اپرای سوم: زیگفرید یا «از میان شعله‌ها»

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

در باب آنکه برونهیلد را چگونه می‌توان به زنی گرفت دو روایت مشهورتر و رایج‌تر از باقی هستند. نکته‌ی اصلی اما همیشه یک چیز است: این کار کار ساده‌ای نیست!
این کار سخت است، به حدی که همیشه باید زیگفرید به کمک گونتر بیاید. حال چه زیگفرید نامرئی چه زیگفرید با ظاهر خود گونتر

موضوع این پرونده قیاسی میان داستان اپراهای «حلقه‌ی نیبلونگ» (Der Ring des Nibelungen) و منابعی خواهد بود که از آن‌ها الهام گرفته شده‌اند و همچنین استراتژی‌های اقتباسی که واگنر در این فرآیند به کار گرفته است. 

دیباچه‌ی پرونده‌ی «اپرایی صد و سی ساله، داستانی هزار ساله» را می‌توانید از این‌جا بخوانید

فصل اول: طلای راین یا «آنچه هستی، به قرارداد هستی!»

فصل دوم: والکیری یا «فرووالت، فریدموند، زیگموند»

فصل سوم: زیگفرید یا «از میان شعله‌ها»

در باب آنکه برونهیلد را چگونه می‌توان به زنی گرفت دو روایت مشهورتر و رایج‌تر از باقی هستند. نکته‌ی اصلی اما همیشه یک چیز است: این کار کار ساده‌ای نیست!

این کار سخت است، به حدی که همیشه باید زیگفرید به کمک گونتر بیاید. حال چه زیگفرید نامرئی چه زیگفرید با ظاهر خود گونتر

وتان برونهیلده را به خواب فرو می‌برد. نقاش ناشناس
وتان برونهیلده را به خواب فرو می‌برد. نقاش ناشناس

روایت‌ها


 نخست روایت «سرود نیبلونگن»:

شهبانویی بود نشسته در ورای دریا

و کس نبود که با وی قیاس تواند شد

بی‌اندازه زیبا و بی‌اندازه زورمند

بر سر عشق نیزه بر نیزه‌ی جنگاوران می‌کوفت

(زیمروک، ۱۸۲۷: ۵۳)

ملکه‌ی ایسلند تنها به عقد ازدواج کسی در می‌آید که بتواند در سه مسابقه (پرتاب نیزه، پرتاب سنگ و پرش) وی را شکست دهد. شکست‌خوردگان در این قمار سلاح و سپر (و احتمالاً جان) خود را تسلیم برونهیلده می‌کنند. این روایتی است که در آن برونهیلده و زیگفرید یکدیگر را قبلاً ملاقات نکرده‌اند. نه از معجون جادویی فراموشی خبری هست و نه از حصار آتش. تارنهلم زیگفرید را نامرئی می‌کند و زیگفرید در مبارزه با برونهیلده گونتر را یاری می‌دهد.

اما وولسونگاساگا و ادای منظوم داستان را به گونه‌ای دیگر بازگو می‌کنند. در برخی سرودهای ادای منظوم مانند «سرود کهن زیگورد» (گنتزمر، ۱۹۵۹: ۲۵۱-۲۵۷) برونهیلده خواهر آتلی (آتیلا) است. در وولسونگاساگا او یک والکیری است (واژه‌ای به معنای «گزیننده‌ی کشتگان» و دال بر نیمه‌الهگانی در اساطیر توتونی در خدمت اودین. وظیفه‌ی اصلی آن‌ها اعطای پیروزی به طرف مدنظر اودین در نبردها و نیز گزینش نیمی از کشتگان هر نبرد برای انتقال به والهالا بود). برونهیلده می‌گوید:

دو پادشاه به جنگ یکدیگر رفتند. یکی هلم‌گونار سالخورده بود، بزرگترین جنگجویان، که اودین او را وعده‌ی پیروزی داده بود. لیکن همآورد او آگنار، برادر آودی بود و من هلم‌گونار را در نبرد مغلوب ساختم. و اودین به جزای این عمل خار خواب بر تنم فرو کرد و گفت که دیگر هرگز عطاکننده‌ی پیروزی نخواهم بود، بلکه باید به زنی گرفته شوم. لیکن من نیز عهد کردم که هرگز شویی نگیرم که نام ترس را بشناسد.

(موریس و ماگنوسون، ۱۸۸۸: ۷۱)

برای آنکه عهد برونهیلده اجرا شود، اودین حصاری از آتش دورتادور قله‌ای که جایگاه خواب جادویی او است برمی‌آورد:

آتشی بر تاج کوه

حصاری از آذرخش

به بلندای آسمان

جوشان و جنبان

(تالکین، ۲۰۰۹، ۱۱۹)

 

اثر آرتور راکهام
اثر آرتور راکهام

زیگورد است که از این حصار می‌گذرد و حلقه‌ی آندواریناوت را به رسم حلقه‌ی نامزدی به برونهیلده می‌دهد و پس از آن به سوی دربار بورگوند‌ها (دربار گیوکی یا گیبیشونگ‌ها) می‌تازد. در آنجاست که گریمهیلد، شهبانوی جادوپیشه‌ی بورگوند با معجونی جادویی عشق برونهیلده را از یاد او برده و او را به عشق دخترش گودرون، خواهر گونار، گرفتار می‌سازد. پس از این است که زیگورد گونار را در به چنگ آوردن برونهیلده یاری می‌دهد، چرا که او خود شجاعت لازم برای گذر از حصار شعله‌ها را ندارد. او با استفاده از تارنهلم خود را به صورت گونار درآورده و اینگونه برونهیلده را فریب می‌دهد.

زیگفرید برونهیلده را ترک کرده و به سوی دربار بورگوند می‌رود (البته اپرای زیگفرید در واقع بر روی قله‌ای که زیگفرید برونهیلده را بر روی آن بیدار می‌کند به پایان می‌رسد و این صحنه متعلق به اپرای «شامگاه خدایان» است)
زیگفرید برونهیلده را ترک کرده و به سوی دربار بورگوند می‌رود (البته اپرای زیگفرید در واقع بر روی قله‌ای که زیگفرید برونهیلده را بر روی آن بیدار می‌کند به پایان می‌رسد و این صحنه متعلق به اپرای «شامگاه خدایان» است)

تطبیق روایت اپرای «زیگفرید» با اسطوره‎های نورس


در این قسمت از داستان، واگنر تقریباً تمامی داستان خود را از منابع نوردیک استخراج می‌کند. تنها نام‌ها، به استثناء نام «گوترون»، هستند که از حماسه‌ی ژرمانیک جنوبی برگرفته شده‌اند. در روایت واگنر نیز زیگفرید از آتش می‌گذرد، حلقه را به برونهیلده می‌دهد، به دربار بورگوند می‌رود، به جادوی معجون عشق گودرون را به جای عشق برونهیلده در سینه جای می‌دهد، خود را به صورت گونتر درآورده و بار دیگر از آتش گذشته و برونهیلده را برای او به زنی می‌آورد.

آنچه که در این بخش از داستان رخ داده بیش از آنکه اقتباس باشد تنها بازگویی روایت است. واگنر تقریباً تمامی روند داستان را با حداقل دستکاری از منابع نوردیک استخراج کرده و در اپرای خود به کار گرفته است. بازگویی، و نه اقتباس!


 

صحنه‌ی دوباره ساختن نوتونگ توسط زیگفرید شاید ربطی به ملاقات او با برونهیلده نداشته باشد، اما حیفم آمد شما هم آن را نبینید و نشنوید:

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • رزونانس

    نویسنده: م.ر. ایدرم
  • مجله سفید ۱: هیولاشهر

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید