بازی: جاست کوز Just Cause 3
امروزه در ژانرهای مختلف بازیهای رایانهای شاهد افزایش عناوین جهان آزاد و گرایش روزافزون به این نوع روایی و فنی در عرصهی بازیهای کامپیوتری هستیم. این موج روزافزون به سرگروهی عنوان فاخری همچون GTA در حال گسترش مرزهای قلمرو حکمفرمایی خود است و تا جایی پیش رفته که عناوینی همچون سری Metal Gear را تحت تاثیر خود قرار داده و باعث ایجاد تغییر در ساختار کلی آن شده است. در واقع ژانر جهان آزاد در بازیها فرصتهای تازهای برای استودیوها به وجود آورده تا روایتهایی نو از داستانهای خوب برایمان به نمایش بگذارند.
یکی از عناوین سابقهدار در این ژانر سری بازیهای Just Cause است که در حال حاضر با نسخهی سوم آن دوران خوشی را سپری میکند. استودیو Avalanche با ساخت سری اول و دوم عنوان Just Cause نوید حضور رقیبی موثر در برابر سری مشهور GTA را میداد، اما از آنجایی که اثر ساخته و پرداخته شده توسط Rockstar یک ستارهی بی چون و چرا در صنعت بازیهای رایانهای است، پس برای مقابله با آن باید خلاقیت داشت و عناصری تازه در انداخت و از رقابت مستقیم و کپیبرداری از مرجع دوری جست. کاری که استودیو Avalanche با شیبی ملایم در پیش گرفته است و افقی روشنی را هم پیشرو گذاشته است. در واقع تا قبل از ارائهی نسخه سوم این اثر و با توجه به ارائهی بازی بسیار ضعیف Mad Max از همین استودیو آن هم به فاصلهی چند ماه پیش از عرضهی Just Cause بیم آن میرفت که چشمهی خلاقیتشان خشکیده و باز هم با یک اثر ضعیف روبرو خواهیم بود، اما خوشبختانه پیشبینیها درست نبودند و علاقمندان با بازی کردنش یک تجربه جنونآمیز و دور از انتظار بدست میآورند.
Just Cause 3 به آدم بال میدهد!
داستان و ساختار
ریکو رودریگز هشت سال پس از اتفاقات بازی دوم به جزیره مدیچی بازمیگردد و جزیره را تحت سیطرهی دیکتاروری به نام دی راولو میبیند و علیه او قیام میکند.
در واقع داستان این بازی همین است و انتظار نداشته باشید تا اتفاقاتی عجیب و غریبی در بخش داستانی در کمین شما باشد، چون با اثری روبرو هستیم که در نوع روایت و ارائه الهام گرفته از آثاری همچون فیلم Mad Max اثر جرج میلر و یا شاید هم فیلم هندی باشد. بله، فیلم هندی. شما با جت بر فراز یک پایگاه پرواز میکنید و آن را بمباران میکنید، بعد از هواپیما بیرون پریده و با لباس پرواز خود به سمت پایگاه شیرجه رفته و و با پاراشوت خود فرود آمده و تمامی تجهیزات و افراد را به رگبار بسته و پایگاه را با خاک یکسان میکنید! اصلاً هیجان در این بازی حرف اول را میزند! پس لطفاً تمام توقعات واقعگرایانهی خود را برای ساعاتی کنار گذاشته و وارد دنیای دیوانهوار و هرجومرجگونهی Just Cause شوید.
از آنجایی که هیجان و ریتم تند بازی در اولویت قرار دارد، میتوان رد پای آن را در تک تک عناصر بازی جست و جو کرد. بخش داستانی بازی را اصلاً لازم نیست به اتمام برسانید، در واقع خود سازندگان هم به این قضیه پی بردهاند که اصلاً در این حال و هوا کسی پیگیر داستان نیست، لذا بخش داستانی را بسیار کوتاه و در 25 مرحله خلاصه کردهاند. شما میتوانید بدون پرداختن به داستان بازی به فعالیتهای خود در دنیای بسیار بزرگ بازی مشغول شده و تک تک پایگاهها را فتح کنید.
