کتاب: حکایت‌های مریخ The Martian Chronicles

0
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد
نویسنده: Ray Bradbury
مترجم: مهدی بنواری
نشر: پریان
تاریخ انتشار: ۱۹۵۰

 

اسپندر گفت: «خوب. من یک مریخی پیدا کردم.»

بقیه به او زل زدند.

داستان ژوئن 2001: همچنان دل عاشق است و ماه تابان، حکایت‌های مریخ

 

اینطور فکر می‌کنم که بردبری نیز مانند اسپندر، یک مریخ با مردمانی مریخی پیدا کرده است و در این کتاب: «حکایت های مریخ» آن را کلمه به کلمه برای ما نوشته است. و ما نیز مانند «بقیه» تنها می‌توانیم به کلمات زل بزنیم و آن‌ها را بخوانیم و احتمالاً حیرت کنیم. در مورد این کتاب چیزهای زیادی می‌شود گفت اما می‌خواهم قبل از تمام چیزهایی که باید در مورد معرفی کتاب بنویسم، مهم‌ترین چیز را بگویم و این مهم‌ترین چیز این است که «حکایت‌های مریخ» یک شاهکار است.

چطور می‌توان کتابی نوشت که پس از خواندن آن، خواننده اینطور احساس کند که به راستی سالخورده است؟ چطور می‌توان اینقدر شاعرانه قصه گوی ترس‌های انسانی بود؟ چطور می‌توان انسان را از خودش ترساند؟ پاسخ این سوال‌ها تنها در دستان ری بردبری است. نویسنده‌ای که  به راستی می‌داند فانتزی چیست. او یک فانتزی‌نویس است، به گفته‌‌ی خودش که مطمئن است علمی تخیلی نمی‌نویسد. فانتزی می‌نویسد که فانتزی نوشته باشد و نه چیز دیگر. منظورم این است که هرچه می‌نویسد از روحش سرچشمه می‌گیرد. خواننده‌های چنین داستان‌هایی و نویسنده‌ای، فقط عشاق فانتزی هستند. بردبری حداقل نامش برای هر فانتزی‌بازی (بخوانید گمانه‌زن‌باز اگر در دهانتان می‌چرخد!) آشناست. پس اجازه دهید اطلاعات ویکی‌پدیایی را بازگو نکنم. فقط برای مخاطب ناآشنا همین را بگویم که بردبری در سال ۱۹۲۰ در ایالت النویز آمریکا متولد شد(فضایی که تاثیر بسیاری بر داستان‌هایش داشت). شیفته‌ی ادبیات ژانری شد و عده‌ی زیادی را هم شیفته‌ی آن کرد و سرانجام در سال ۲۰۱۲ و در حالی که تأثیر بسزایی بر ژانر فانتزی و علمی‌تخیلی گذاشته بود، درگذشت. شاید اغراق نباشد که بگوییم همه‌ی نویسندگان مهم فانتزی و علمی تخیلی دو سه دهه‌ی اخیر از بردبری تأثیر گرفته‌اند.

MartianChronicles05

بردبری کتاب‌های زیادی نوشته است. چند کتاب مهم و بسیار معروف، فیلمنامه و تعداد بسیار زیادی داستان کوتاه. در این بین شاید «مرد مصور» و «حکایت‌های مریخ» و البته «۴۵۱ درجه ی فارنهایت»(همان فارنهایت 451) شناخته‌شده‌ترین آثار اوست.

