سریال: اتفاقات عجیب Stranger Things
دربارهی سریال
من خودم از آن بچههای خیال پرداز بودم. هر چیزی در دنیای اطرافم ممکن بود پرتالی بشود به سمت یک دنیای خیالی. ساعتها در آن دنیاهای تخیلی میچرخیدم و گاهی چنان غرق دنیاهای خودساختهام میشدم که همسنوسالانم را هم به همان دنیا دعوت میکردم و هر کدام نقشی میگرفتیم و در آن دنیاهای خودمان باقی میماندیم و بزرگترها را سردرگم میکردیم. گاهی خانهمان جنگل بازیِ «راز جنگل» میشد و گاهی سفینههایی که با بیگانگان در جنگند، بعدها هم که مدت طولانی هاگوارتز بود و انباری خانه، محفل اسرارمان.
مشخصا نه ما تنها بچههای خیال پرداز دنیا بودیم و نه بازیها و دنیاهای تخیلیمان تنها دنیاهای تخیلی. بینهایت دنیا در سر خیالپردازان وجود دارد که احتمالا از یکجایی به بعد دانهدانهشان گم میشوند و فقط یک دنیا میماند، دنیای خستهکنندهی واقعیت و بزرگسالی. اما کسانی مثل برادران دافر هم هستند که خیانت نمیکنند و به سراغ دنیاهای تخیلیشان بازمیگردند و دوباره پرتالهای را میگشایند و خودشان و بقیه را به سمت دیگر دروازهها میبرند.
استرنجر ثینگز(اتفاقات عجیب Stranger Things) سریالی است که به تازگی هشت قسمت از فصل اولش یکجا پخش شده و به سرعت طرفداران زیادی پیدا کرده. برادران دافر برای داستان این سریال از دنیای «سیاهچالها و اژدهایان»(dungeons and dragons) الهام گرفتهاند که امکان دارد دقیقا همان پرتالی باشد که شما را به دنیای تخیلیِ اختصاصیتان میرسانده. همان بازی نقشآفرینی مشهور که در همان دقایق اولیه ی سریال، چهار کاراکتر نوجوان مشغولش هستند.
چهار کاراکتری که در دهه ی هشتاد در شهری کوچک و ساکت زندگی میکنند و شهر به اندازهای امن است که خانوادهها از رفتوآمد بچههایشان در تاریکی شب هیچ ابایی ندارند، شهری که از آخرین جرم و جنایتی که در خیابانهایش رخ داده سالها گذشته. و درست در قلب همان شهر کوچک و ساکت، دروازهای به دنیایی موازی باز میشود. دروازه ای به دنیایی بسیار تاریکتر از تاریکترین چیزهایی که بچههای شهر بتوانند تصور کنند.
شاید از بعضیجهات این سریال ما را یاد بعضی آثار محبوب دههی هشتاد بیندازد منتهی با این فرق که این بار سازندگان از امکاناتی بهره میبرند که دههی هشتاد از نبودشان رنج میبرد. استرنجر ثینگز درست مثل همان فیلمهای پرطرفدار دههی هشتاد در دراماتیزه کردن حوادث داستانی و ایجاد تعلیقهای وحشتآور بسیار موفق بوده و حتی کاملا میشود درک کرد که چرا سازندگان ترجیح دادهاند خطزمانیای انتخاب کنند که در آن از موبایل یا جی پی اس خبری نباشد. این وفاداری به دههی هشتاد از استایل بصری لوگوی سریال و تیتراژ شروع میشود و تا نحوهی انتخاب بازیگران و صحنه پردازی و نمایش جزئیات روابطِ خانودگی ادامه پیدا میکند.
سریال مثل زنجیری از اتفاقات پرتنش است که از همان دقایق اول بیننده را میخکوب میکنند و هرگز اجازه نمیدهد که مخاطب دل بکند یا حوصلهاش سر برود. شاید دلیل جذابیت و پر حرارت بودن استرنجر ثینگز این باشد که ما به عنوان مخاطب داستان را از چهار زاویهی مختلف و از طریق چهار گروه درگیر ماجرا دنبال می کنیم. این کشف حقیقت از زاویهی دید تازه مدام داستان را را به سمتهای مختلف منحرف میکند و حتی به تعلیق قصه میافزاید. بچه های ضعیفی که بیشتر از آنچه که باید میدانند، والدینی که هر کدام به دلایلی در مسیر داستان درگیر شدهاند، آدم بدها و نهایتا دو جوان که به طرز غیرمنتظرهای با ماجرا درگیر میشوند.
پرداخت سریال به دنیای موازی و تاثیراتش بر دنیای ما هم جای بحث دارد. دنیایی شبیه همان دنیای سیاهچالها و اژدهایان، طی سلسلهای از اتفاقات به زمین وصل میشود. دنیایی احتمالا سیاهتر و موحشتر از آنچه که کاراکترهای داستان در ابتدا تصور میکردند. تاثیری که وحشت استفان کینگی و جان کارپنتری روی برادران دافر داشته، به وضوع در استرنجر ثینگر قابل تشخیص است، هر کدام از فیلمهای همردیف این سریال، همچو،it, poltergeist, و حتا E.T پتانسیلی در اختیار سازندگان گذاشتهآند. از گردهم آیی گروهی کم سن و سال گرفته تا نحوهی برقراری ارتباط بین دنیاها. این عادتهای ژآنری با درصد مشخصی از احساسات مضاعف انسانی مخلوط شده و داستان استرنجر ثینگز را ساخته که طرفداران هر دو ژانر وحشت و علمی تخیلی را خوشحال و راضی خواهد کرد.
سوای تمام ویژگی های بصری سریال باید از همراهی و همنوایی موسیقی متن نیز نیز یاد کرد که درخور تمام اتفاقات غریبیست که در طول داستان مشاهدهگرش خواهید بود.
البته فصل دوم این سریال تایید شده و من به شخصه امیدوارم فصل دوم نیز همانند فصل اول، هیجانانگیز و عاری از تکرار و رکود باشد، تا همچنان لایق ریتینگ بالا و چهار-پنج ستاره ای باشد که در این مدت طرفداران نثارش کردهاند.
تریلر فصل اول
-
ممنون برای مقاله ی خوبت.
این سریال محشره و ایده ی دنیاهای موازی ش بهترین اکسپوزیشنی رو داره که تا حالا دیدم، و خط های داستانی مختلف رو خیلی موفق پیاده کرده. صحبت خط داستانی شد و یاد بریکینگ بد افتادم، مطمئن باشین این سریال ده برابر از نظر خط های داستانی از بریکینگ بد بهتره. -
سلام من دنبال طرفدارای ایرانی سریال میگردم
کسی هست مراجعه کنه 🙂
t.me/mbbfan