گیمپلی
اضافه شدن لباس پرواز باعث شده صحنههایی بدیعی در بازی ایجاد شوند. در هنگام پرواز با هلیکوپتر یا جت بدون فکر و در هر لحظه که اراده کنید میتوانید از هواپیما به بیرون پریده و بعد از اجرای حرکات نمایشی دست آخر روی زمین فرود بیایید. در واقع خود بازی هم شما را تشویق به انجام کارهای محیرالعقول میکند. شاید بشود گفت فرق اصلی این بازی با دیگر بازیهای جهان آزاد هم همین است. هیچوقت از در آغوش کشیدن دیوانهوارترین ایدههایتان هم نترسید. بازی نمرهی منفی برای کارهای غیرمعقول ندارد.
توی این بازی همه چیز در اختیار شماست تا با تمام توان به دل پایگاههای دشمن بزنید. حق انتخاب با شماست، دوست دارید با تانک و هلیکوپتر و قایقهای جنگی به سراغ دشمن نگونبخت بروید یا با پای پیاده؟ البته نه فقط پای پیاده. با چنگگ مخصوص ریکو میتوانید سریعاً در بازی جابجا شوید، دشمنانتان را به مواد منفجره دوخته و با انفجارشان آنها را بفرستید هوا. در واقع دست شما در این زمینه کاملاً باز است. انواع و اقسام خرابکاریها در انتظار شما هستند. برای سرگرمی هم که شده میتوانید انواع و اقسام اشیاء را به هم وصل کنید و تاثیرات آن را مشاهده کنید. آنارشیست درون شما آمادهی ارضا شدن است.
آیا با کمبود خشاب مواجه شدید؟ سریعاً از نیروهای پشتیبانی طلب کمک کنید تا با انواع وسایل نقلیه و سلاح به کمک شما بیایند.
در این بازی خبری از دکمهی دویدن یا پناه گرفتن نیست، ریکو بزدل نیست و به جای پناه گرفتن پشت یک سنگر دوست دارد تا مثل شهاب سنگ بر سر دشمنان خود فرود آید. به جای دویدن هم از چنگگ خود استفاده کنید تا انرژی ریکو تلف نشود!
اما نکتهی منفی گیم پلی را میتوان هندلینگ بسیار بد ماشینها دانست که تجربهی رانندگیتان را گاهی بسیار اعصاب خردکن میکند. به حدی که عطایش را به لقایش میبخشد و ترجیح میدهید با پای پیاده یا با هلیکوپتر و یا استفاده از Fast Travel طی طریق کنید.
گرافیک
انفجار، انفجار و انفجار. بارزترین جلوه گرافیکی در این بازی انفجارهای عظیم و پرجلوه آن است. به طوریکه که گاهی انفجارهای متوالی هیجان شما را مضاعف کرده و باعث میشود تا با تمام توان به قلب دشمن حمله کنید.
از لحاظ فنی و بصری بازی علی رغم کمبودها و افتِ فریمهایی که دارد قابل قبول است. باید این نکته را در نظر داشت که این عنوان در سری خود انقلابی نیست، بلکه تکمیلی بر ساختههای قبلی است. کم بودن تعداد و کیفیت اشیاء را قطعاً میتوان به سبب وسعت بسیار زیاد نقشه بازی بخشید. نقشه بازی بسیار بزرگ و پر از مکان هایی برای فتح و تصرف است. با خیال راحت میتوانید حدود 40 ساعت در این فضا غوطهور شوید.
موسیقی
در این رابطه حرف زیادی برای گفتن وجود ندارد. میشد با بهرهگیری از سیستمهایی مشابه رادیوی موجود در GTA تجربهی موسیقایی این اثر را غنیتر کرد. اما همین معدود آهنگهای موجود در بازی با حال و هوای سریع و پر از زد و خورد آن سازگاری دارد و نمیتوان به آن خرده چندانی گرفت.
جمع بندی:
در مجموع حتی با در نظر گرفتن مشکلاتی همچون افت نرخ فریم رفت در بعضی صحنهها یا گرافیک نه چندان پرطمطراق و یا کمبود موسیقی، اگر به دنبال اثری برای لذت ناب بصری و هیجانی هستید و به دنبال اثری هستید که همهی انواع آتشافروزیها و جنونهای دیگرتان را ارضا کند به هیچ عنوان Just Cause 3 را از دست ندهید.
-
بازی خوبی بود البته سری 1 رو من بازی کردم