریستی مختلف مورد هدف قرار گرفته است.
داستان در جهانی موازی و در اواخر قرن بیستم و در فضایی مشابه جنگ سرد رخ میدهد، با این تفاوت که به جای آلمان، چین به دو قسمت تقسیم شده و هنگکنگ مشابه برلین به دو بخش تقسیم شده است. یکی از تفاوتهای دیگر این جهان موازی این است که در جنگ خلیج از بمب هستهای استفاده شده و این موضوع باعث آغاز پنجمین جنگ خاورمیانه شده است. همچنین میخائیل گورباچوف توسط پرستروئیکا ترور شده و افغانستان توسط اتحاد شوروی تسخیر شده است. باید ذکر کرد که جالبترین بخش این انیمه، جبهههای مختلف با منافع متفاوت و رنگارنگشان است. شاید بتوان گفت که دو مشخصهی زمان بدیل و درگیریهای سیاسی یکی از اصلیترین نقاط تمرکز این دسته از انیمههاست.
Code Geass
کارگردان: گورو تانیگوچی
استودیو: Sunrise
ژانر: درام، علمیتخیلی نظامی، تاریخ بدیل، مکا Real Robot، ماورا الطبیعی
شاید بهترین انیمهی این ژانر نباشد، اما تمامی مشخصات کلاسیک این ژانر را در خود دارد. این انیمه یکی از آن انیمههایی است که بعد از سالها همچنان میتوانید دوباره آن را ببینید و لذت ببرید. همچون انیمهی «دفترچهی مرگ»، داستان این انیمه حول شخصیتی قدرتمند و بسیار باهوش میگردد که با به دست آوردن قدرتی فراطبیعی تصمیم میگیرد سرنوشت جهان را تغییر دهد. با این تفاوت که داستان «لولوش ویبریتانیا» بسیار روشنتر از «یاگامی لایت» است. فصل دومش هم افتضاح نیست و از قضا خیلی هم فصل دوم خوبی دارد.
آنطور که در یکی از قسمتهای این انیمه در کلاس تاریخ گفته میشود، هنری هفتم جانشین الیزابت اول میشود و بعد الیزابت سوم در نبردی عظیم جزیرهی انگلستان را تسلیم ناپلئون میکند و انگلیسیها مجبور میشوند به مستعمرات خود در آمریکا عقبنشینی کنند. آنها امپراطوری مقدس بریتانیا را در سراسر قارههای آمریکای شمالی و جنوبی برپا میکنند و در ابتدای قرن بیستم، به واسطهی تجهیزات نظامی برتر خود یعنی مکاها، ژاپن را تصرف میکنند. سه قدرت نظامی دیگر این جهان عبارتند از اتحادیهی چین که شامل چین و شوروی و سایر کشورهای جنوبشرقی آسیا جز ژاپن است، اتحادیهی اروپا که تمامی اروپا و انگلستان را در بر میگیرد و اتحادیهی آفریقا شامل تمامی قارهی آفریقا. لولوش وی بریتانیا یکی از شاهزادههای این امپراتوری است که به همراه خواهرش از دربار پدرش رانده شده و به ژاپن تبعید شده است. او در ژاپن به طور مخفیانه مشغول تحصیل است و کسی از هویت واقعی او مطلع نیست. تا اینکه یک روز او با موجودی بیگانه به نام «سی. سی.» روبهرو میشود که به او قدرتی معروف به Geass به او میدهد.
در اساطیر اسکاندیناوی «گیاس» نوعی نفرین است که در سرنوشت شخصی محتوم شده است. مثلاً زیگفرید گیاسی دارد که از حلقهي اژدها نشات میگیرد و به همین دلیل حتماً به واسطهی خیانت کشته خواهد شد. در این انیمه صاحبان گیاس از قدرتهای مختلفی بهره میبرند که معمولاً قدرتهای کنترل ذهن هستند. مثلاً لولوش میتواند به اطرافیانش دستور دهد و آنها مجبور به اطاعت هستند، حتا اگر دستور خودکشی صادر شود.
نهایتاً داستان حول محور آزادی و چیستی و حقیقت آن میگردد و شخصیتهای متعدد داستان هر یک نظر خاصی دربارهی این موضوع دارند. به نظرم دیدن این انیمه دقیقاً در فضای پر تنش امروزی خالی از لطف نیست. به خصوص که در زمان پخشش هم روی این موضوع خیلی تأکید شده بود. این انیمه یک جور نقد قدرت است ولی روشهایی که شخصیت اصلی برای این تقابل با قدرت به کار میگیرد شاید بحث برانگیز باشد.
انیمه پلات قدرتمندی دارد و آن پیچش انتهاییاش(که تعریف نمیکنم) شاید یکی از بهترین پلات توییستهای تاریخ انیمه باشد. شخصیتهای داستان به شدت چند بعدی و واقعگرایانه طرحریزی شدهاند و مثلاً اگر زحمت بکشید و یک دور هم انیمه را بدون زیرنویس و به زبان ژاپنی ببینید شاهد خواهید بود که چقدر حالات چهره و لحن گویندهها دقیق و حسابشده است. به نظرم یک ویژگی بارز این انیمه، رنگآمیزی شاد و متنوع آن است. برخلاف اکثر انیمههای با داستان پیچیده که معمولاً از طیف خاکستریتر استفاده میکنند، کد گیاس انیمهای سرزنده با موسیقی گیراست.
این انیمه دو فصل دارد و گفته میشود که فصل سوم آن تا اواسط سال ۲۰۱۷ پخش خواهد شد.
-
بنظرم واقعا ليست خوبي بود.سري گاندام كه اينقد توسعه يافته و سري هاي جديدي ازش ساختن يكي از پرچمدارانه.macross يا همون روبوتك خودمون كه نياز به تعريف نداره اينقد جذاب بود.كدگياس هم خب نميشه گفت صرفا مكا چون بيشتر رو همون جنبه گياس ميچرخيد كه حالت متافيزيكي داشت بيشتر.
فول متال پنيك هم نيازي به تعريف نداره .
ولي من با اون gurren lagan مشكل اساسي دارم:)به دل هركسي نميشينه.شخصيت پردازياي ضعيف كه سعي كرد با پيچش پلات جذابش كنه و بيشتر رو طراحي ها تمركز داشت.
كاشكي يكي دو عنوان سوپر روبات هم ميگفتيد.مثلا راهزفون(rahxephon) چيز جالبيه.
و در كل بنظرم تك انيمه اين ژانر كه دست نيافتنيه Neon genesis evangelion هست.
در كل دستتون درد نكنه ليست واقعا خوبي بود خوب هم توضيح داديد.
“معنیاش این است که فرمول روباتهای گندهای که شمشیرهای درخشان دارند و خلبانهای عاشقپیشهای که درگیریهای شناختشناسی دارند و دچار دوگانگی عشق و عقل هستند، هنوز جواب میدهد”
اينجاش رو خيلي خوب گفتيد 🙂 -
درود . مطلب خیلی خوبی بود .
اگر به انیمه ها و معرفی بهترین ها در سبک ها و ژانرهای دیگه هم بپردازین , عالی میشه .اگر بتونین مطلبی هم در مورد انیمه های عمیق و فلسفی بذارین که دیگه فوق العاده است D:
-
چی واقعا اواسط 2017 میاد .من لولوش رو میخواک**استیکر گریه نداره**اریگاتو
-
واقعا اواسط 2017 میاد . من لولوشی رو میخوام**استیکر گریه ندارید**اریگاتو گوزایماس
-
انیمه توکیو غول چی یا هنر شمشیر زنی انلاین چی؟
-
کجای توکیو غول با اسورد ارت انلاین رباتیک بود؟؟
-
-
ماکروسارو فقط از frontrie اولی نام بردی ماکروس هفت یا دلتا رو باید میگفتی درضمن به نظر من راس همه اینا دارلینگ این فرانکس هم هست من کهزیاد اصلا از کد گیاس خوشم نیومد