- این موضوع 6 پاسخ، 6 کاربر را دارد و آخرین بار در 3 سال، 6 ماه پیش بدست بهروزرسانی شده است.
-
موضوع
-
در حال نمایش 6 پاسخ ( از کل 6)
در حال نمایش 6 پاسخ ( از کل 6)
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.
انجمن گفتگو › رسانهها و بحثهای هواداری › ویدئو گیم › دارکسولز
صدرا تایپک راهنمای قدم به قدم دیمون سولز برای نوب های تازه پلی۵ خریده بزار. بعدا بیایم سوال کنیم تا جواب بگیریم خودمون ردش کنیم با پلاس کاید 😂
مهدی هستم و اگه بحث سولز بورن بود قضیه فرق میکرد ولی خود دارک سولز . بزار اینطوری بگم که دارک سولز مثل پاچه گوسفند بود برای من یکهو هوسش رو کردم . و گفتم باید تجربش کنم این مربوط به دارک سولز یک ریمستر بود که گرفتم و باگاید و این دریوری های مخصوص نوب ها و راهنمایی هایی صدرا حدود ۷۵ ساعت تمومش کردم بعد دیدم عجب بازی بی بخاری بوده الکی دارک سولز دارک سولز میکردن 😒🤒
البته قبل تر تجربه ی شماره دو و سه رو به صورت محدود داشتم ولی اصل شروع داستان عشق ما به فایر کیپر از اینجا بود . داستان عاشق دال شدن یک چیز کاملا متفاوته اما
بعد دیدم عجب بازی بی بخاری بوده الکی دارک سولز دارک سولز میکردن
آخخخ… منم بعد دارکسولز هی اینور اونور میگشتم ببینم چرا اینقدر بهم گفتن دارکسولز داستان خوبی داره، اینکه داستانش رو تو سه خط میتونستن بهم توصیح بدن. ایدهم این بود داستان خوب باید کلی طولانی باشه و اینا 😂
منسر جمع حدود ۳۰ ساعت دارک سولز بازی کردم. یادمه اولین باری که رزیدنت اویل ۲ بازی کردم رفتم جلو و رسیدم به جایی که Mr X میرسه. بعد گذاشتمش کنار کلا. تا مدتها نرفتم سمتش. انگار شاید به قدر کافی براش بزرگ نشده بودم. یاد شاید توی ذهنم این طوری بود که قاعدتا من مردم و همونجا داستان تموم میشه. یا گاهی در چنین مواردی تصور میکنم که اصلا من توی اون بازیه موندم منتهی یه گوشه مخفیام و دلیلی نداره از مخفیگاه بیام بیرون 🙂
مثلا تجربهی مشابهی با Outlast و Silent Hill the room هم دارم. مسالهام با دارک سولز اصلا سختیش نیست بلکه اون صدای زوزهی باد و کارناوال اسکلتها، درختهای خشکیده و پرتگاههایی لغزان، گورها و سیاهچالهایی که ختم به هزارتوهای ابدی میشن…
خب بسه دیگه بابا. همهش کابوسیه که به تو تزریق میشه 🙂
خب اولین تجربهی من از دارک سولز، به دارک سولز 2 بر میگرده (best DS, don’t @ me). تجربهی عرفانیای بود حتی :)) یادمه گنگ و گیج، بدون این که واقعا بدونم دارک سولز چیه و باید چی کار کنم (همونطوری که در واقع باید بازی شه، without knowing a damn thing)، کرکترم رو ساختم، سه پیرزن فایرکیپر مسخرهام کردن و توتوریال دارک سولز رو هم رد کردم و رسیدم به ماجیولا. خدایا.
ماجیولا زیباست و نفسگیره. ماجیولا بوی جسد زیبای آرایششده و توخالیای رو میده که از شدت زیبایی سر مراسم ختمش همه میزنن زیر گریه، نه چون مرده، صرفا چون همینیه که هست. زیبا و مرده. منظرهی نفسگیر دریا/اقیانوسی که جاینتها و ناشاندرا از اونورش اومدن، ورژن جدید کرستفالن نایت، به اسم سولدن، که نشسته یه گوشه، زیر یه اوبلیسک، فروشندههای عجیبی که از دیدن یه آندد دیگه اونقدرا هم خوشحال نیستن (غیر از گربههه. خیلی خوشحاله اون.) و امرالد هرالد که رو به اقیانوس ایستاده و باد توی باشلق و شنلش میپیچه و همهاش صدات میکنه برر آو د کرس. خب بگو د کرسد وان :))))) عجب.
خلاصه ماجیولا رو فراموش نمیکنم. ماجیولا همون غاریه که وقتی میخوام از دنیای واقعی فرار کنم، میرم توش :)) دهکدهی مردهی زیبای منه.
تجربهی من با دارک سولز خیلی مثبته. با بازی دوم شروع کردم و به نظرم داستانش خیلی خفن بود. داستانه اینقدر گنگ و طولانیه که آدم مطمئن نیست همش رو متوجه شده باشه و همینش خیلی لذتبخشه.
بعد ۱ رو بازی کردم و ۳ رو و بعدهها دیمنز سولز رو نشستم بازی کردم. خیلی خوبن همه.
اما بلادبورن یه چیز دیگهست :))