کتاب: سیکوئنس زیلی Xeelee Sequence
از توصیههایی که به نویسندههای علمی-تخیلی تازهکار منباب ساخت و پرورش جهان میشود، محتاطانه عمل کردن در خلق نژادها است. اگر برایتان سخت است در مقیاسی عظیم بنویسید، خب تمدنتان را محدود به یک خوشه، منظومه و یا حتی سیاره کنید. اینگونه نیازی نیست نگران باورپذیر بودن نژاد موردنظرتان شوید؛ اصولاً هر چیزی که به وضع فعلی ما انسانها نزدیکتر باشد، برایمان ملموستر است. میتوانید با خیال راحت آن چند هزار کلمه را که میخواستید صرف توضیح دادن چگونگی آپلود میلیاردها ذهن به یک کره دایسون کنید، وقف پروراندن نژاد فوقالذکرتان از جنبههای تاریخی و مانندشان کرده و یا اصلاً به جنبههای منحصر به فرد ستینگ بپردازید. بالاخره هر چه باشد، چارکهای پایینی مقیاس کارداشف هم آدم هستند و حق دارند دیگر.
مگر اینکه استفن بکستر باشید که در آن صورت، مرگ بر آن تمدنی که نتواند با سیارات تیلهبازی کند.
استفن بکستر از نام آشناترین نویسندگان علمی تخیلی معاصر است و تنها با نگاهی گذرا به آثار وی، به سادگی میتوان علت این شهرت را دریافت. صادق باشیم؛ چند نویسنده میتوان نام برد که در کارنامه ادبی خود، هم با سی.کلارک و هم تری پریچت، همکاری داشته باشند؟
آثار ژانری بکستر را(چند کار غیرِ ژانری هم دارد که متشکلند از یک سری نقد بر علمی تخیلی، پژوهشهایی بر آینده انسان و مباحثی این چنین) میتوان در 4 زیرگروه اصلی طبقهبندی کرد.
آثار تاریخ آلترناتیو: برخلاف عمده آثار بکستر که در گسترهای بیاندازه وسیع و بعضاً لاینتها روایت میشوند، در این سری از آثار وی، مقیاس زیر ذرهبین رفته و انسان و انسانیت، نه به صورت یک مجموعه بلکه به شکل فردی، معنا پیدا میکند. البته در نظر داشته باشید که نویسنده بکستر است و کیم استنلی رابینسون نیست؛ هنوز هم کاملاً محتمل است سروکله یک فاجعه کیهانی پیدا شود.
آثاری که تکامل زیستی را بررسی میکنند: دیدگاه زیستشناختی در رمانها و آثار جدید بکستر به کرات یافت میشود؛ اما ریشهاش را باید در کارهای پیشینش جست، و در صدرشان، تکامل. بکستر در تکامل، پیدایش بشریت را به شکل یک ساعت آخرالزمانی روایت میکند. ساعتی که به خواننده میفهماند از 63 میلیون سال قبل تا 500 میلیون سال بعد، بشریت چندان هم برگ مهمی در دفتر جهان نیست.
همکاریهایش با سایر نویسندگان ژانری: بگذارید برای این بخش، به همین سه جمله بسنده کنم.
تحریر سیکوئالی بر ماشینهای زمان اچ.جی.ولز که نامزد جایزه هوگو شد.
همکاری با کلارک در خلق اسپینآفی بر ادیسه فضایی. نتیجهاش شد تریلوژی ادیسه زمان.
همکاری با تری پریچت در نوشتن سری زمین طویلLong Earth.
و در نهایت، آثار تاریخ آینده وی و در صدرشان، سیکوئنس زیلی.
در گستره آثار ژانری بکستر، سیکوئنس زیلی شاید شناختهشدهترین باشد. آنتالوژیی متشکل از 7 رمان بلند و 52 داستان کوتاه و نوولا(جلد آخر مجموعه اصلی قرار است به زودی منتشر شود). اگر بکستر را مانند نقاشی کیهانی درنظر بگیریم، سیکوئنس بومی است که تمامی جهان را درمینوردد و بر رویش، تمامی رنگهای روی پالت بکستر نقش بستهاند.
خلق آنتالوژی با داستان کوتاهی که بکستر به عنوان دستگرمی برای مجله علمی تخیلی اینترزون نوشت، رقم خورد. در این داستان که گلِ زیلی نام دارد، شیئی به همین اسم وجود دارد که قابلیت تولید ماده باریونی از نور مستقیم خورشید را دارا است.
*یک توضیح کوتاه در مورد ماده باریونی چرا که چند جای دیگر در این نوشتار نیز به آن برخورد خواهید کرد. باریون ذرهای ترکیبی ساخته شده از یک سهگانه کوآرکی است. بسته به نحوه قرارگیری این کوآرکها، باریونها از یکدیگر تمایز مییابند. دو فرم باریونی پایدار جهان، نوترون و پروتون هستند؛ ذرات دارای جرم.
بنابراین به بیان خیلی سادهتر، باریونها آن چیزی هستند که 99 درصد هر آنچه در زندگیتان دیدهاید، میبینید و احتمالاً خواهید دید را میسازند.
بکستر هنگام نوشتن این نوولا، نژادی به نام زیلی را خلق کرد که بتواند وجود گل را توجیه کند. نژادی بینهایت نیرومند. آنقدر نیرومند که حتی در مقیاس بینوای کارداشف جای نمیگرفتند و به ناچار، یک پله هم فراتر رفتند و خیلی زیبا در جایگاه چهارم نشستند.
شاید همین ناتوانی مقیاس کارداشف از توجیه چنین تمدنی، خود محرکی بود بر خلق جهانی برای زیلی. جهانی که به گفته بکستر، قرار بود بستری شود برای میلیونها نژاد هوشمندی که بی آنکه خود بدانند، در زمین بازی خدایانی ماورای درکشان میخزیدند. زیلی، اربابان جهان باریونی.
در باب آنتالوژی
اگر آثار سیکوئنس را به ترتیب زمانی درون سری ردیف کنیم، گسترهای از 13 میلیارد سال قبل تا 5 میلیون سال در آینده. به عبارتی از پیدایش جهان تا پایانش برای نوع بشر. تمرکز کتب سیکوئنس بر انسان است و تعداد دفعاتی که کاراکتری غیرانسانی در محوریت قضیه قرار میگیرد شاید به انگشتان یک دست هم نرسد. با این حال، تصویری بسیار بزرگتر بر سیکوئنس غالب است که به مرور آشکار میشود.
اما با وجود پیروی از یک خط زمانی منسجم و واضح، آثار آنتالوژی در نگاه اول شاید هیچ ربطی به هم نداشته باشند. این را بگذارید کنار فرم روایی متکلفی که بکستر در آثارش، به ویژه علمی تخیلیهای سخت دارد و نتیجهاش میشود یک خواننده گیج در حد مرگ و 7 کتاب و 52 داستان کوتاه که هیچ ایدهای ندارد از کجا واردشان شود.
این فرمت گیجکننده تنها به خاطر سختی آثار نیست و دلیلش به مضمون سیکوئنس نیز برمیگردد؛ آنتالوژی از دیدگاه راویانی انسانی، درباره موجوداتی گفته میشود که به معنای واقعی کلمه، اربابان جهانند و هر آنچه در آن است. و خب، همانطور که پیشتر اشاره کردم، زیلی، ماورای درک موجودات پست کیهان هستند.
فکر کنم منظورم را متوجه شدهاید. از لحاظ فرم روایی، سیکوئنس به بازیهای فرامسافت شباهت بسیاری دارد؛ خود راویان نیز از آنچه در حال اتفاق افتادن است خبری ندارند و حقایق تنها وقتی آشکار میشوند که دیگر خیلی دیر شده است. به شخصه عقیده دارم که سیکوئنس زیلی، نزدیکترین چیز به دارکسولز در ستینگ سای-فای است؛ جهانی بیرحم، بشریتی زیر یوغ موجوداتی بینهایت نیرومند و حقیقتهایی که ما از فهمشان عاجزیم.
سیکوئنس، کوئستی است برای فهم و درک از جهانی که در آنیم. سفری است که بشریت در آن باید بر خوانهای پیدرپی چیره شود تا به سرمنزلی دست نیافتنی برسد. مکاشفهایست با غایت و نهایتی نامطلوب، اما لازم و حیاتی.
از داستان سیکوئنس، همین را میگویم و گذر میکنم. دریغ کردن لذت چنین سفری در سیکوئنس از دیگران، به نظرم در حد یک نسلکشی کهکشانی بد است. یعنی خب انسان هستیم. درست. اما توسط کَکس که استعمار نشدهایم(اگر سیکوئنس را خوانده بودید لبخند میزدید).
در منیفولد، بشریت تصمیم گرفت که بر جهان و آنچه درونش است، حکم براند. و در نهایت، جهان به جهانها تبدیل شد و بشریت دیگر فرمانروا نبود. والدی دلسوز بود و نادم.
