کتاب می‌سوزد، خاکسترش می‌ماند

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

به راستی مسخره نیستند؟ آن‌ها که فکر می‌کنند، قدرت حاکم امروز می‌تواند خاطره‌های فردا را از ذهن‌ها بشورد؟ برعکس، متفکران را که تحت فشار بگذارید، قدر و منزلت‌شان بالاتر می‌رود. ظالم و غاصب از زورگویی و مردم‌کشی، روسیاهی برایش می‌ماند و بلندمرتبگی قربانیانش.

آتش عنصر فرهنگی تکینه‌ایست. شمع دخمه‌ی صومعه‌های ضعفاییست که کتاب مقدس رو‌نویسی می‌کردند. مشعل المپیک است که در عرض و طول زمین می‌پایندش که خاموش نشود. نمادی از پاکی و طهارت است که دخان مطبوع در هوای ذن‌ پخش می‌کند. در پای مجسمه‌ی بعل، رابط قربانی فرزند پسر به خدای گاوسر است. می‌توانی توالی نسل‌های بشریت را ببینی که دورش می‌نشیندند و کانابیس ساتیوا می‌سوزانند و هنر و فلسفه و عرفان را گردش پایه می‌گذراند. همیشه بوده. همیشه خواهد بود. ما را در خودش خواهد بلعید یا گرم خواهد کرد.

با این وجود، با وجود همه‌ی خاصیت حیات‌بخش و تکامل‌دهنده‌اش، با این که رانه‌ای به سمت تعقل و پیچیدگی و معانی متعالی‌تر است، شمشیر دولبه‌ایست که ور دیگرش فاجعه است تا آن‌جا که اگر بخواهید فاجعه‌ای بدون آتش را تصور کنید فاجعه مفهومی انتزاعی می‌شود. معبد آرتمیس را مردی آتش می‌زند که می‌خواهد نامش در تاریخ جاودانه شود (حکایت تاریخی، دروغ)، آتش سوار گنجشک‌هایی می‌شود که تموجن به چین گسیل می‌دهد که شهر را بسوزاند، روم تویش غرق می‌شود که نرون فلوت بنوازد (حکایت تاریخی، دروغ)، ۱۹۶۳ چهار دختربچه‌ در بیرمینگهام را به جرم تیرگی رنگ پوستشان در خود می‌خورد. برای تصاحب برده، داغش می‌زنند. به زبان اوپنهایمر «مرگ مجسمم امروز و نابودگر جهان‌های بسیار.»

سوزاندن جز گرما‌بخشی نشانگانی فرهنگی حائز اهمیت و معناست. وقتی از Purge with Fire صحبت می‌کنیم به واقع آن را عیاری از تزکیه در نظر گرفته‌ایم. سوختن در جهنم گناه‌کاران را «صالح» می‌کند. همانطور که گذر از رودخانه‌ی آتش روح را برای رفتن به مراحل بالاتری از معنویت آماده می‌کند (ادیان مصری). ساحره‌ها را به آتش می‌اندازند که هم‌نشینی‌شان با شیطان را تنزیه کنند. (غافل از این که ساحره‌ها با ورد می‌توانند آتش را سرد کنند. – تاریخ جادوگری، نوشته‌ی بتیلدا بگشات) در نظر انسان شیطانی‌ترین چیزها تنها با آتش است که پاک می‌شود که توأمان نشأت گرفته از درد و نور است. درد عذاب وجدان را دور می‌کند و نور تاریکی را. ابراهیم بت‌شکن و کافر به دین پدرانش را فقط باید آتش زد و نه آتشی معمولی. باید برجی از آتش ساخت و با منجنیق او را میان آتش پرتاب کرد چون حرارت چنان عظیم است که به صورت طبیعی نمی‌شود به آتش مشایعتش کرد. چنین است اندازه‌ی پلیدی ابراهیم در نظر آدم‌های هم‌عصرش. سیاوش اگر شرزه‌ی متجاوز است که «قطعاً» می‌سوزد. اگر پاک باشد که اصلاً ترسی از آتش ندارد. تنها راه دفع الهامات شیطان از ژان د آرک آتش است. پرچم دشمن را آتش می‌زنند. پرچم هرجایی که دوست نداشته باشند را اصلاً آتش می‌زنند.

بنابراین آتش عظیم‌ترین مکافات، مهم‌ترین وسیله‌ی پاکسازی و به ترتیبی ابراز خشمی مجسم است. یعنی تصویری که از تظاهرات و مردم خشمگین و ملت معترض به ذهن متبادر می‌شود آتش را جایی در خودش دارد. در این حالت ممکن است تیکی‌تورچ‌های نئونازی‌های آمریکایی شارلوتس‌ویل باشد که شعار می‌دهد «اجازه‌ نمی‌دهیم جهود‌ها جای ما را بگیرند» (Jews will not replace us). در جای دیگر به مشعل و چنگک بدل می‌شود که می‌رود منزل کنت دراکولا را آتش بزند. تقابلی پوپولیستی با گونه‌ی در حال اضمحلال و پوسیدن اشراف‌زادگی مورد لطف خدا. در جای دیگر در راه‌پیمایی/عزاداری هاروی میلک به صورت شمع‌هایی تظاهر می‌یابد که به یاد او می‌افروزند.

یک جا هم آتش می‌شود کتاب‌سوزی نازی‌ها در جنگ دوم. وقتی همه‌ی آثار ادبی یهودی‌ها را جمع کردند و توی توده‌ای آتش زدند (همه‌ی کتاب‌ها را از همه جا جمع نکردند چون کتاب‌سوزی مفهومی نمادین است. و اینطور محقق می‌شود که آن‌جا که کتاب بسوزانند لاجرم روزی انسان خواهند سوزاند)


The era of extreme Jewish intellectualism is now at an end…. And thus you do well in this midnight hour to commit to the flames the evil spirit of the past. This is a strong, great and symbolic deed – a deed which should document the following for the world to know – Here the intellectual foundation of the November Republic is sinking to the ground, but from this wreckage the phoenix of a new spirit will triumphantly rise.
— Joseph Goebbels

شب کریستال

پایان زمانه‌ی اندیشمندی افسارگسیخته‌ی جهود بر سر دست است… چه مبارک ساعتیست پس این ساعت نیمه‌شب که شیاطین گذشته را به آتش می‌سپاریم. عملیست قاطعانه، ارزشمند و نمادین. عملی که پیامی از این قرار برای جهانیان دارد: پایه‌های اندیشه‌های جمهوری نوامبر اینجا به گور می‌روند و از خاکستر این مخروب، ققنوسی به مثابه روحی تازه، ظفرمند پر خواهد کشید.

– جوزف گوبلز، شب کتاب‌سوزی کتاب‌های یهودیان آلمانی.


اگر کتاب‌خانه‌ها نمودی از انتشار دانش باشند کتاب‌سوزی دقیقاً نقطه‌ی عکس این مهم است. از قدیم‌الایام در همه‌ی جوامع و ملت‌ها کتاب‌سوزی رسم بوده است. عملی به غایت خشونت‌آمیز که معمولاً در موازات نسل‌کشی، اعدام زندیق‌ها، دانشمندان، فلاسفه، عرفا، متفکران، روشن‌فکران، دگراندیشان، صاحبان فکر و دشمنان حکومت صورت می‌پذیرد.

از آن‌جا که گذشته‌ی ما از کتاب‌سوزی خالی نبوده حال ما از کتاب‌سوزی خالی نیست و آینده‌ی ما نیز از کتاب‌سوزی خالی نخواهد بود. کتاب‌سوزی نهایت جسم یافتن سانسور و مخالفت با ایده‌ی به‌اشتراک‌گذاری اندیشه و فکر است. اما به صورت تاریخی می‌شود دلایل کتاب‌سوزی را سه چیز در نظر گرفت:

اول خرابکاری؛ سوختن صومعه‌های قرون وسطایی به دست وایکینگ‌ها. آتش‌زدن کتابخانه‌های خصوصی طی انقلاب رعایا در فرانسه. سوختن کتابخانه‌ی کنگره‌ی آمریکا در ۱۸۱۲ به واسطه‌ی حمله‌ی بریتانیایی‌ها.

دوم سانسور؛ کتاب‌سوزی‌های طالبان. کتاب‌سوزی‌های مسیحیان ایونجلیکال در ایالات مرکز و جنوب آمریکا. کتاب‌سوزی‌های بیشمار در طول تفتیش عقاید (انکزیسیون) اسپانیایی. کتاب‌سوزی‌های متعددی که در طول جنگ جهانی دوم به دست آلمانی‌های نازی صورت گرفت. کتاب‌سوزی ترکیبی از قلدری، حق‌به‌جانب‌بودن، تعصب و تحجر مذهبی و دیگرهراسی عرفی است.

تفتیش عقاید

 تا قرن پانزدهم چون کتاب‌ها را با دست خودشان می‌نوشتند و نسخه‌برداری می‌کردند آتش‌زدن راه حل منطقی‌ای برای سانسور کتاب بود.

سوم ضدیت با روشن‌فکری؛ از استالین تا خمرهای سرخ تا فیدل کاسترو تا امپراطور چین خودکامه‌ها همیشه در تلاش بوده‌اند که با حذف کتاب‌های به باورشان مضر از جامعه از نشر ایده‌های «آسیب‌زننده» و «ضد آرمان» جلوگیری کنند. رویکردی که در بسیاری از مواقع به مرگ نویسنده‌ها منجر شده. مسبوق است که در چنین شرایطی ناسیونالیسم دست‌دردست خودکامگی بدهد. فاشیسم فکری برای کتاب‌سوزی روادید صادر می‌کند.


Anyone who dares to discuss the Shi Jing or the Classic of History shall be publicly executed. Anyone who uses history to criticize the present shall have his family executed. Any official who sees the violations but fails to report them is equally guilty. Anyone who has failed to burn the books after thirty days of this announcement shall be subjected to tattooing and be sent to build the Great Wall.

— Li Si

چین

هر کسی که در مورد شی‌جینگ صحبت کند یا در باب تاریخ عتیق در ملاء عام اعدام خواهد شد. هر کس که با توسل به تاریخ به انتقاد از وضعیت حال مبادرت ورزد خانواده‌اش اعدام خواهد شد. هر مقام حکومتی که چنین قانون‌شکنی‌هایی را مشاهده کرده و از گزارش آن سر باز بزند به همان اندازه گناه‌کار است. هر کسی که به فاصله‌ی سی روز از این اعلام کتاب‌های مربوطه را آتش نزند داغ خورده و برای کار اجباری به دیوار بزرگ اعزام می‌شود.

– لی سی


کتاب‌هایی که می‌سوزند به «میوه‌ی ممنوعه» بدل می‌شوند. نویسنده‌هایی که کشته می‌شوند بیشتر خوانده می‌شوند. این متامورفوز، این رانه، یک اسم عجیب هم دارد. باربارا استرایسند یکی از بازیگران محبوب براودوی است. عکس خانه‌ی ساحلی او سال‌ها پیش در تحقیقی در مورد فرسایش ساحل به علت خانه‌سازی بیش‌ازحد در اینترنت دست‌به‌دست گشت. استرایسند سعی کرد به واسطه‌ی شکایت قانونی عکس خانه‌ی ساحلی‌اش را از روی این تحقیق بردارد. همانطور که احتمالاً حدس می‌زنید اثر معکوسی داشت. عکس خانه‌ی ساحلی‌اش به حدی دیده شد که حالا اصطلاح اثر استرایسند را وقتی به کار می‌برند که فرد یا قوایی سعی می‌کند با اعمال سانسور از دیده شدن چیزی جلوگیری کند.

