راهنمای سفر در جهان دکترهو حتا برای کسانی که سریال را دیده‌اند

18
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

به هر حال هرکسی که باشید و از هرجایی که آمده باشید، حدسم این است که تمام جهان دکترهو را تجربه نکرده‌اید. اصولاً غیرممکن است کسی تمام دکترهو را تجربه کرده باشد. دلیل اولش همان دلیلی است که نمی‌گویم «دیده باشد» و تأکید می‌کنم که تجربه کرده باشد؛ چون دکترهو صرفاً یک سریال نیست. عملاً یک ابرفرانچایز است. فرانچایزی با کلی داستان و کمیک و نمایش صوتی و نوولا و نوولیت و قس‌علی‌هذا. دلیل دوم ادعای بالاترم هم این است که تعداد زیادی از ۶۹۵ اپیزود کلاسیک دکترهو اصلاً گم شده‌اند و مگر آنکه همان موقع پخش پای تلویزیون انگلستان، آن اپیزودها را دیده باشید،‌ و الا دیگر از دستتان پریده. استیون موفات که از نویسندگان سریال است در نقل قولی به همین موضوع اشاره کرده که این راز و رمزی که به سبب گم شدن تعدادی از اپیزودها از تمام آرشیوهای بی‌بی‌سی سریال را احاطه خواهد کرد خیلی جذاب است؛ این موضوع که به زودی زمانی خواهد رسید که هیچکس در سراسر جهان تمام سریال اصلی دکترهو را ندیده است و داستان‌های گم‌شده بدل به اساطیر مدرنی می‌شوند که باید سینه به سینه نقل بشوند و هیچ چیز جز روایات درهم شاهدین عینی و وارثین آن روایات نداریم، این نوعی شبیه‌سازی کهن الگوی روایات باستانی است که در قامت یک سریال ژانری تکرار شده و حس بدیعی از رابطه‌ی متقابل روایت و واقعیت می‌سازد که نمونه‌اش به نظرم کم‌نظیر بوده است.

راستش را بخواهید دکترهو موجود چموشی است. مرکب ناآرامی است که تمام تلاشش را می‌کند که جفتک بپراند و شمای مخاطب را از روی خودش پرت کند. سختی دیدنش و تحمل بدی‌هایش به لطف خوبی‌هایش مَثَل بازی دارک سولز است که بعد از آنکه به قدر کافی شکنجه‌مان داد، بالاخره یک‌جای کار می‌شکنیم و واله و شیدایش شویم و همان مصائب صعب و مصیبت‌بار، شیرینی رابطه‌مان با اثر می‌شود. رابطه‌ی اکثر طرفداران سریال با دکترهو نوعی عشق و تنفر است، یا بهتر بگویم عشقی است که با تنفر شروع شده. فکر نمی‌کنم هیچ بنی‌بشری روی سیاره‌ی زمین پیدا بشود که ادعا کند فصل اول سری مدرن دکترهو واقعا قوی و خوب است. با این حال برای خیلی از ما که ۵۰-۶۰ سال سن نداریم که کل سری کلاسیک را از بر باشیم،‌ ماجرای سریال از همینجا شروع شده. برای خیلی از شماها هم که یحتمل سریال را از اول ندیده‌اید حدس می‌زنم از یکی از دکترها شروع شده باشد، که هرچه آدم‌های مشکل‌پسند‌تر و هالیوودپرست‌تری باشد به احتمال دکتر متأخرتری را انتخاب کرده‌اید و اگر از پیتر کاپالدی شروع کرده‌اید که اصلا به نظرم برگردید آمریکا که تلویزیون هذیان‌گوی دیوانه و روانی انگلستان جای شما نیست. اگر هم احیاناً جزء آن دسته از آدم‌ها باشید که اصلاً نمی‌دانند از چه کوفتی صحبت می‌کنم و دکترهو یعنی چه و اینجا کجاست و این صحبت‌ها، بد نیست نگاهی به این مقاله بکنید.

به هر حال هرکسی که باشید و از هرجایی که آمده باشید، حدسم این است که تمام جهان دکترهو را تجربه نکرده‌اید. اصولاً غیرممکن است کسی تمام دکترهو را تجربه کرده باشد. دلیل اولش همان دلیلی است که نمی‌گویم «دیده باشد» و تأکید می‌کنم که تجربه کرده باشد؛ چون دکترهو صرفاً یک سریال نیست. عملاً یک ابرفرانچایز است. فرانچایزی با کلی داستان و کمیک و نمایش صوتی و نوولا و نوولیت و قس‌علی‌هذا. دلیل دوم ادعای بالاترم هم این است که تعداد زیادی از ۶۹۵ اپیزود کلاسیک دکترهو اصلاً گم شده‌اند و مگر آنکه همان موقع پخش پای تلویزیون انگلستان، آن اپیزودها را دیده باشید،‌ و الا دیگر از دستتان پریده. استیون موفات که از نویسندگان سریال است در نقل قولی به همین موضوع اشاره کرده که این راز و رمزی که به سبب گم شدن تعدادی از اپیزودها از تمام آرشیوهای بی‌بی‌سی سریال را احاطه خواهد کرد خیلی جذاب است؛ این موضوع که به زودی زمانی خواهد رسید که هیچکس در سراسر جهان تمام سریال اصلی دکترهو را ندیده است و داستان‌های گم‌شده بدل به اساطیر مدرنی می‌شوند که باید سینه به سینه نقل بشوند و هیچ چیز جز روایات درهم شاهدین عینی و وارثین آن روایات نداریم، این نوعی شبیه‌سازی کهن الگوی روایات باستانی است که در قامت یک سریال ژانری تکرار شده و حس بدیعی از رابطه‌ی متقابل روایت و واقعیت می‌سازد که نمونه‌اش به نظرم کم‌نظیر بوده است.

doctor-who-16689-1920x1080

بگذریم،‌ در همان مقاله‌ی قبلی که بالاتر لینکش آمد،‌ اشاره کرده بودم که دکترهو سریالی همه-ژانری است. که به نوعی زمین تمرین و کارگاه آزاد تلویزیون و کلاً داستان‌نویسی انگلستان است. هر موقع به ذهن کسی ایده‌ای خطور می‌کند، اول در دکترهو امتحانش می‌کند و اگر جواب داد، بلند می‌شود می‌رود سریال خودش را با کلی دک و پز و خرج و بودجه‌ی اضافی می‌سازد؛ و دکترهو اعتراضی ندارد، از قضا همیشه پذیرای این ایده‌های پریشان است که کنار هم قطعات درهم یک پازل هزارتکه‌ از روایتی را می‌سازند که به لطف منطق پارودیک مانتی‌پایتونی پشتش و تم داستان پریانی درونش تمام ناپویستگی‌هایش قابل اغماض است، چراکه اساساً این ابرروایت و تمامیت داستان نیست که در دکترهو اهمیت دارد، بلکه همین خرده روایات و جوشش ایده‌های تازه است که دیدنی‌‌اش می‌کند.

اینطور می‌شود که در دکترهو نام‌هایی مثل ریچارد کورتیس و نیل گیمن، آلن مور و داگلاس آدامز، استفن بکستر و پاول کورنل و خلاصه هزارجور آدم بی‌ربط به هم را کنار یکدیگر می‌بینیم که هر کدام داستان خودشان را در گوشه‌ای از این پارچه‌ی چهل‌تکه‌ی ملون و هزار رنگ روایت می‌کنند و روایت خودشان را به آن می‌دوزند و می‌روند. در ادامه‌ی این مقاله قصد داریم بعضی از این رنگ‌های متنوع دکترهو را به شما معرفی کنیم،‌ که هر کدام به فرمی و قالبی عرضه شده‌اند. در مقاله‌ی قبلی سعی کرده بودم توصیه‌ای کلی از بعضی دیدنی‌های سریال ارائه کنم،‌ ولی اینجا مفصل‌تر در این موضوع دقیق خواهیم شد و قصد داریم بررسی کنیم شما چه‌جور آدمی هستید و بر این اساس،‌ کجای دکترهو را باید زندگی کنید؟


۱: اگر شیفته‌ی ایده‌اید


می‌گویند تمام ایده‌های جهان روایت شده‌اند و دیگر بحث ایده اصلاً مطرح نیست. که هرچه مانده شیوه‌ی پردازش و نوع روایت آن ایده‌هاست و اینکه چطور اجرا می‌شوند. که ایده‌ی جدید و ارجینال نوعی شوخی مضحک است و نباید جدی‌اش گرفت. دکترهو ثابت می‌کند که تمام آن حرف‌ها چرندیاتی بیش نیستند و هنوز هم می‌شود کلی ایده‌ی بکر و نو ساخت. هنوز می‌شود هیولاهای جدیدی ساخت که نه با خوف کلام و لحن و روایت، که خیلی ساده به سبب قدرت‌های پایه‌ایشان جذاب و ترسناک و جالب باشند.

دکترهو البته همان‌طور که بالاتر اشاره شد مشحون از این ایده‌هاست و معلوم هم نیست که شخص شما از کدام ایده‌ها خوشتان بیاید. بهترین راهش این است که خودتان پای سریال بنشینید و به عمل لذت‌بخش مکاشفه در سریال مشغول شوید و بعد هرجا در میان تمام هیاهوی سریال،‌ ایده‌ی بکری پیدا کردید که به فکر کسی نرسیده، بتوانید به این موضوع مفتخر باشید که این ایده کشف شماست و مال شماست و فقط شما بوده‌اید که توانسته‌اید قدرش را بدانید. شخصاً افراد زیادی را دیده‌ام که از ایده‌هایی در دکترهو متحیر شده‌اند که برای من چندان جذاب نبوده‌اند و برعکس، آن‌جاهایی که سریال من را مبهوت کرده‌است برای بقیه عادی و معمولی بوده. با این حال،‌ اگر بخواهیم به اصطلاج جریان اصلی‌ترین یا main stream ترین محل عرضه‌ی ایده‌ی بکر در دکترهو را معرفی کنم، ناچارم به اپیزود Blink اشاره کنم. اپیزود دهم از فصل سوم! ایده را لو نمی‌دهم، صرفاً بهتان این اطمینان را می‌دهم که اگر ایده و فقط ایده برایتان مهم است و به حواشی توجه چندانی ندارید،‌ این تک اپیزود ۴۵ دقیقه‌ای چیزی است که واجب است از دکترهو تماشایش کنید.


۲: اگر آدم احساساتی‌ای هستید


و منظورم مثلاً از آن مدل احساساتی‌هاست که هروقت پای تلویزیون می‌نشیند یک بسته دستمال کاغذی کنارش می‌گذارد(تأکید می‌کنم فقط برای گریه کردن). یعنی اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که وقتی تاریخ می‌خوانید به جای آنکه مفتون استراتژی‌ها و وقایع جذاب باشید، زارزار به حال فلان مظلوم تاریخ گریه کنید. خود من اینطور نیستم و آدم‌های اینطوری را هم درک نمی‌کنم، ولی به تجربه فهمیده‌ام اگر همچین آدمی باشید یک اپیزود از دکترهو هست که حتماً باید تماشایش کنید: Vincent and the doctor. اپیزود دهم از فصل پنجم سری مدرن. اپیزود را ریچارد کورتیس نوشته که شاید از سریال black adder بشناسیدش(که اگر اینطور است درود بر شرفتان) و شاید هم از فیلم love actually (درود به مراتب کمتری به شرفتان). به هر صورت، کورتیس در این اپیزود تمام تلاشش را کرده که روی قدرنشناخته بودن ونسان ونگوک دست بگذارد و تا جایی که می‌تواند مخاطب احساساتی را از موضوع بچزاند که ظاهراً روی خیلی‌ها هم جواب داده. اگر فکر می‌کنید روی شما جواب می‌دهد، این اپیزود را دانلود و تماشا کنید.


۳.اگر روایت برایتان مهم است


یا به قولی اگر راوی برایتان مهم است. اگر آن صدای تعریف کننده‌ی قصه را بیش از هرچیز دیگری موقع خواندن داستان دوست دارید، طبعاً تلویزیون مدیوم مناسب شما نیست و باید یکی از داستان‌های کوتاه دکترهو را بخوانید، و حالا که انقدر روایت و راوی برایتان اهمیت دارد، چه کسی بهتر از استاد مسلم روایت و به بازی گرفتن کلمات، نیل گیمن!

گیمن کلاً دکترهو را خیلی دوست دارد و اپیزودهایی هم در سریال نوشته. ولی بهترین کار دکترهویی گیمن نه اپیزودهایش، بلکه یک داستان کوتاه است که برای یک سری آنتولوژی برای انتشارات پافین نوشت. اخیراً گیمن کار را در یک آنتولوژی خودش به اسم Trigger warning هم منتشر کرد. داستان روایت مبارزه‌ی یک ویلن باستانی با قدرتی منحصر به فرد با دکتر است و آن لحن گیمنی و پرچتی در سراسر داستان فریاد می‌زند و غوغا می‌کند. اسم داستان Nothing O’clock است که مطمئناً با یک جستجوی ساده در اینترنت پیدایش خواهید کرد و یکی از بهترین‌های دکترهو را خواهید خواند.


۴. اگر پرداخت و اجرا برایتان مهم است


landscape-1448898478-doctor-who-the-husbands-of-river-song

یعنی اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که فقط بریکینگ بد می‌بینند و سوپرانوز می‌بینند و گیم‌ آو ترونز می‌بینند و حاضر نیستند دامن مبارکشان را به سریال‌های به اصطلاح رده پایین‌تر آلوده کنند، در این صورت دکترهو با وجود تمام مشکلات بودجه و ساختش برای شما هم گزینه‌ی بی‌نقصی دارد. Heaven sent  را تماشا کنید. اپیزود یازدهم از فصل نهم سری مدرن. البته لازم است هشدار بدهم که داستان این اپیزود یک ساعته، پلات کلی فصل نهم را لو می‌دهد؛ ولی از طرفی لازم است برای چندمین بار تأکید کنم پلات کلی و روایت اصلی در دکترهو به هیچ عنوان اهمیتی ندارند. آنچه مهم است تک اپیزودها هستند و داستان منفردی که هرکدام تعریف می‌کنند. این اپیزود هون سنت هم یک پس‌زمینه‌ی خیلی ساده دارد:‌ همراه و دوست دکتر کشته شده. قاتلین او دکتر را به نوعی زندان تلپورت کرده‌اند تا رازی درباره‌ی موجودی به اسم هیبرید از زیر زبانش بیرون بکشند، و حالا دکتر در یک بازی موش و گربه می‌خواهد که اعتراف نکند و از دست شکنجه‌گرانش در این قلعه‌ی قرون وسطایی که در آن گیر کرده فرار کند. همین کافی است. و اپیزود تقریباً بی‌نقص اجرا شده. اتمسفر محشر، داستان کم‌نظیر و نبوغ‌آمیز، موسیقی گوش‌نواز، تدوین استادانه، بازی ماهرانه از پیتر کاپالدی، کارگردانی شایسته‌ی جوایز بزرگ و پایان‌بندی‌ای تأثیرگذار، همه دست به دست هم می‌دهند تا اپیزودی را خلق کنند که به عقیده‌ی من بهترین تک اپیزود دکترهو است(از این نظر که همه چیز در آن درست کار می‌کند و صرفاً محل جوشش ایده‌ها نیست). هون سنت شاید نماینده‌ی مناسبی از آنچه که دکترهو هست نباشد، ولی به خوبی نشان‌دهنده‌ی این است که اگر پایش بیافتد، چه چیزی می‌تواند باشد.


۵.اگر علمی‌تخیلی سخت دوست دارید


خیلی‌ها- و تأکید می‌کنم که خیلی‌ها- به دکترهو اعتراض می‌کنند که این علمی تخیلی درستی نیست و علمش مشکل دارد و از این صحبت‌ها. چیزی که این‌ها متوجهش نشده‌اند این است که دکترهو اصلاً علمی‌تخیلی نیست(ولو اینکه شمایل علمی‌تخیلی داشته باشد). حتی ساینس فانتزی هم نیست. دکترهو یک داستان پریان یا فیری تیل مدرن است. تاردیس همان کالسکه‌ی سیندرلاست که در واقع چیزی بیشتر از یک کدوی غول آسا نیست و منطق پشت خیلی از کنش‌ها و وقایع در دکترهو هم عیناً منطق داستان پریانی است. این موضوعی است که نیل گیمن شخصاً به طور آکادمیک درباره‌اش کلی بحث کرده. با این وجود، دکترهو قبل از هرچیز یک پلت‌فرم است، و در چنین پلت‌فرم آزادی اصلاً بعید نیست یک داستان علمی‌تخیلی سخت و جدی هم ببینیم، و این دقیقاً کاری است که استیفن بکستر انجام داده. بکستر که اگر علمی‌تخیلی‌خوان باشید حتماً اسمش را لااقل از همکاری‌هایش با سی‌کلارک شنیده‌اید، داستانی برای دکتر دوم نوشته به اسم Wheel of ice و در مقیاسی کیهانی یک داستان علمی پیچیده و کاملاً استیفن بکستری و صرفاً با آرایشی به شمایل دکترهو روایت کرده است.


۶. اگر بازی با فرم را دوست دارید


یا به قولی اگر عاشق ساختارشکنی و به بازی گرفتن مدیوم‌های روایی هستید، کلی گزینه در دکترهو برایتان وجود خواهد داشت. ولی از قضای روزگار بهترین گزینه نه در سریال اصلی، که در سری بیگ فینیش است؛ مجموعه‌ی رادیویی داستان‌های صوتی دکترهو که خیلی راحت می‌توانید تورنتشان را پیدا کنید.

داستان مورد نظر هم یک فایل صوتی ۹۰ دقیقه‌ای است به اسم Scherzo که داستان پنجاه و دوم از سری اصلی ماهانه‌ی بیگ‌فینیش است. دکتر و همراهش وارد جهانی شده‌اند که زمان در آن کوانتیده است و بنابراین سفر در زمان هم غیرممکن است؛ هردو در لمحه‌ای از زمان گیر افتاده‌اند و از آن بدتر، نابینا هم شده‌اند. منطق این جهان اصلاً با جهان ما نمی‌خواند و تک‌تک قوانین فیزیک و بقا در آن متفاوتند. خود این جهان هم یک جور جهان جیبی کوچک است که مطلقاً پوچ و خالی‌ست و در ابتدا گویی تنها ساکنین آن، فقط دکتر و دوستش هستند. اما خیلی زود مشخص می‌شود که یک هیولا در این جهان به شکار این دو مشغول است، و این هیولا هم چیزی نیست جز صوت! صدا و صوت محض، در واقع صدای خود دکتر و همراهش که با هم صحبت کرده‌اند، که از قوانین غیرعادی این جهان سوء استفاده کرده و به صورتی که اصلاً در تصور علمی ما نمی‌گنجد تکامل یافته و تبدیل به موجود زنده و هوشمندی از جنس صوت خالص شده که به جان دکتر افتاده است. چه چیزی بهتر از خود صوت برای هیولای یک داستان صوتی؟ همین ایده‌ی این داستان کافی است تا جا را برای کلی بازی فرمی باز کند و به تناوب از ترس و شوک حمله‌ی هیولایی که همان صدای داخل گوشتان است از جایتان بپرید،‌ ولی از آن بهتر، متن و دیالوگ‌ها و حتی اجرا و صداپیشگی هم عالی هستند و به عنوان کسی که از داستان‌های صوتی خوشش نمی‌آید بهتان می‌گویم که این یکی ارزش شنیدنش را دارد.


۷. اگر داستان‌های بقا را دوست دارید


p00rf7x0

کلاً یکی از فرمول‌های تکرار شونده در دکترهو همین است که گروهی در یک پایگاه تحت محاصره گیر افتاده‌اند و دکتر هم بینشان است و حالا باید با خطری که تهدیدشان می‌کند مقابله کنند و نجات پیدا کنند. تعداد اینطور اپیزودها در کل سریال هم خیلی زیاد است. اکثرشان هم دو قسمتی هستند. مجدداً اینجا همه چیز به این بستگی دارد که سلیقه‌تان چطور راضی می‌شود؛ یعنی اگر که پیش از هرچیز آب و رنگ و کیفیت ساخت برایتان مهم است،‌ از بین اینطور اپیزودها، دو قسمت دنباله‌دار Under the lake/before the flood را ببینید. اپیزودهای ۳ و ۴ از فصل نهم سری مدرن! اما اگر چندان برایتان مهم نیست که چهار تا جلوه‌های ویژه‌ی ضعیف هم آن وسط‌ها باشد، به نظرم دوگانه‌ی impossible planet/the Satan pit (اپیزودهای ۷ و ۸ سری مدرن) بهترین گزینه باشد که هم کلی کاراکتر دوست داشتنی و خرده‌داستان جذاب دارد و هم ایده‌ی جسورانه‌ای دارد که خود شخص شیطان یا لوسیفر را با دکتر دربیاندازد. در این بین شاید بد نباشد دو اپیزود The time of angles/Flesh and stone(قسمت‌های ۴ و ۵ از فصل ۵) هم انتخاب خوبی باشند. این یکی شاید داستانش به جسارت دوتای فصل ۲ نباشد و کیفیت ساختش به خوبی دو اپیزود فصل ۹ نباشد، ولی جایی در میانه قرار گرفته. یکی از بهترین هیولاهای دکترهو را دارد و جابجا پر است از ایده و توئیست جدید که به سمتتان پرتاب می‌کند و ساختش هم کمابیش قابل قبول است.


۸. اگر داستان رمانتیک می‌خواهید


بهترین داستان عاشقانه‌ی دکترهو البته آرک ریور سانگ است که فصل‌های ۵ و ۶ آن را روایت می‌کنند و بنابراین باید این دو فصل را ببینید. ریور هم مثل دکتر مسافر زمان است، با این تفاوت که در خلاف جهت دکتر در زمان سفر می‌کند؛ به این ترتیب هربار که دکتر ریور را ملاقات می‌کند، برای دکتر زمان رو به جلو رفته و برای ریور رو به عقب. ریور هربار دکتر را کمتر می‌شناسد و دکتر هردفعه کمی بیشتر ریور را شناخته است. از زاویه‌ی دید ریور البته موضوع کاملاً برعکس است. یعنی اولین باری که ریور از زاویه‌ی خودش دکتر را می‌بیند، اصلاً او را نمی‌شناسد و دکتر همه چیزش را می‌داند و برعکس وقتی ریور برای آخرین بار دکتر را ملاقات می‌کند، خودش کاملاً دکتر را می‌شناسد، در حالی که دکتر اصلاً حالی‌اش نیست که این قرار است معشوقه‌اش باشد. داستان عاشقانه‌ی این دو یکی از بهترین آرک‌های طولانی دکترهو است و اگر در خوب بودنش شک دارید، اجازه بدهید اینطور بهتان اطمینان بدهم که نویسنده‌ی این آرک، همان استیون موفاتی است که داستان عاشقانه‌ی آیرین ادلر و شرلوک هولمز را در سریال شرلوک نوشت.

با این وجود شاید حوصله‌ی تماشای دو فصل کامل را نداشته باشید؛ که اگر اینطور هست هم اصلاً مشکلی نیست. کافی است برگردید به فصل دوم و اپیزود The girl in fireplace را تماشا کنید که ظرف ۴۵ دقیقه یک داستان عاشقانه(باز هم با عناصر سفر در زمانی) روایت می‌کند. این اپیزود، قسمت چهارم از فصل دوم سری مدرن است.


۹. اگر ستینگ از داستان برایتان مهم‌تر است


یا به عبارتی دیگر اگر از آن آدم‌ها هستید که به بصری بودن سینما و تلویزیون بیش از هرچیز معتقدید، که به نظرتان بهترین بخش‌های گیم آو ترونز نبردهایش هستند و نه مثلاً عروسی سرخ‌، که عاشق گرافیک و تصاویر عظیم یا زیبا یا حیرت‌‌آورید و مثلاً بازی می‌کنید نه برای گیم‌پلی یا داستان، بلکه برای گرافیک(واقعاً چرا اینطوری هستید شماها؟). به هر صورت، اگر از این آدم‌ها باشید کل فصل هفتم را بهتان پیشنهاد می‌کنم که در این فصل تمرکز سریال بیشتر از داستان و ایده، روی فضاسازی‌های بصری و ستینگ و لوکیشن قرار گرفت(و فقط هم این فصل بود که اوج تمرکزش را ستینگ گذاشت). تقریباً تک‌تک اپیزودهای فصل هفتم سری مدرن ایده‌های بصری نو داشتند، ولی از بینشان مخصوصاً اپیزود ‌ The Rings of Akhaten را بهتان توصیه می‌کنم. اپیزود هفتم از فصل هفت که داستان بدی هم ندارد و یکی از بهترین سخنرانی‌های دکتر و نقش‌آفرینی‌های مت اسمیت را هم دارد و درباره‌ی مابقی‌اش صرفاً توجهتان را به عکس زیر جلب می‌کنم که یک تصویر به اندازه‌ی هزار کلمه می‌تواند گویا باشد:

photo_2017-01-26_20-21-39


۱۰. اگر کمدی و مخصوصاً کمدی بریتانایی دوست دارید


دکترهو بببینید. کاملاً جدی می‌گویم. اصلاً دکترهو قبل از هرچیز دیگری یک سریال کمدی است. یعنی اگر اهل خندیدن باشید با دکترهو نانتان در روغن است، چون دغدغه‌ی اصلی اکثر نویسندگان سریال پیش از هرچیز همین است که مخاطب باید بخندد. دکتر بدون مزه‌پرانی‌های رگباری‌اش اصلاً دکتر نیست. اتفاقی هم نیست که بدترین دکتر تاریخ(کالین بیکر-دکتر ششم) دقیقاً بی‌مزه‌ترین دکتر هم بوده است. همانطور که بالاتر گفتم منطق پشت دکترهو خیلی جاها منطق پارودیک است. در یک دوره‌ی ۴ ساله در سری کلاسیک، شخص داگلاس آدامز شورانر و نویسنده و ادیتور فیلمنامه‌های دکترهو بوده است و همیشه بین گروه سازندگان دکترهو و گروه مانتی پایتون هم رابطه‌ی خوبی وجود داشته. یکی از مهم‌ترین نویسندگان دکترهو، استیون موفات، به گفته‌ی خودش قبل از هرچیز یک کمدی‌نویس و سیتکام‌نویس است. پس اگر کمدی دوست دارید با خیال راحت هرجای دکترهو را ببینید و بخندید.

ولی اگر یک اپیزود خاص می‌خواهید که تمام تمرکز اصلی‌اش همین خندیدن و خنداندن باشد و نه داستان و پلات و درام و غیره، Closing time را توصیه می‌کنم. اپیزود دوازدهم از فصل ششم سری مدرن که نویسنده‌اش گرث رابرتز است که اصالتاً کمدی‌نویس و کمدین است. با این حال تکرار می‌کنم که خنده‌دارترین جاهای دکترهو، درست وسط درام و اکشن و بزن‌بزن‌های سریال و در نقاطی است که اصلاً انتظارش را ندارید. پس دکترهو ببینید.

سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. ناشناس

    عکس هون سنتو باکلاس تر میذاشتین خب…

  2. احسان محمدی

    قسمت Blink و دیگر هیچ….

  3. Mr. M

    من جزو موجودات نرم تن و قانعی هستم، کلا مشکلی با فصل اول دکتر ندارم و صرفا بخاطر همون فصل، دکتر نهم بیشتر از بقیه به دلم نشسته :))
    به نظرم اگه فصل نهم دو اپیزود آشیلدر و اون تک اپیزودی که گیتیس نوشت رو نداشت و به جای اینها داستان هایی مثل بلینک و وینسنت ساخته میشد، کاملترین فصل ممکن از نظر محتوا میشد و تمام سلایق رو پوشش میداد…
    داستان Sherzo هم شدیدا جذابه(حالا جدای این مطلب که صدای گرم دکتر هشتم خودش ارزش شنیدن کل آودی دراماهاشو داره) و تمام مدت شنونده رو درگیر خودش میکنه.
    ناتینگ اوکلاک هم که گیمنیه دیگه 🙂 تمام اون سری آنتولوژی گونه دکترهو، انقدر ایده ها و داستان های جذاب دارن که به نظرم حیفه اگه یه روزی برای تلویزیون بازنویسی نشن(به امید بازگشت مت اسمیت برای همچین اپیزودی)
    با تشکر از شما برای نوشتن این مقاله، مثل همیشه لذت بردیم از مطالبتون…

  4. جواد

    حالا این اپیزود هایی که معرفی کردید رو میشه همینجوری بدون پیش زمینه ای از سریال دید و کامل فهمیدشون ؟

    1. جواد

      خوب الان رفتم اپیزود بلینک رو دیدم و باید بگم در کمال ناباوری این امر ممکنه !

    2. محمد سوری

      دقیقا میشه و اصلا نکته همینه :)))

  5. حامد

    احسنت اقا
    به نظرم یه خصوصیت دیگه هم هست که میشه صرفا به خاطرش دکتر هو رو دید و لذت برد
    منظورم برای کسایی هست که شیفته ی کاراکتر و کاراکتر پردازی هستن.حتی برای خود منم اوایلش تنها دلیلم کاراکتر دوستداشتنی دکتر بوده که سریال رو میدیدم تا اینکه رسیدم به ایده های جالبش و جذبشون شدم.به نظرم حتی اگه یه شخصی بیاد بگه از تمام مشخصه های این متنت بدش میاد،سریالو که ببینه حداقل شیفته ی دکترش میشه
    درضمن ادرس اون دو اپیزود ایمپاسیبل پلانت و سِیتِن پیت رو ویرایشش بکنید.قسمتهای هشت و نه فصل دوم سری مدرن هستن

    1. محمد سوری

      ممنون آقا. و خب آره کاارکتر دکتر جذاب هست، ولی مساله اینه که جذابیته تو درازمدت مشخص میشه برای آدم و نه تو هدف مقاله که معرفی تک داستان هاست!
      و اینکه آره اشتباه لپی بود اون. اصلاح میکنیم

    2. حامد

      ها اره حواسم نبود
      ولی خب به شخصه از از همون اولین قسمتِ دیوید تنت شیفته ی دکتر دهم شدم :دی

  6. حسين

    من تا دو سال پيش از ساى فاى خوشم نميومد (واقعا نمى دونم چرا!!!!!)
    ولى جديدا به شدت نظرم تغییر کرده!! !!!!!!!!!!!!
    قسمت heaven sent واقعا فوق العاده بود و البته اصلا ساى فاى هم نبود!
    فک کنم هزار سال ديگه دکتر هو تبدیل شه به مجموعه داستانى که مث قصه هاى پرىان بين مردم نقل شه!! !!

  7. متین

    درباره آخرین فصل ساخته شده باید بگم زن شدن دکتر برام نا مأنوسه برای من فصل دو و سه خیلی جالبتر بود

  8. پریسا

    من تازه نسخه آمریکایی دکتر هو رو شروع کردم و سوالی که خیلیییی ذهنمو درگیر کرده اینه که چراهیچکی از تغییر قیافه دکتر ناراحت نیست؟!اینطور که معلومه رزهم قراره حذف بشه خیلی ناراحتم اصلا دیگه میلی به دیدن ادامه سریال ندارم…

    1. فربد

      سلام، چرا هیچ کس از تغییر قیافه دکتر ناراحت نیست!! خوب شاید دلیلش یک نکته باشه که شما بهش توجه نکردی و اون اینه که دکتر با وجود تغییر قیافه و بازیگر هنوز همون دکتر هست با همون شخصیت دوست داشتنی و جذاب و این در صورتی هست که بازیگران با شخصیت های مختلف اون رو بازی می کنن ولی می تونن به زیبایی همون دکتر باشن و مورد جالب دیگه اینه که این دکتر ها کمی از لحاظ شخصیت با هم متفاوت هستن و این تنها راهی هست که میشه جنبه های مختلف شخصیتی و رشد فکری یک شخص 900 ساله رو نشون داد.
      اما در مورد رز، بدون شک رز و داستان زیبای اون یکی از بهترین داستان های دکتر هست و رز هم یکی از بهترین همراهان دکتر اما شما از رفتنش ناراحت نباش چون در فصل های آینده قراره داستان املیا پاند (دختری که منتظرماند) رو ببینی داستانی که بسیار جذاب تر و زیبا تر از رز تایلر هست.

  9. پریسا پدرام نیا

    من تازه نسخه آمریکایی دکتر هو رو شروع کردم و سوالی که خیلیییی ذهنمو درگیر کرده اینه که چراهیچکی از تغییر قیافه دکتر ناراحت نیست؟!اینطور که معلومه رزهم قراره حذف بشه خیلی ناراحتم اصلا دیگه میلی به دیدن ادامه سریال ندارم…

  10. فربد

    سلام دوستان، بنده یک پیشنهاد جسورانه و عجیب در مورد سریال دارم که می تونه برای طرفداران جذاب باشه.
    من تمامی فصل های مدرن رو تقریبا هم زمان با پخش اصلی دیدم و بعد از سال ها فاصله افتادن از مت اسمیت شروع کردم تا پایان مت اسمیت بعد رفتم سراغ فصل یک و کامل سریال رو دیدم این از آخر به اول شروع کردن یک چیز جالب رو بهم فهموند که سریال این طور هم معنا پیدا می کنه چون یه جورایی ما داستان رو براساس زمان ریور سانگ می بینیم. برای اثباتش هم باید اینو بگم که تو اپیزود blink دکتر صحبتی درمورد عروسیش میکنه و این در صورتیه که هنوز ازدواج نکرده و مخاطب تا چندین اپیزود بعد ریور رو نمی بینه پس اون جمله رو فقط کسی متوجه میشه که قسمت های آینده رو دیده باشه.

  11. فربد

    نظر دیگه ی من برای لذت حداکثری از سریال اینه که شما هم زمان با دکتر هو اسپین آف اون رو هم به نام تورچ وود ببینید.
    اگر یادتون باشه در فصل 2 تو قسمتی که ما متوجه شدیم ملکه الیزابت گرگینه است یا بهتر بگم گرگینه میشه اونجا به دستور ملکه یک گروه به نام تورچ وود برای حفاظت بیریتانیای کبیر(!!) از دست موجودات فضایی در خانه ای به همین نام تشکیل شد. این سریال به همین نام از بعد از فصل 2 شروع شد و موازی با دکتر هو پخش شد.
    چیزی که جالبه اینه که داستان در قسمت هایی به هم ارتباط پیدا میکنه یعنی تورچ وود وارد دکتر هو میشه و برعکس و وقتی کاپتان جک هارکنس پیش دکتره از تورچ وود رفته و وقتی از دکتر خداحافظی میکنه برمیگرده پیش تیمش در سریال تورچ وود. شیوه دیدنش هم به این شکل هست که باید به سال و ماه انتشار نگاه کنید تا بتونید به درستی دوسریال رو با هم ببینید. من دارم این کار رو می کنم و باید بگم که فراتر از فوق العادست.
    در مورد تورچ وود هم باید بگم که دارک تر، ترسناک تر و س ک س ی تر از دکتر هو هست و راسل تی دیوس موجودات و داستان هایی که به لحاظ ساختاری نمی شد در دکتر هو تعریف کرد رو اینجا بهش پرداخته (مثلا موجود فضایی که از س ک س تغذیه می کنه!)

  12. Saeid

    جدا؟ سریال خانوادگی واقعا میتونه انقدر که میگید جذاب باشه؟؟؟؟ تا حالا حتی اسمش رو هم از سریال بازای حرفه ای نشنیدم

    1. شیپر

      آیا سریال بازای حرفه‌ای جز پیکی بلایندز و خانه کاغذی و برکینگ بد معرفی کردن؟
      من سریال های فوق‌العاده ای دیدم که سریال بازای حرفه‌ای ندیدن

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید