در اولین مسابقهی نویسندگی برای وب شرکت کنید!
موضوع آزادی ها برای بیدار کردن نویسندهها مسابقهای برپاکردهاند و از شما میخواهند که برای این مسابقه بنویسید چون شاید این همان بهانهای باشد که همیشه منتظرش بودید. که با هم دریچهای بسازیم به سمت یک سفرِ غیرمنتظره. بهانه ای که به غریزهمان اعتماد کنیم، که بنویسیم… بنویسیم… در همین وب بنویسیم… فارسی بنویسیم… برای خودمان بنویسیم.
«کشتی پهلو گرفته» پرفروشترین رمان ایران است و چیزی در حدود نیم میلیون نفر خواننده داشته.
تمام روزنامههای سراسری ایران مجموعا تیراژی در حدود یک میلیون نسخه دارند.
«عقابها» پربینندهترین فیلم سینمای ایران، حدود ۸ میلیون نفر بیننده داشته است.
اما بعضی وبسایتها و وبلاگها و صفحات اجتماعی معمولی هستند که تعداد مخاطبین یکی از نوشتههایشان از این اعداد فراتر رفته است.
شاید وقتش شده که یک مسابقه مخصوص نویسندگان وب برگزار کنیم.
ولی قبل از آن بیایید چند سوال عجیب از خودمان بپرسیم:
آیا وب فارسی اوتیسم گرفته؟
وضعیت وب فارسی همیشه غریب بوده. انگار هر کدام از ما زنبوری باشیم که جُداجُدا در شیشههای مربای خودمان گیر افتادهایم. ما یاد نگرفتهایم که خودمان را ابراز کنیم، نخواستهایم غمها و شادیهایمان را تقسیم کنیم و تجربههایمان را به یکدیگر منتقل کنیم و نتوانستهایم ارتباط واقعی برقرار کنیم.
شاید بشود اسم این وضعیت را «اوتیسم اینترنتی» گذاشت. وضعیتی که کمتر کسی در وب فارسی دربارهی #پلاسکو و #تصادفقطارسمنان و #ریزگردها و #تحریمها و #جنگها و #استرسها و… شفاف و مشروح و شخصی نوشته است. گاهی با گوشهوکنایه یا غیرمستقیمگویی و یا با شوخی و جوک ساختن، به بیان درونیاتمان نزدیک شدهایم ولی همیشه مثل بیماری بودهایم که هرگز نمیگذارد هیچ پرستار و پزشکی متوجه دردش بشود.
ترجیح میدهم این وضعیت را «اوتیسم اینترنتی» بنامم، چون کمتر سایت و وبلاگی در وب فارسی یافت میشود که واقعاً بخشی از تجربهی ایرانیبودن را منتقل کند و از دید یک فارسیزبان راهکار بدهد، پیشنهاد بدهد، توصیه بکند، و کمتر پیدا میشود که نویسندهای با لحن خودش، با دانش خودش و با سلیقهی خودش، به عنوان یک انسان جرأت کند تا دربارهی مسألهای خاص، دیدگاهش را بنویسد.
در عوض زیاد دیدهایم که کاربران وب فارسی، در وضعیتی شبیه سندرم اوتیسم، به جای ارتباط برقرار کردن، رفتارهای هیجانی نشان بدهند و بدون خودکنترلی، خشمشان را بیرون بریزند (ترول کردن پیجهای فیسبوکی و اینستاگرامی و به اشتراک گذاشتن عکس جنازهها و خشونتها و ترند شدن نامعقولترین اقسام شایعهها).
چطور برای اینترنت یک نوشتهی خوب بپزیم؟
با این همه شاید بشود وب فارسی را از این حالت قالبی و تکراریای که دچارش شده نجات داد. البته «نوشتن برای وب» یک مقدار با «نوشتنهای قدیمی»، فرق دارد. اگر خواندن روزنامه را به نگاه کردن تکتک ویترینهای یک پاساژ تشبیه کنیم، خواندن وب مثل حالتیست که شما با ۱۲۰ کیلومتر در ساعت در اتوبان رانندگی میکنید و به نوشتههای روی بیلبوردها فقط یک نگاه گذرا میاندازید.
اصل ماجرا همان است. هنوز باید طوری بنویسیم که مخاطب همراهمان بیاید و از نوشتهمان لذت ببرد. از این حیث شاید «نوشتن برای وب» شبیه آشپزی باشد. هر کسی که بخواهد میتواند آشپزی کند و با تکرار و خطا بالاخره به جایی برسد که با ترکیب مواد در دسترسش، تمام طعمهای رؤیاییای که همیشه در ذهنش بوده را بسازد:
نویسنده شدن شبیه قصاب شدن است؟
ولی نویسنده شدن مثل قصاب شدن، مثل نجار شدن، مثل جوشکار شدن و کارمند شدن نیست. تو هرگز در جایی نمینشینی و یکدفعه تصمیم نمیگیری که باید نویسنده بشوی. این که دقیقاً چه زمانی نویسنده میشوی، همیشه مبهم است.
در دنیای وب هیچکس نویسندهها را انتخاب نمیکند. هر نوشتهای میتواند منتشر بشود و هر کسی میتواند نویسنده باشد. وقتی همه نویسندهاند دیگر نویسنده شدن، یک تصمیم نیست. تو تصمیم نمیگیری که نویسنده باشی بلکه فقط میپذیری و بالأخره قبول میکنی. زندگی بهانهای دستت میدهد که بخشی از درونت که همیشه میخواسته بنویسد را رد نکنی و منکر نشوی که یک نویسنده همیشه در تو بوده و زندگی میکرده.
و اولین مسابقه نویسندگی برای وب
بنابراین موضوع آزادی ها برای بیدار کردن نویسندهها مسابقهای برپاکردهاند و از شما میخواهند که برای این مسابقه بنویسید چون شاید این همان بهانهای باشد که همیشه منتظرش بودید. که با هم دریچهای بسازیم به سمت یک سفرِ غیرمنتظره. بهانه ای که به غریزهمان اعتماد کنیم، که بنویسیم… بنویسیم… در همین وب بنویسیم… فارسی بنویسیم… برای خودمان بنویسیم.
برای کسب آخرین اطلاعات از مسابقه موضوع آزاد را در تلگرام @mozooazadnetwork دنبال کنید.
-
سرکاری نیست؟؟؟
یعنی اینکه واسه شرکت توی مسابقه همه ی اطلاعاتت رو میخواد،تا چه حد معتبره؟؟؟فضای مجازی خیلی هرکی هرکیه،حق بدید که نشه راحت اعتماد کرد-
والا، خرجش فرستادن یه مطلب به اسم خودتون به دبیرخانهی مسابقست دیگه. نهایتش اینه که یک مطلب نوشتید 🙂 بچههای سایت سفید که شرکت خواهند کرد. شما هم امیدوارم شرکت کنید.
و درضمن به نظرم سایت موضوعآزاد به قدری معتبر هست که بهش اعتماد کنید. ممکن نیست یه کسی بره یه سایت به این شکل بزنه فقط برای این که سر مردم رو کلاه بذاره. به دردسرش نمیارزه واقعاً. اونم به این خوشگلی.
-
-
منم راستش به نظرم اون همه اطلاعات شخصی که برای یه مسابقه از آدم می خواست غیر منطقی بود… هر چند می دونم و می شناسمشون و بله بهشون اعتماد دارم. ولی یه خرده عجیب بود که شماره ملی منو می خواست مثلا!
مطلب رو بخونین دیگه… چی کار دارین پدر بزرگم تو کدوم کشوری چی کار کرده-
به نظرم میخوان اگر مطلب خوب نوشته بودید هیچجوری نتونید از دستشون فرار کنید. آیندهنگرانست کارشون بیشتر :دی
-
قضیه اینه که کسی با اسم مستعار هزارتا مقاله نفرسته
خیلی فکر کردیم بهترین راه حل کدملی شد. چون اگه ایمیل یا موبایل روملاک قرار می دادیم باز شانس دور زدن قانون وجود داشت. و خب ضررش چیه. جای اطلاعات امنه کاملا. حالا دوره ی بعدی سعی می کنیم روش بهتری پیدا کنیم.
-
-
مرسی:)
دقیقا یک تناقضی داشتم از جهت اینکه کد ملی مو چرا باید بذارم و اینکه خب حتی اسم داور ها رو هم زده بودن و سایت های الکی این همه طراحی شون خفن نیست!
به هر حال ممنون از تاییدتون!