حکایت‌های مریخ در چند داستان با «مرد مصور» مشترک است. هر دو هم با اینکه مجموعه‌ای داستان کوتاه هستند اما قیافه‌ی یک رمان را به خود گرفته‌اند. در زمان انتشار «حکایت‌های مریخ» یعنی سال ۱۹۵۰، داستان کوتاه و مجموعه داستان کوتاه نزد ناشران مقبولیت زیادی نداشت. بردبری نیز تعدادی داستان مریخیِ خاص خود را به شکل رمان ساماندهی کرد. مجموعه داستان‌هایی(یا واقعه‌نگاری‌هایی) که حکایت مریخی را بیان می‌کنند که به دست انسان‌ها مصادره شده است. این مریخ‌، مریخی که می‌شناسیم نیست. فضایی به کل متفاوت است با ساکنانی بومی و تیره‌پوست که با انسان‌ها تلپاتی می‌کنند. با دریاها و شهرهای باستانی و شبح‌زده و انسان‌هایی سرگشته با قصه‌هایی نه چندان خوشبینانه. داستان‌ها اگرچه از هم جدا افتاده و روایت‌هایی مستقل‌اند، اما همه یک کل منسجم را برای ساخت یک فضای باستانی از مریخ تشکیل می‌دهند. از نگاه دیگر، با اینکه تک تک داستان‌های کتاب ایده محور و قصه محور هستند، رمان حکایت‌های مریخ، درباره‌ی یک فضاست و احتمالاً بیخود نیست که این کتاب نظر بورخس را تا این حد جلب کرده است. توصیف بورخس از حکایت‌های مریخ که در مقدمه‌ی کتاب(موجود در نسخه‌ی فارسی و آرژانتینی) آورده شده است بیش از هرچیز حق مطلب را ادا ‌می‌کند: «نویسندگان دیگر، زمانی در آینده را به تصویر می‌کشند و ما سخن ایشان را باور نمی‌کنیم. چراکه می‌دانیم این تاریخ‌گزینی، سنتی ادبی است. اما بردبری می‌نویسد «۲۰۰۴» و ما جاذبه‌ی کلامش را حس می‌کنیم و فرسودگی را و انباشت بی‌کران و گنگ تاریخ را، آن «وارونگی ظلمانی و مغاک زمانِ» شعر شکسپیر را.»

976038

خواندن این ترجمه، تجربه‌ی جالبی بود. بسیار خوانده و شنیده بودم که بردبری ادبی‌نویس است. از صنایع ادبی زیاد استفاده می‌کند. داستان‌هایش در کتاب‌های درسی هستند به خاطر غنای ادبی آن، حداقل! تا قبل از این مجموعه(به استثنای داستانِ «تبعیدی‌ها» که خیلی وقت پیش خوانده بودم) تنها چیزی که می‌خواندم داستان‌هایی با جوهره و احساسات شاعرانه بود. نه متن و زبانی شاعرانه. اما داستان‌های این مجموعه –حدس می‌زنم- به خاطر ترجمه‌اش نثر شاعرانه‌ی بردبری را به خوبی نشان می‌دهد.

6862

همه‌ی داستان‌ها، زیبا هستند و تعداد بسیاری از آن‌ها درخشان. در این نسخه داستان «تبعیدی‌ها» منتشر نشده است (که جای سوال است). داستان تبعیدی‌ها بهترینِ داستان‌های مریخی بردبری است. قصد ندارم خلاصه‌ای از تک تک داستان‌های این مجموعه بنویسم، فقط امیدوارم داستان‌های فوق العاده‌ی «سال‌های طولانی» و «گردش هزارهزار ساله» را بخوانید. همینطور داستان عجیب «همچنان دل عاشق است و ماه تابان» (عنوان برگرفته از شعری از لرد بایرون است). داستان «مریخی» هم، طبق آنچه بروخس در مقدمه‌ی کتاب می‌گوید حاوی واریاسیونی از اسطوره پرومتئوس است. «شهرهای خاموش» داستان متفاوت و بانمکی است. «هیئت اعزامی سوم» فضایی صد برابر دیوانه وارتر از هر داستانی که خوانده‌اید دارد. «نم‌نمک باران خواهد آمد» از داستان‌های بسیار معروف بردبری است و در آن بردبری به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان به رد کالبد‌های انسان‌های نابود شده‌ی بمباران هیروشیما به روی دیوارها نگاه کرد و سپس یک داستان نوشت. پیشنهاد می‌کنم همه‌ی داستان‌های کتاب را به ترتیب بخوانید. ولی به هر ترتیبی که این کتاب را بخوانید، در پایان سوالی باقی می‌ماند و آن این است که واقعاً چه نیرویی پشت داستان‌های بردبری قرار دارد که می‌تواند این‌گونه غم‌انگیز قصه‌‌گوی هراس‌های آدمی باشد؟

کوتاه از متن کتاب

مایکل گفت: «خیلی دلم می خواست یک مریخی ببینم. آن‌ها کجا هستند بابا؟ تو قول دادی.»

بابا همین طور که مایکل را روی شانه‌هایش جا‌به‌جا می‌کرد و به پایین اشاره می‌کرد گفت: «ایناها.»

مریخی‌ها آنجا بودند. تیموتی به لرزه افتاد.

مریخی‌ها آن جا بودند . . .  در آبراه . . .  بازتابیده در آب. تیموتی و مایکل و رابرت و مامان و بابا. مریخی‌ها زمانی دراز دراز در سکوت از درون آب مواج به ایشان خیره ماندند . . .  .

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • دختری که صورتش را جا گذاشت

    نویسنده: علیرضا برازنده‌نژاد
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن