ده سنت و باور غریب پیورتانها
در گذشتهی همهی مذاهب و حتا در امروزشان تندروی مذهبی به چشم میخورد. برای مسیحیت غریبترین این باورها قطعاً برای پیورتانها بوده است.
موقع نوشتن از ایدههای مختلف بشری مثل تصوراتش در مورد جهان یا در مورد مذهب و طبیعت، آدم وسوسه میشود نوشتهاش را اینطور شروع کند: «آنچه بشریت را منحصربهفرد میکند انواع مختلف بینشهایش به جهان است.» اما واقعیت این است که بعضی بوزینهها و دلفینها هم همین را دارند. فقط زبان بیانش را آنطور که باید ندارند. یا شاید دارند(مثل دولفینها) ولی قلم نوشتنش را ندارند تا نسلهای بعد بخوانند و بفهمند. برای همین باید چنین گفت و شروع کرد:
«بشری که قلم به دست نداشته باشد محکوم به فراموشی و تکرار بدترین لحظاتش است.»
آنچه به ما اجازه میدهد بشر را به صورت ارگانیسمی تاریخی که بر پهنهی زمان پخشیده نظاره کنیم قلمبهدست بودنمان است. میتوانیم همانطور که در ادامه خواهید دید، قضاوت کنیم و یاد بگیریم و انتخاب کنیم که میخواهیم فلان تکهاش را تکرارش کنیم یا نه؟
برای همین است که مطالعهی تاریخ برای هر نوع گفتمانی حیاتی است. ما نمیتوانیم تصور کنیم نوزادانی بیریشه هستیم و قرار است در این جهان همچون کودکانی رفتار کنیم که مسئول اعمال خود نیستند. اگر از یاد ببریم که چه جنایتهایی مرتکب شدهایم و چرا این جنایتها را مرتکب شدهایم نه میتوانیم خودمان را ببخشیم و نه میتوانیم از تکرارش مجتنب باشیم. البته همهی این حرفها وقتی معنی میدهد که ما معتقد باشیم واقعیتی خراجی وجود دارد که میگوید با دیگران چنان رفتار کن که مایلی با تو رفتار شود.
نوشتهی زیر در مورد پیورتانهاست. پیورتانها رستهای از تئولوژیستهای تبعیدی به آمریکا بودند در زمان مری اول. اینها معتقد بودند که کلیسا را باید از مظاهر کاتالسیسم شست و پاک کرد. به این معنی که جنبش پروتستان در کلیسای انگلستان ناقص بوده و نیاز است پاکسازی مومنانهتری رخ دهد. پیورتان اصطلاحی توهینآمیز بودهاست. در اصطلاح یعنی وقتی شما باور داشته باشید که لذتبردن از زندگی مفهومی شیطانی است. از این جهت پیورتانهای انگلیسی شباهت بسیاری با کاتارسیستهای فرانسوی دارند.
تبعید موج اول پیورتانها به آمریکا باعث میشود جوامعی در کلنیهای اولیه ایجاد شوند که مذهب غالبشان پروتستان و پیورتان است. میتوانید تصور کنید زندگی در جامعهای که هر نوع لذت بردن از زندگی را حرام و غیرقانونی میداند چطور است. افسانههای بسیاری هم پیرامون روش زندگی پیورتانها شکل گرفت. برخی دروغ و برخی واقعی. از جمله سوزاندن زنان به بهانهی جادوپیشگی در دادگاههای سیلم.
آنچه در ادامه خواهد آمد فهرستیست از روش زندگی پیورتانهای آمریکا در قرون ۱۷ و ۱۸ و آن چه مطمئنیم و براساس مدارک تاریخی برای ما روشن شده است.
اول. زوجهای جوان جای حلقهی نامزدی به هم انگشتانه میدادند.
به این دلیل که انگشتانه بسیار کاربردیتر از حلقه است. حلقه در واقع نوعی زینت است و هرگونه زینتآلات در جوامع پیورتان تقبیح شده بود. البته این موضوع مختص پیورتانها نیست. واقعیت این است که حلقه دادن یا الماس دادن برای نامزدی ترفندی مدرن از سوی شرکتهای برش الماس است. این موضوع را میتوان به راحتی با سادهترین تحقیق در اینترنت فهمید. ولی اهمیت انگشتانه در کاربردی بودن آن و خاضعانه بودنش است. همچنین تأکیدیست بر نقش سنتی و محقر زنان در جوامع پیورتان. زنان حق نداشتند در اجتماع پیورتان نقش فعالی داشته باشند.
دوم. حروف سرخ
گناهکاران مجبور بودند در زمان حضور در محافل عمومی حروف سرخی را بر روی لباس خود بپوشند که نماد گناهشان بود. معروفترینها A و B بودند که اولی نماد زنا و دومی نماد کفرگویی بود که در داستانهای ناثانائیل هاثورن ثبت شدهاند. حرف D هم نماد گناه مستی در انظار عمومی بود. کسانی که بدشانس بودند جای این که حروف سرخ بر روی لباسشان دوخته شود، بر تنشان داغ زده میشد.
دلیلش چه بود؟ محللهای تاریخی معتقدند تمسخر و تحقیر در ملاءعام روشی مؤثر در کنترل جامعهی پیورتانها بوده است و باعث میشده همهی افراد جامعه به اصول اخلاقی عرف جامعه احترام بگذارند. همانطور که میدانیم وحشت یکی از بهترین نیروهای بازدارنده است و وحشت از مسخره شدن هم اهرم فشار بینظیریست.
سوم. کریسمس غیرقانونی بود
جشن گرفتن کریسمس در جوامع پیورتان غیرقانونی بود و آنطور که در قانون کلنی ماساچوست در ۱۶۵۹ ثبت شدهاست، برگزاری مراسم کریسمس تا ۵ شیلینگ جریمه داشته است. دلیلش هم این بود که کلاً جشن گرفتن از نظر پیورتانها منجر به گناه میشد. از نظر آنها ممکن نبود جشنی برگزار شود و در آن گناهی صورت نگیرد و بنابراین کریسمس جزو سیاههای از اعمال ضاله بود که مردمان باایمان را از خدابیخبر میکرد و بر سر راه شیطان قرار میداد.
مراسم کریسمس به واقع آیینی پگنی(کفرآمیز و در ارتباط با اقوام هندواروپایی پیش از مسیحیت) بود که در آیینهای مصری و میترایی و یونانی جشن گرفته میشد و مراسمی در بزرگداشت انقلابین خورشیدی در دسامبر(و جوئن) بوده است که با تغییراتی شایان توجه نهایتاً به شکل کنونیاش در میآید. بعید نیست ممنوعیت کریسمس با علم به این موضوع بوده باشد.
چهارم. شهادت ارواح هم قبول بود
پیورتانها و تقریباً بخش عمدهای از مردم قرن ۱۷ به وجود ارواح و دستهای غیبی و نیروهای خارق عادتی که از جهانی دیگر بر جهان ما تأثیر میگذارند معتقد بودند. اعتقادی چنان راسخ که شهادت ارواحی که بر افراد ظاهر میشدند هم در پیشگاه قانون و قاضی پذیرفته شده بود. این موضوع به خصوص در محاکمات سیلم مسبوق به سابقه است.
یعنی فردی که مورد بازجویی قرار میگرفت میتوانست مدعی شود در اثنای چای خوردن روح مرحوم مادربزرگش بر او ظاهر شده و شهادت داده که همسایهی بغلی ساحره است و چنین ادعایی در دادگاه جدی گرفته میشد و معمولاً هم به مرگ(سوزاندن) متهم منجر میشد.
پنجم. لباس پر زرق و برق ممنوع
کلنیهای ماساچوست و کنتیکت هر دو قوانینی داشتند که افراد را از پوشیدن لباسهای پر زرق و برق وا میداشت. براساس این قانون کسی حق نداشت بالاتر و بهتر از جایگاه اجتماعیاش خودش را بیاراید و به طور مثال پوشیدن دکمههای سرآستین نقره و طلا از شنیعترین کارها بود و خانمها حق نداشتند از پارچهی ساتن برای سرآستینهایشان استفاده کنند. تقریباً هر چیزی که در اروپا مجاز شمرده میشد در آمریکا غیرقانونی بود.
سند ثبت شدهای مربوط به ۱۶۹۲ نشان میدهد یک ساحرهی سیزدهسالهی محکوم به اعدام، اعتراف کرده که برای یک جفت کفش فرانسوی روحش را به شیطان فروخته است. البته در سند کذا مشخص نشده که شیطان دست آخر سر قولش مانده و کفشها را به او رسانده یا نه.
ششم. امتحان لمس کردن
برای پیدا کردن گناهکاران روشهای بسیاری مورد استفاده بوده. مثلاً برای یافتن ساحرهها رسم بوده که تنشان را برای جای زخم سیاهرنگی میگشتند که مهر شیطان بوده. روش توزین روشی دیگری بود که گناهکاران چون روح ندارند پس سبکتر از انسانهای عادی هستند. از این رو گناهکار را بر کفهی ترازو میگذاشتند و محاکمه و وزنش میکردند و در آخر اگر سنگینتر از کفهی دیگر بود حتماً بیگناه بود یا لابد خوب غذا گیرش میآمده.
یکی از عجیبترین روشهای امتحان گناه روش لمس کردن بود. باور عمومی بر این بود که بدن مقتول به لمس قاتل از خودش خون پس میدهد. پس اگر قاتل جسد مقتول را لمس میکرد و از بدن خون بیرون میزد، گناه قاتل محرز بود و اعدام میشد. این روش به علت احمقانه بودن در ۱۶۸۰ کنار گذاشته شد.
هفتم. جاسوسی همسایه را کردن عملی ستوده بود
وظیفهی هر فرد مؤمن بود که جاسوسی همسایهاش را بکند و گناه او را به مسئولین گزارش بدهد. وجه جالب این عمل بحثبرانگیز این بود که افراد یک جامعهی پیورتان میتوانستند در دعواهای خانوادگی همدیگر نظر بدهند و بچههای همدیگر را به خاطر اعمال اشتباهی که دور از چشم والدینشان مرتکب میشدند تنبیه کنند.
خلاصه قرن ۱۷ آمریکا جای خوبی برای دست توی دماغ کردن و بیهوا باد معده در کردن نبوده.
هشتم. برای اقامت اجازهنامه نیاز بود
افراد مجردی که شغل دولتی نداشتند و خدمتکاری هم نداشتند، بدون اجازهنامهی رسمی حق نداشتند در جایی ساکن شوند. در ضمن افراد باید نشان میدادند که وضعیت مالی خوبی دارند و باری بر دوش جامعهشان نیستند. از این رو کسانی که وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند از شهر بیرون انداخته میشدند. گاهی بزرگان شهر یا دهکده خودشان شخصاً این افراد را تا مرز شهر یا دهکدهی بعدی مشایعت میکردند که شرشان را کم کنند.
جامعهی پیورتانها با وجود این که به اصول مسیحیت پایبند بود اما چندان میانهای با سوسیالیسم نداشت. کمک کردن به فقرا ارزش محسوب نمیشد. باقیماندههای این سیستم عرفی و ارزشی را میتوان در تفکر جمهوریخواهان مدرن هم دید که البته دلیلش قاطی شدن ایدئولوژی اقتصادی با ارزشهای مذهبی نامربوط به آن ایدئولوژیهاست.
نهم. موسیقی در کلیسا حرام بود
موسیقی، شعرِ تر، نمایشهای درام و تئاتر در جوامع پیورتان ممنوع یا به اصطلاح خودمان حرام بود. هرچند سرودن اشعار مذهبی بسیار تشویق میشد ولی همراهی شعر و موسیقی در کلیسا ممنوع بود و حتا زیر لبی دم گرفتن آهنگ هم کار بدی بود. دلیلش هم این بود که به اعتقاد پیورتانها موسیقی باعث میشد مسیر ارتباطی انسان و خدا دچار اغتشاش شود و آدم در خلسهی شیطان فرو برود. مسلماً به درستی حدس زدهاید که کسی اصلاً به رقصیدن فکر هم نمیکرد و جزو مهارتهایی نبود که آدم در رزومهی کاریاش بدان اشاره کند.
دهم. رام کردن زن سرکش
در ماساچوست قانونی وجود داشت که زن نباید بیش از حد شوهرش را توبیخ کند. اصلاً زنی که شوهرش را سرزنش کند به صورت نوعی تهدید اجتماعی قلمداد میشد و حکمش کمتر از کفرگویی نبود.
طبق قانون زنی که بیش از حد شوهرش را سرزنش میکرد را در صندلیهای اهرمی مخصوصی مینشاندند و توی رودخانه میکردند و یک جورهایی با شبیهسازی غرق شدن شکنجهاش میکردند. این روش شکنجه امروزه برای بازجویی از تروریستهای القاعده استفاده میشود اما از نظر جامعهی پیورتان زنهای غرغرو همانقدر برای ارکان مملکت خطرناک بودند.