زیلی هیچگاه بر جهان باریونی دعوی فرمانروایی نداشتهاند. هر آنچه که زیلی هست، خداگونه، بیانتها، ماورای تصور، هیچگاه به منظور فرمانروایی نبوده و نخواهد بود. این، حقیقتی است که انسانها نمیدانند. زیلی، میلیاردها سال پیش از داوناستریمرها، خود را والدین جهان میدیدند.
هر انچه زیلی پدید آورده است، در جهت حفظ و نجات جهان بوده و نه چیز دیگری.
و باقی حقایق نیز آنجا هستند؛ غوطهور در امواج زمان و فضا. در قلب ستارهای سرخ و محاط بر ابری کوآنتومی.
و منتظرند تا کشف شوند.
چگونه سیکوئنس را بخوانیم؟
سیکوئنس از 4 کتاب مجموعه اصلی(و پنجمی که در راه است)، تریلوژی فرزندان سرنوشت، و سه مجموعه داستان کوتاه تشکیل شده است. رمانها با وجود پیروی از یک خط داستانی واحد در بطن، در ظاهر مستقلند و هر یک جایگاه زمانی خود را دارند.
خود بکستر در وبسایتش، تایم لاینی دقیق از آنتالوژی و آثارش منتشر کرده تا تازهواردان به سری، بتوانند به صورت کرونولوژیکال سیکوئنس را بخوانند. لینک تایملاین را در انتهای نوشتار قرار میدهم(دلتان خواست سری هم به گوشه و کنارهای سایت بزنید. مکان خوبی است).
اما به عنوان کسی که سیکوئنس را خوانده، اینگونه ورود را توصیه نمیکنم.
سیکوئنس، پر است از کانسپتهای زمانی که در نهایت به صورت سفر و پیچشهای زمان تعریف میشوند. و هر چه داستان جلوتر میرود، این کانپستها نیز گسترش مییابند. یک مثال بزنم. در کتاب Transcendent، کتاب سوم فرزندان سرنوشت، از لحاظ زمانی هم جهان و خط روایی مایکل پول را دارید که در هزاره سوم پس از میلاد میگذرد و هم جهان آلیا، انسانی در 5 میلیون سال در آینده. اگر کسی بخواهد بر اساس تایملاین بکستر جلو رود، باید بخش مایکل پول را بخواند، و بعد برود سراغ Timelike Infinity و تا بخشهای فرجامین تایملاین نیز به جهان آلیا بازنگردد.
یعنی خب، اگر دلتان میخواهد با تایملاین بکستر جلو روید، مشکلی ندارد اما رک بگویم که بیچاره میشوید.
پیشنهاد شخصی بنده این است که با توجه به همان زمان چاپ آثار، بخوانید و جلو روید. یعنی از نوولهای اصلی سیکوئنس شروع کنید، و سپس تریلوژی فرزندان سرنوشت را بخوانید. همچنین برای داستانهای کوتاه و نوولاها نیز، بهتر است تکتکشان را با توجه به سال انتشار و در کنار رمانهای اصلی مطالعه کنید(سال انتشار نوولاها و داستانهای کوتاه را میتوانید به راحتی در ویکیپدیا پیدا کنید).
کار سختی است؛ میدانم. اما قول میدهم که فهمتان از سیکوئنس را چندینبار آسانتر خواهد کرد.
و درنهایت هم دیگر چیزی برای گفتن نمیماند جز آرزوی موفقیت اگر قصد کردهاید در سیکوئنس گذر کنید. بخت یارتان. اگر هم که نه و فکر میکنید کارهایی بهتری برای انجام دادن دارید… خب، باز هم بخت یارتان در هرآنچه که مشغولش هستید.
“توانایی باور به آنچه که وجود خارجی ندارد، به راستی که ابزار کارآمدی بوده است.”
استفن بکستر
-
سلام
خیلی وقت بود سفید کتاب معرفی نکرده بود خیلی چسبید .
-
ترجمه ها در این سایت به نظر روان می رسد. علمی تخیلی را هم که تخصص دارید. پینهاد من این است نظایر این داستان ها و مجموعه عا را ترجمه کنید و برای چاپ و استفاده ی عموم در اختیار انتشاراتی ها قرار دهید. والا!
-
ما به فکر درختها هستیم ؛)
-
-
سلام.
در به در دنبال کتاب جدید می گشتم…
مرسی از شما :)))