پنج اشتباه کشندهی نویسندگان تازهکار
به کاراکترتان روح بدمید. دور و برشان را پر از شاهدهایی از گذشته و حال و آینده کنید. چیزهای روزمرهای که برایشان رخ میدهد است، که آنها را بدل به موجودی انسانوار میکند.
یک- شخصیتهای مقوایی و بدون بعد
به کاراکترتان روح بدمید. دور و برشان را پر از شاهدهایی از گذشته و حال و آینده کنید. چیزهای روزمرهای که برایشان رخ میدهد است، که آنها را بدل به موجودی انسانوار میکند. بگذارید که با پدر و مادرش هم جر و بحث کند تولد دوستش را فراموش کند و حتی بخواهد که یکی دیگر هم تولد او را از یاد ببرد. حالا که آنها را انسان میبینید پس چه ایرادی دارد که شستِ پایش به در یخچال گیر کند، تلفن همراهش به آب بیفتد و حتی سوئیچ ماشینش گم شود. همه ی این رخدادها در برخورد یک انسان با باقی مردم شدنی است و خواننده هم باید کاراکتر شما را همچون انسانی واقعی بشناسد. فرد قابلباوری که بتوان با تصور او زندگی کرد.
دو – زیادی شلوغش نکنید یا ”انبوهی از شخصیتهای نالازم”
فضای اصلی قصه را به کاراکترهای فرعی ندهید. داستانی که صفحاتش پر از جمعیت شدهاند، فقط خواننده را گیج میکند. این مطلب حتی برای خاطرهنویسی هم صدق میکند و هرگز لازم نیست که خواننده به دنبال همهی کاراکترها بیفتد. پس باید یادتان باشد که ”کم هم همیشه زیاد است”و فقط به دو-سه کاراکتری که برای شخصیتهای اصلی تاثیرگذارند فضا بدهید آن هم به این دلیل که کاراکترهای اصلی داستانتان حمایت شوند. لازم نیست که برای همهی شخصیتهای گذری اسم بگذارید و به خاطر داشته باشید که اسم پیشخدمت رستوران برای خواننده خیلی مهم نیست و همین طور عابران، دربانان، مسئولین پذیرش، مغازهدارها و کسانی که اتومبیل را هل میدهدند و…
سه- بیش از اندازه ننویسید یا “انبوهی از کلمات نالازم”
این مخمصهای است که همه به دام آن افتادهیم، خصوصا وقتی که مشغول توصیفِ افکار، اعمال و انگیزههای کاراکترمان میشویم. نثر گل و بلبلی، رد کردن حدِ قابل تحملِ توصیفات و درونگوییهای زیادی. نوشتهی خوب، هم واضح است و هم بهینه بیان شده. پس برای رسیدن به این مقصود باید از تمامی حواس پنجگانه در هر صفحه از نوشتهتان استفاده کنید و همواره فعلهایی کاری، کلماتی واضح و ساختارهایی صحیح در جملاتتان به کار بگیرید. یک نوشتهی عالی الزاما به معنای انبوهی از کلمات وزین و مصنوعی نیست، که گاهی کلمهای ساده ولی درست، از پس نشاندادن همه چیز بر خواهد آمد.
چهار – کاراکترتان را شکنجه نکنید یا ”انبوهی از افکار بدون اعمال”
اکثر نویسندههای تازهکار بیشتر وقتِ خودشان را در افکار کاراکترهایشان میگذرانند، اما برای انسانساختن از شخصیتهایتان به نشان دادن اعمالشان نیاز دارید. کاراکترها باید متناسب با داستان پیش بروند، طوریکه خوانندگان شخصیتتان را فقط فردی که به دردسر و چالش افتاده فرض کنند نه قربانیای که نویسنده مشغول شکنجه دادنش شده. این اشباه اکثرا وقتی رخ میدهد که کاراکترها به بررسی اعمالشان میافتند و مدام این افکار درونیشان را با صدایی بلند و کلماتی تکراری واگویه میکنند. خوانندگان این را نمیپسندند چون فکر میکنند این ضعف نویسنده است که همان بار اول از پس نشان دادن ایده بر نیامده.
پنج – مشکلِ سِتینگِ قصه یا ”من کجا هستم؟”
فیلمی را مجسم کنید که همهی کاراکترهایش بر صفحهای خالی رفت و آمد میکنند، این معادل با کمبود ستینگ در داستان است. پس شخصیتهایتان را چه در ماشینشان ، چه در خانه و چه در محل کار نشان بدهید. با چیدن اجزای صحنه و یا مثلا توصیف غذاهایی که میخورند و حتی داروهایی که مصرف میکنند، تعریفشان کنید. برای ساخت یک شخصیتِ باورکردنی نیاز است که او نیز مثل هر انسانی محیط اطرافش را ببیند، بو بکشد و بچشد. نمیشود وقتی که هیچ محیطی دور شخصیتمان نساختهایم از او انتظار تعامل با پیرامونش را داشته باشیم. کاراکترتان را به آسانسوری شلوغ یا راهبندانی اعصابخردکن بیندازید و حواستان باشد که وقتی هوسِ چایی کرد، چایی تمام شده باشد. یعنی باید با صحنهای که میسازید به کاراکترتان زندگی ببخشید.
-
با سلام
وبلاگتون قشنگ بود، مطالبتون متنوع و سبکتون در انتخاب مطالب، زیبا.
امیدوارم هر مسیری رو که پیش گرفتین، ادامه بدین و موفق بشین. و همچنین امیدوارم که هیچ وقت ناامیدی به سراغتون نیاد.
اگه خواستین یه سری هم به من بزنین؛ خوشحال می شم اگه از نظراتتون بهره مندم کنین. منتظرتونم…-
ممنونم .دوست خوب . چشم حتمن
-
-
خیلی عالی بود.من همینارو تو داستانم رعایت نکردم،ان شاءالله ویرایشش میکنم.
-
سلام. باعث دلگرمیه که خوشتون اومده 😉
امیدوارم داستانتون رو زود تموم کنید
-
-
خیلی خوب و در عین مختصر بودن کاملا مفید بود.
-
سلام
مثل همیشه عالی بود محمد رضا جان
ممنون … -
سلام و خسته نباشید
داستان زندگی من یک تراژدی بزرگ و پیچیده شده و همچنان ادامه دارد بنظرم اومد که شاید برای یک نویسنده جالب باشه و بتونه چیز خوبی ازش درست کنه ولی خودم که نویسندگی بلد نیستم و نویسنده ای رو هم نمیشناسم گفتم شاید شما بتونین راهنماییم کنید. -
ممنون
بسیار مفید بود