در واقع کتاب‌سوزی نمودی از اعمال قدرت والدانه است. وری به غلط دلسوزانه دارد و وری زورگویانه. مثل مادری یا پدری که کتاب‌های بچه‌اش را یک شب که بچه خانه نیست وسط حیاط آتش می‌زند که «گمراه» نشود. به سان خواهرزاده‌ی دن کیشوت که سوزاندن کتاب‌های دایی‌اش را از سر دلسوزی توجیه می‌کند:

Burn all these accursed books—for he has a great number—that richly deserve to be burned like heretics.

همه‌ی کتاب‌هایش را بسوزانید که بدجور مستوجب آتشند. آن‌چنان که زندیق‌ها.

ور زورگویانه‌اش از اوتیسمی فکری سرچشمه می‌گیرد که نمی‌تواند هیچ فکر و موقعیت و باوری جز آنِ خود را هم‌دلانه ادراک کند. سوزاندن به مثابه تطهیر فکر باطل. قرآن، انجیل، تلمود، کتاب افکار کنفیسیوس، فرهنگ و مصائبش (فروید)، نبرد من (هیتلر)، هری پاتر، کتاب سبز معمر قذافی، سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج، اولیس، انقلاب و ضد انقلاب (مارکس و انگلس)، پاشنه آهنی (جک لندن)، همه‌ی این‌ها فارغ از این که تویشان چه نوشته شده و خوبند یا بد زمانی قربانی والدانگی آتش شده‌اند.

غافل از اینکه کتاب می‌سوزد اما خاکسترش بر جا می‌ماند. مثل بذر توی زمین سوخته، سر باز می‌کند. نویسنده‌ی مقتول از ذهن پاک نمی‌شود. هرگز تمام نسخ افکارش به فراموشی سپرده نمی‌شود. چیزی که یک بار به کاغذ آمده تا ابد دوباره باززایی خواهد شد. روزی دوباره همه‌ی کلمه‌ها لاجرم از سر تکرار روی کاغذ می‌آیند. آخرین انسان (وارث تمام بشریت) وارث تمام کلماتش نیز خواهد بود.


کتاب‌سوزی

… as good almost kill a man as kill a good book: who kills a man kills a reasonable creature, God’s image; but he who destroys a good book, kills reason itself, kills the image of God, as it were, in the eye.
— John Milton

کتاب کشتن و انسان کشتن را چه فرق باشد؟ آن که انسانی را می‌کشد، موجودی صاحب منطق را کشته است، آینه‌ی خداوند را. آن‌که کتابی را می‌کشد، خود منطق را می‌کشد، آینه‌ی خدانما را می‌کشد، به خدا تعرض می‌کند.

– جان میلتون


Castro can destroy everything, except for books. He may censor, ban or even burn them, but the ideas contained in books can never be destroyed.
— Carlos Franqui

کاسترو هر چیزی که بخواهد را می‌تواند نابود کند مگر کتاب. سانسورشان می‌تواند بکند، ممنوعشان می‌تواند بکند. حتا می‌تواند دستور بدهد بسوزانندشان. ولی آن اندیشه‌ای که درون کتاب است، هرگز نمی‌میرد.

– کارلوس فرانکی

آتش

Where they burn books, so too will they in the end burn human beings.
— Heinrich Heine

آن‌جا که کتاب‌سوزی کنند، لاجرم آدم‌سوزی می‌کنند.

– هاینریش هاینه

آتش

The fire with which you threaten sacred letters will burn you in an act of justice!
— Deacon Vicente

آن آتشی که مقدسات ما را می‌روید که به دستش بسپارید، فردا روز به عدالت گریبان‌گیرتان شود.

– واعظ ویسنته

شب کریستال

This makes one deride the stupidity of people who believe that today’s authority can destroy tomorrow’s memories. On the contrary, the repressions of genius increase its prestige. All that tyrannical conquerors and imitators of their brutalities, achieve is their own disrepute and their victims’ renown.
— Publius Cornelius Tacitus

به راستی مسخره نیستند؟ آن‌هایی که فکر می‌کنند، قدرت حاکم امروز می‌تواند خاطره‌های فردا را از ذهن‌ها بشورد؟ برعکس، متفکران را که تحت فشار بگذارید، قدر و منزلت‌شان بالاتر می‌رود. ظالم و غاصب از زورگویی و مردم‌کشی، روسیاهی برایش می‌ماند و بلندمرتبگی قربانیانش.

– پوبیلیوس کرنلیوس تاسیتوس


Books are sacred to free men for very good reasons. Wars have been fought against nations which hate books and burn them. If you are an American, you must allow all ideas to circulate freely in your community, not merely your own.
— Kurt Vonnegut

برای آدم‌های آزاده، کتاب‌ها مقدسند به یک دلیل خیلی مهم. علیه ملت‌های کتاب‌سوز ما جنگ‌ها به راه انداخته‌ایم. اگر آمریکایی هستید باید به همه‌ی اندیشه‌ها این اجازه را بدهید که نه فقط در ذهن خودتان که در جامعه‌تان به جریان در بیایند.

– کرت ونه‌گات

آتش

If you burn my books, I will burn your town.
— Ulric von Hutten

کتاب‌های مرا بسوزانید شهرتان را آتش می‌زنم.

– اولریک فن هوتن

آتش

We think we’ve come so far. Torture of heretics, burning of witches, is all ancient history. Then, before you can blink an eye, suddenly, it threatens to start all over again.
— Jean-Luc Picard (Star Trek: The Next Generation)

پیش خودمان خیال می‌کنیم که پیشرفت کرده‌ایم. دیگر کافرها را شکنجه نمی‌کنیم و ساحره‌ها را به آتش نمی‌کشیم. می‌گوییم این‌ها که برای گذشته بود. بعد، به فاصله‌ی یک چشم برهم زدن، یکهو می‌بینی که هرچه بافته بودی پنبه شده.

– ژان لوک پیکارد (سریال پیشتازان فضا)

آتش

Don’t join the book burners. Don’t think you are going to conceal faults by concealing evidence that they ever existed. Don’t be afraid to go in your library and read every book, as long as that document does not offend our own ideas of decency. That should be the only censorship.
— Dwight D. Eisenhower

به مراسم‌های کتاب‌سوزی نروید. فکر نکنید چیزی که به نظرتان غلط است را می‌توانید با نابود کردنش و از بین بردن شواهدی که می‌گوید یک روز آن چیز وجود داشته، از میان ببرید. نترسید از این که وارد کتابخانه‌تان بشوید و همه‌ی کتاب‌ها را بخوانید. مگر این که خودتان نخواهید بخوانیدش. ورای این، سانسوری نباید در کار باشد.

– دوایت دی آیزنهاور


The power that orders the burning of books admits that it governs not by reason and logic but by violence and mood.
— The New York Times

حاکمی که فرمان به کتاب‌سوزی می‌دهد، اعتراف می‌کند که حکومتش نه بر پایه‌ی منطق و اندیشه، که بر پایه‌ی خشونت و خودکامگیست.

– نیویورک تایمز

آتش

Goose-stepping morons like yourself should try reading books instead of burning them.
— Henry Jones, Sr. (Indiana Jones and the Last Crusade

بی‌سروپاهای نادونی مثل تو بهتره به جای سوزوندن کتابا، یه نگاه بکنن ببینن چی توش نوشته.

– هنری جونز پدر (ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی)


سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر: