مشارکت داوطلبانه یا دولتی در ساخت بازی

1
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

بازی‌سازی فرآیندی خصوصی باشد بهتر است یا لزوماً به حمایت دولت نیاز دارد؟ آیا درست است که پول مالیات صرف ساختن بازی با بودجه و نظارت دولتی شود؟

این مطلب پیش از این در شماره‌ی ۳۸ مجله‌ی بورژوا (بهمن ۹۵) منتشر شده است.


پنجشنبه‌ی هفته‌ی پیش، ابسیدیون، یک شرکت سازنده‌ی بازی‌های کامپیوتری اعلام کرد که در صورت همراهی طرفداران، قسمت دوم بازی مستقل‌اش «پیلارز آو ایترنیتی» را خواهد ساخت که قرار است در سال ۲۰۱۸ به بازار بیاید. لازم به ذکر است که چهار سال پیش، قسمت اول این بازی هم با جمع‌آوری پول از بین طرفداران ساخته شده بود.

در کمتر از ۲۴ ساعت، بیش از یک میلیون دلار پول برای ساخت این بازی به صورت داوطلبانه جمع‌آوری شد. هزاران نفر داوطلبی که به این پروژه کمک کرده بودند به پاس همراهی، ضمن دریافت نسخه‌ای از بازی، هدایای کوچکی(عموماً بصورت مجازی و در داخل بازی)، از شرکت سازنده دریافت خواهند کرد. علاوه بر این شرکت متعهد است که روند کار تولید را به حمایت‌کنندگان گزارش کند و آن‌ها را در جریان چالش‌ها و تصمیمات تیم قرار بدهد. طبیعتاً در این قبیل پروژه‌ها واکنش و خواست‌های طرفداران مستقیماً در طراحی و پیشرفت پروژه تأثیر می‌گذارد.

جالب آن‌که با تأمین بودجه‌ی مورد نیاز، کار هنوز تمام نشده است. طرفداران بیشتری که دیرتر از قضیه خبردار شده‌اند به اهدای پول برای پروژه ادامه می‌دهند و شرکت سازنده در عوض قول داده که امکانات و کاراکترهای بیشتری به بازی اضافه کند؛ اینک در کمتر از پنج روز قریب به یک‌میلیون‌وهفتصدهزار دلار جمع‌آوری شده و با توجه به زمان باقیمانده تا پایان کمپین(که قرار است یک ماه ادامه داشته باشد) مبلغ خیلی بیشتری به آن افزوده خواهد شد.

docks


این مثال و نظایر آن—که خوشبختانه تعدادشان این روزها رو به فزونی است—به زیبایی کارکرد بازار آزاد و مشارکت داوطلبانه را نشان می‌دهد. کمیته و سازمان دولتی و دیوان‌سالاری در کار نیست؛ عده ای به کار مورد علاقه‌شان مشغولند و برای تأمین سرمایه مورد نیازِ تولید کالایی که در آن مزیت نسبی دارند از جامعه کمک می‌خواهند. افراد در جامعه هیچ اجباری برای کمک کردن ندارند، اما می‌بینیم که بی‌تفاوت ننشسته و هربار موجی داوطلبانه به راه می‌افتد. تولید کننده که می‌داند بقایش در گرو اقبال و خیر رساندن به جامعه است تمام تلاشش را بکار می‌بندد تا بزرگترین سرمایه اش، خوشنامی، را حفظ کرده و محصولی درخور عرضه کند. چرا که اگر قسمت اول این بازی چنگی به دل نمیزد کسی حاضر نبود به تأمین بودجه برای قسمت دوم کمک کند. این مکانیسم در بلندمدت شیادان را از میدان به در می‌کند، چون مردم ترجیح می‌دهند به افراد خوش‌نام کمک کنند و اگر ریگی به کفش کسی باشد حداکثر یک بار، آن‌هم با کلی تلاش برای قانع کردن حامیان، می‌تواند مبلغ نه چندان زیادی به جیب بزند و بعد باید در انتظار شکایات و پیگردهای قانونی کاسه و کوزه‌اش را جمع کند. این مشارکت داوطلبانه منافع جانبی متعددی دارد. شغل ایجاد می‌شود، چرخ صنعت مربوطه به گردش در می‌آید، بخشی مستقل در میان شرکت‌های عظیم مجال فعالیت پیدا می‌کند که هم بالقوه برای آن‌ها رقیب است و هم می‌تواند ساز متفاوتی بزند و از بروز انحصار طبیعی جلوگیری کند، و…

pillars_of_eternity_battle_dungeon_monsters_fire_magic_98880_1920x1080

حال تصور کنید اگر دولت می خواست تصدی این قبیل امور را در دست بگیرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ نه، لازم نیست تصور کنید، می توانید نتیجه را ببینید چرا که در کشور ما اتفاقاً تصدی این قبیل امور در دست دولت است. خبر خوب این است که بودجه‌ی نهاد مسئول در دولت فعلی قدری کاهش پیدا کرده و امیدواریم که دولت‌های بعدی هم همین مسیر را ادامه دهند. اما بهرحال این بودجه به زور (یعنی انتخابی در پرداخت یا محل مصرفش وجود ندارد و نپرداختنش قانوناً جرم است) از من و شمایی، که نمی‌خواهیم دولت در این شرایط اقتصادی با پولمان بازی بسازد، ستانده شده. نه فقط از من و شما که از ضعیف‌ترین اقشار جامعه که بام تا شام شرافتمندانه زحمت می‌کشند و آخر هر ماه باید مبلغی از درآمدشان را بعنوان مالیات به دولت بپردازند. و ای کاش فقط مبلغی از درآمدشان؛ دولت از تولیدکنندگان و واردکنندگان محصولات و واسطه‌ها و… هم مالیات گرفته و تعرفه می‌بندد و در نتیجه بر قیمت مصرف‌کننده‌ی همه‌ی کالاها می‌افزاید. ضعیف ترین اقشار جامعه با خرید هر جنسی در واقع دارند قدری از مالیات تولید کننده یا واردکننده‌ی آن جنس را می‌پردازند. حال اگر این مالیات‌ها صرف امور اساسی می‌شد و مثلاً تور ایمنی برای روز مبادا می‌گسترد یا صرف خدمات عمومی می‌شد حرفی نبود. اما صرف سالانه دو سه میلیون دلار برای ساخت بازی و پرداخت حقوق عده‌ای مدیر و دیوان‌سالار در این حوزه با پول زحمت‌کشی که هشت‌اش گرو نه‌اش است و ممکن است به واسطه‌ی جیب خالی مقابل خانواده‌اش شرمنده شود، شرم آور است.

در مدل بازار آزاد این من و شما هستیم که درباره‌ی اولویت‌هایمان تصمیم می‌گیریم؛ اولویت من ممکن است موضوع مهمتری مثل رخت و لباس فرزندم باشد، نه ساخت یک بازی. و ممکن است شما دلتان بخواهد در ساخت یک بازی مشارکت کنید. اما در مدل دولتی انتخاب داوطلبانه‌ای در کار نیست؛ اولویت شما هرچه باشد دیوان‌سالاران کار خودشان را می‌کنند و اولویت‌های خودشان را دارند. در این مدل معمولاً عده‌ای مأمور توزیع پولی قلمبه می‌شوند؛ پدیده‌ای که به ذات، و هرچقدر این مدیران صالح و سالم باشند، فسادآور است. در اینجا اقناع جامعه و رساندن خیر عمومی و ساخت محصولی که جامعه می‌طلبد ضرورتی ندارد، چرا که مدیر مربوطه به جامعه جواب پس نمی‌دهد و ارتباطی با کسانی که قرار است مشتری محصولات باشند هم ندارد. پول از بالا توزیع می‌شود و برای دریافت بودجه بیشتر باید گزارش‌های مفصل‌تری برای مدیران بالادستی نوشته شود و تا ثریا می‌رود این دیوار کج.

باری، آن نسخه بازار آزادی و این نمونه دولتی، آن نسخه داوطلبانه و این اجباری، قضاوت با شما.


16443206_10154391920413775_2144777634_n

مجله‌ی حوزه‌ی اندیشه

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. بهزاد قدیمی

    بسیار نقطه نظر جالب و درستی است. این نوع بازار و حمایت اقتصادی در صورت مشارکت و فعال و آگاهانه می تونه واقعا جامعه رو تغییر بده.

    جالب هم هست که در صنعت بازی این قضیه داره به این خوبی پیش می ره.

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • دختری که صورتش را جا گذاشت

    نویسنده: علیرضا برازنده‌نژاد