آیا ما چیزی به اسم داستان واقعی و تخیلی داریم؟

1
این مطلب به بوک‌مارک‌ها اضافه شد
این مطلب از بوک‌مارک‌ها حذف شد

اگر خیالی بودن یعنی تجربه‌ی واقعیِ از چشم دیگری زیستن، پس چه اهمیتی دارد که داستان‌ها را به دو دسته‌ی واقعی و خیالی تقسیم کنیم که چه اهمیت دارد در میانه‌ی این فراواقعیت دلپذیر سفینه‌ای ندیده شده و هیولایی تحربه نشده و اتفاقی رخ نداده هم باشد.

بارها شنیده‌ام که خواننده‌ای درباره‌ی داستان مورد علاقه‌اش این چنین اظهار نظر کرده که من فلان داستان را دوست داشتم چون واقعی‌تر بوده. اما اگر از من می‌پرسید غالب داستان‌های عامه‌پسند نه تنها واقعی نیستند، بلکه حتی تلاش ندارند از واقعیت تقلید کنند. داستان‌های مرسوم همیشه شروع و اوج و پایین دارند، حال که ما مطمئن نیستم جهان واقعی به شروع و پایان چیزها اهمیت خاص و دراماتیکی بدهد. ما فقط می‌دانیم که انسان‌ها از دیرباز داستان‌هایی را دوست داشته‌اند که از آرامش اولیه به بی‌قراری می‌رسیدند و سپس باز به آرامش برمی‌گشتند. به همین خاطر چینی‌ها، بابلی‌ها، سومری‌ها، یونانی‌ها و مصری‌ها همیشه در اسطوره‌هایشان خودشان را در میانه‌ی زمان تصور می‌کردند، و افسانه‌هایی در باب ابتدا و انتها خلق می‌کردند.

ما انسان‌ها از وقتی اولین قصه را از زبان یک قصه‌گوی بیابانگرد شنیدیم دچار توهم داستان‌بودگی دنیا شده‌ایم حال که در جهان واقعی اتفاقات هرگز به ترتیب نمایشنامه‌های یونانی و فیلم‌های هالیوودی نمی‌افتند. آدم‌های واقعی راننده‌اتوبوس و کفاش هستند و روزهای معمولی و کسل‌کننده دارند و بزن‌بهادرهای واقعی با همان شلیک اولین گلوله می‌میرند و آدم‌بده‌ها هیچ‌وقت اینقدر از آدم‌خوبه‌ها متمایز نیستند.

قوانین جهان هرگز به اندازه‌ی داستان‌های عامه‌پسند انعطاف‌پذیر نیست. جهان واقعی از سردترین داستان‌ها هم خشک‌تر و سنگدل‌تر رفتار می‌کند. هیچوقت ستاره‌ها به تولد بچه‌های نابغه اهمیت نمی‌دهند و هرگز نسیم و باد خبر سفر عاشق را به نزد معشوق نمی‌برند. برخلاف دوربین سینما که همیشه بر یک سوژه‌ای متمرکز است، واقعیت دنیا همیشه به صورت فرکتالی و آشوبناک خودش را عرضه کرده.

حتی خاطرات ما از گذشته داستان‌گون نیستند. شاید خاطرات‌مان را به صورت داستان عرضه کنیم ولی ما عملاً در ذهن‌مان داستانی به یاد نمی‌آوریم. به همین خاطر داستانی که در عنوانش به تخیلی بودن می‌بالد چندان قابل دفاع نیست. اگر شما داستانی را تخیلی صدا می‌کنید یعنی یا شما برای خواندنش تربیت نشده‌اید یا که مقدار واقع‌نمایی داستان(یا در واقع ظرفیت داستان در انتقال خودش به لایه‌ای عمیق‌تر از جهان واقعی) کافی نبوده است.

داستان‌نویس خوب از امکانات مغز خواننده‌اش آگاه است و تلاش می‌کند با تمسک به وسیله‌های ذهنی به مثابه‌ی یک هکر به عمق پیش‌فرض‌های مخاطب نفوذ کند و خاطره‌ای از یک واقعیت جدید عرضه کند چنانکه هرگز کسی تجربه نکرده است. داستان خوب برساخته‌ای از تجربه‌های اجتماعی و دانش‌های مشترک است با چیزهایی که مستقیماً نوشته‌ شده‌اند. پس هرگز به واقعی بودن داستانی که خوانده‌اید نبالید که این حداقل وظیفه‌ای است که نویسنده در قبال خواننده‌ش دارد. و اگر خیالی بودن یعنی تجربه‌ی واقعیِ از چشم دیگری زیستن، پس چه اهمیتی دارد که داستان‌ها را به دو دسته‌ی واقعی و خیالی تقسیم کنیم که چه اهمیت دارد در میانه‌ی این فراواقعیت دلپذیر سفینه‌ای ندیده شده و هیولایی تحربه نشده و اتفاقی رخ نداده هم باشد.

در پرونده‌ی پیش رو با نگاهی به دیدگاه‌های نویسندگان ژانری به جنبه‌های گوناگون ادبیات گمانه‌زن خواهیم پرداخت و در ابتدای هر مقاله از خودمان خواهیم پرسید که ادبیات گمانه‌زن یعنی چه؟ آیا اهمیتی دارد؟ چگونه می‌توان به آن پرداخت؟.

پرونده: از ژانر و از داستان گمانه‌زن
سفید کاغذی
جدیدترین شماره کاغذی سفید را بخرید
شماره ۳: پری‌زدگی
برچسب‌ها:
مشاهده نظرات
  1. حسن

    فکر می‌کنم تفاوت داستان تخیلی / واقعی در این‌که آیا این اتفاقات «واقعاً» رخ داده یا نه نیست، بلکه در اینه که آیا اون داستان «ظرفیت» رخ دادن داشته یا نه. منظورمه اینه که مثلاً «شیرین و فرهاد» رو در نظر بگیرید، شاید واقعاً آدم مجنونی بوده که از فرط عاشقی شروع به کندن کوه کرده یا شاید هم نه، اما این اتفاقیه که «می‌تونست» رخ بده. این رو مقایسه کنید با مثلاً استاروارز، جان کائنات هم بالا بیاد «کهکشان خیلی خیلی دور»ی در کار نخواهد بود چون «نیرو» در کائنات ما موجود نیست و سفر به سیاره‌ی همسایه مثل یک تاکسی گرفتن در بعدازظهر و بازگشت به خونه برای شام نیست.

    برای همین هم هست که شخصاً داستان‌های تخیلی رو بیشتر دوست دارم، دایره‌ی اون چیزهایی که ظرفیت وجود داشتن دارند خیلی بزرگ‌تر از چیزهاییه که واقعاً وجود دارند، چیزهایی که می‌شه دید و تجربه‌هایی که می‌شه دریافت کرد رنگین‌تر و غنی‌تراند.

نظر خود را بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

متن نظر:

پیشنهاد کتاب

  • گریخته: هفت‌روایت در باب مرگ

    نویسنده: گروه ادبیات گمانه‌زن
  • خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی

    نویسنده: بهزاد قدیمی
  • مجله سفید ۲: ارتش اشباح

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید
  • مجله سفید ۳: پری‌زدگی

    نویسنده: تحریریه‌ی سفید